فرانکلین، انجمن ایران و آمریکا و دیگران
یک کتاب به عظمت یک نبرد!
اشاره:
حضور غرب و آمریکا در این سرزمین، حضوری دیرپا و فاجعه آمیز بوده است. به گواهی تاریخ از همان آغاز که پای نخستین مستشاران و مستبشران و مستشرقان غربی به این آب و خاک باز شد، باران مصیبت و سیاهی و استعمار بر سر این مردم باریدن گرفت تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی که همه نقشههای 200 ساله و 300 ساله آنها را برهم زد و خوابشان را آشفته ساخت.
این حضور مصیبت بار، هرزمان به رنگ و شکل و صورتی بوده؛ زمانی به اسم مشاوره و مستشاری، زمانی با لشکر کشی مستقیم، دورانی دیگر با علم مشروطه خواهی و زمانی به نام دیکتاتوری منور و مستبدین دست نشانده و امروز نیز در شکل استعمار فرانو از طریق دنیای مجازی و ماهواره و انواع و اقسام رسانههای ریز و درشت.
اما آنچه در همه این دوران و زمانهای مختلف برای استعمارگران، بیش از هر موضوعی اهمیت داشته، نفوذ فرهنگی از طریق اشاعه سبک زندگی غربی و رسانه و روزنامه و کتاب و دایر کردن مدارس مختلف و تاسیس رادیو و تلویزیون و انجمنهای به اصطلاح فرهنگی و علمی و ... بوده تا زمینههای فکری و اجتماعی آن حضور مستقیم و غیر مستقیم را فراهم آورند.
یکی از این زمینه چینیها پس از کودتای 28 مرداد 1332، طراحی و اجرای برنامه چاپ و نشر کتابهایی بود که فرهنگ و ایدئولوژی غربی و آمریکایی را ترویج کرده و در ضدیت با اندیشهها و فرهنگ اسلامی و ایرانی مکتوب میشدند. تاسیس موسساتی همچون «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و «بنگاه فرانکلین» و همچنین فعال کردن انجمنهای ظاهرا فرهنگی به اسم «انجمن ایران و آمریکا» با زیر مجموعههای کلاس زبان و برپایی کنسرت موسیقی و نمایش فیلم و ... همه و همه از جمله برنامه نفوذ فرهنگی ایالات متحده در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 بود تا رخنه امپریالیسم آمریکا در بند بند و سلول سلول جامعه ایرانی عملی شود.
متاسفانه طی این سالها درباره موسسات امپریالیستی و استعماری مانند «فرانکلین» و یا «انجمن ایران و آمریکا» که با ظاهر فرهنگی و عناوین نشر علم و ادبیات و دوستی دو ملت ایران و آمریکا، فعالیت میکردند، نه تنها اسنادی منتشر نشده بلکه بعضا توسط نشریات و رسانههای زنجیرهای و شبه روشنفکری حتی همانند ناجیان و خدمتگزاران فرهنگ ایران نمایانده شده اند!
در این مجموعه که از این پس در صفحه پاورقی روزنامه کیهان منتشر خواهد شد و انشاءالله پس از آن، به صورت کتابی مستقل به چاپ میرسد، برای نخستین بار واقعیت وابستگی موسساتی همچون «بنگاه فرانکلین» و «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و همچنین نهادهایی مانند «انجمن ایران و آمریکا» به کانونهای استعماری غرب، روشن میشود. واقعیتی که از طریق منابع اطلاعاتی و اسنادی غرب یا مراکز اسنادی داخل کشور و یا صحبتها و سخنرانیها و گفتوگوهای دست اندرکاران موسسات فوق بدست آمده و نشان میدهد، اساس بنیاد اینگونه موسسات برمبنای طرح و برنامهای شکل گرفت که در دوران موسوم به جنگ سرد از سوی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی غرب طراحی شد و در کشورهای مختلف به اجرا درآمد.
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان
مقدمه:
اسناد منتشره و شواهد معتبر نشان میدهد، یکی از مهمترین راهبردهای کانونهای سلطه گر جهانی برای نفوذ در میان ملتها و ترویج ایدئولوژی و فرهنگ و سبک زندگی غربی و آمریکایی در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و دوران موسوم به جنگ سرد، بهره گیری از رسانه کتاب و انتشارات و همچنین برپایی موسسات و انجمنهای ظاهرا فرهنگی و هنری بوده است.
ایالات متحده آمریکا حتی تا سالهای پس از جنگ جهانی دوم، همواره به عنوان کشوری عقیم در عرصه فرهنگ و اندیشه شناخته میشد. فرانسیس ساندرس در کتاب «جنگ سرد فرهنگی: سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر»، آمریکای آن دوران را در انظار مردم دیگر سرزمینها، جامعهای همیشه در حال جویدن آدامس، شورولت رانی دیوانه وار و هنرستیز تصویر مینماید.
از همین رو پس از جنگ جهانی دوم و در آستانه دوران جنگ سرد، شورای برنامهریزی روانی سازمان CIA طرح جامعی را برای عرضه کتابهای آمریکایی ارائه کرد که تحت عنوان «خانه آمریکا» در کشورهای هدف تاسیس شد که یکی از این خانهها تحت عنوان «انجمن ایران و آمریکا» در ایران بوجود آمد و به کار گسترده نشر و چاپ بولتنها و نشریات وکتب مورد نظر پرداخت. به این ترتیب کار تهیه و نشر و توزیع کتابهایی که فرهنگ لیبرال سرمایه داری را ترویج میکرد، به شدت آغاز گشت به نحوی که چندی بعد و در 19 اوت 1946 (1325 هجری شمسی)«وی جی هدریک»، یکی از مسئولین بخش نظارت بر اطلاعات سازمان CIA در مطلبی تحت عنوان «حقایق مربوط به مراکز اطلاعاتی ایالات متحده در آلمان» نوشت:
...یک موضوع کاملا مشخص است. محصولات چاپی که از ایالات متحده به اروپا آورده میشوند... برآن دسته از محافل اروپایی که نسلهای متمادی آمریکا را یک کشور رو به عقب در فرهنگ میدانستهاند و به سبب اشتباهات بعضی افراد، همه آمریکاییان را محکوم کردهاند، تاثیر ژرف و عمیقی میگذارد. کلیشههای قدیمی که بریک پیش فرض تاریخی در مورد عقب ماندگی فرهنگی آمریکا استوار بودند، با طرح کتابهای سازمان CIA کم کم از بین میرفتند و همان محافلی که از توهینها و افتراها حمایت کرده بودند، اکنون به آرامی و بطور عمیقی تحت تاثیر قرار گرفته بودند...
آنچه در غرب پس از جنگ دوم و برای عملی ساختن نبرد فرهنگی علیه مخالفان غرب لیبرال سرمایه داری انجام گرفت، برطبق گفته «بنیامین دیزراییلی» (اولین صدراعظم صهیونیست بریتانیا) بود که گفت :
...یک کتاب ممکن است به عظمت یک نبرد باشد...
از همین رو طرح عظیم کتاب توسط همان شورای برنامهریزی روانی سازمان CIA به اجرا درآمد و هدف اولیه آن، قرار دادن تفکرات و فرهنگ آمریکایی در برابر خواننده اروپایی و آسیایی، به موثرترین شیوه ممکن بود. در واقع اشغالگران آمریکایی، یک جریان دائم از کتابهای عمومی را برای ناشران تجاری تضمین کردند. ترجمههایی که توسط بخش جنگ روانی حکومت اشغالگر آمریکا در اروپا چاپ و توزیع گردید، بالغ بر صدها عنوان میشد. از «همشهری تام پین» هاواد فاست تا «سیاست جدید در عمل» اثر آرتور ام شلزینگر پسر و تا آثاری از «لوییزا میالکوت»، «جیمز برنهام»، «ویلیام فالکنر»، «ارنست همینگوی»، «ماتیسن»، «کارل سندبرگ»، «توماس والف» و ... و همچنین کتابهایی برای کودکان که در تاثیر پذیرترین سن قرار داشتند مانند «داستانهای شگفت انگیز» اثر ناتانائیل هاثورن، «یک یانکی از کانتیکات در دربار آرتور شاه» اثر مارک تواین و «شهر کوچکی در دشت» نوشته «لورا اینگالس وایلدر».
در پروتکل دوازدهم از متن «پروتکلهای زعمای صهیون» درباره تاثیر کتاب و حیطه نشر، همچنین کنترل آن توسط کانونهای پنهان صهیونیستی آمده است:
... هر كسي در عرصه چاپ و نشر اعم از ناشرين، صاحبان كتابخانهها و دستاندركاران حرفه چاپ، بخواهد در اين زمينه فعاليت كند، بايد داراي مجوز باشد. چنانچه مرتكب اشتباه يا لغزشي گرديد، بدون هيچ گونه ترديدي جواز او را باطل خواهيم كرد و بدينسان ابزار فرهنگي عمومي به عنوان وسيلهاي آموزشي، در دست قدرت ما قرار ميگيرد و ديگر ملتها در راههاي مارپيچ و جهتگيريهاي گوناگون سرگردان نميشوند...
یکی از روسای کادرهای عملیات سری سازمان CIA به نام «لی ویلیامز» در مصاحبهای که در ژوئن 1996 با واشینگتن پست انجام داد، درباره طرح کتاب این سازمان در آغاز جنگ سرد به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای نبرد فرهنگی و نشر و ترویج آراء و افکار اومانیستی و سکولاریستی گفت :
...کتاب، با دیگر رسانههای تبلیغاتی متفاوت است. عمدتا به این علت که یک کتاب، تنها قادر است بطور چشم گیری نگرش و کنش خواننده را تغییر دهد که قابل قیاس با تاثیر رسانه دیگری نیست. از آنجاست که کتاب، مهمترین سلاح تبلیغاتی استراتژیک میشود...
طبق اظهارات لی ویلیامز طرح سری مربوط به چاپ و نشر کتاب توسط سازمان CIA و دیگر کانونهای صهیونیستی با چنین اهدافی به اجرا درآمد. رئیس ستاد عملیات مخفی سازمان CIA در گزارش نهایی «کمیته چرچ» که در سال 1976 (1355 هجری شمسی) انتشار یافت، در این باره نوشت :
...با کمک مالی مخفیانه به موسسات انتشاراتی و یا کتابفروشیهای خارجی، القای چاپ کتابها و یا توزیع آنها در خارج، بدون فاش ساختن هرنوع نقش ایالات متحده در آن، باعث انتشار کتابهایی شوند که نباید به وسیله هر نوع ارتباط آشکار دولت ایالات متحده، ملوث گردند. به ویژه اگر موقعیت نویسنده حساس باشد...
گزارش نهایی «کمیته چرچ» از قول رئیس ستاد عملیات مخفی سازمان CIA پارامترهای حمایت و هدایت چاپ و نشر کتاب را یک به یک اینگونه توضیح میدهد:
...1- بدون توجه به مسایل مالی، به منظور بهرهبرداری عملیاتی و نظامی محرک انتشار کتاب گردند.
2-دایر نمودن و کمک مالی به سازمانهای ملی بومی و یا بینالمللی به منظور انتشار کتاب و یا توزیع و پخش آن.
3-تحریک برای نوشتن کتابهایی که توسط نویسندگان ناشناس خارجی، افکار ما را تبلیغ میکنند به وسیله کمک مالی مستقیم به نویسنده در صورتی که تماس مخفی، امکان پذیر و عملی باشد و یا بطور مستقیم از طریق مباشران تالیف و یا ناشران...