اخبار ویژه
وعده ایجاد 50 هزار شغل پیشکش! 480 هزار شغل را نابود نکنید
مطبوعات حامی و منتقد دولت هیچ کدام ادعای دولت درباره تأثیر مثبت حذف یارانهها بر ایجاد اشتغال را باور ندارند و برعکس معتقدند این کار به افزایش بیکاری منجر خواهد شد.
مقامات دولت میگویند حذف یارانهها و افزایش قیمتهای حاملهای انرژی میتواند به انباشت سرمایه و حمایت از تولید منتهی شود؛ موضوعی که در گذشته هم وعده آن داده شده اما کمتر به منصه ظهور رسیده است. برخلاف ادعای دولت، گزارش رسمی مرکز پژوهشهای مجلس حاکی از بیکاری 480 هزار نفر در اثر حذف برخی یارانهها به ویژه بنزین است.
هرچند روزنامه دولتی ایران ادعا کرده «بنزین 1500 تومانی برای اشتغالزایی است» اما روزنامه شرق در تیتر اول خود نوشت: دولت و مجلس تجربیات گذشته را در دستکاری قیمتها بازخوانی کنند. بنزین 1500 تومانی، موجب سوخت 800 هزار شغل میشود.
این روزنامه مینویسد: اگر دولت قصد افزایش قیمت حاملهای انرژی را داشت باید این امر را از سال 92 و به تدریج اجرائی میکرد. با توجه به در پیش بودن انتخابات مجلس دهم و انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم میتوان تعلل دولت در این باره را درک کرد. اینکه دولت چهار سال افزایش تدریجی قیمت حاملهای انرژی که در قانون پیشبینی شده است را اجرا نکرد تا دوباره رأی بیاورد و بعد که خیالش راحت شد جمع آن افزایشها را یکباره اجرا کند تا شوک بزرگ دیگری به پیکره نحیف اقتصاد و معیشت مردم وارد شود. یک تصمیم مخرب است. ظاهراً دولت خوب وقتی را هم برای این شوک انتخاب کرده است چرا که ملجس هم سال آخرش نیست و انتخابات مجلس بعد نزدیک نیست و بنابراین نمایندگان هم انگیزه چندانی برای مخالفت با این شوک ندارند.
افزایش سریع و یکباره قیمت حاملهای انرژی با نرخ رشد 50 درصدی، شائبه سیاسی بودن این تصمیم را بیش از پیش در اذهان عمومی تقویت میکند. بهتر است این افزایش قیمت با یک شیب ملایم انجام شود تا شوک اجتماعی و اقتصادی به جامعه وارد نشود. این افزایش قیمت میتواند بر افزایش قیمت کالاها تأثیرگذاشته و در نتیجه آسیب و حتی تعطیلی واحدهای تولیدی را به همراه داشته باشد که نتیجه آن ریزش اشتغال است و در شرایط کنونی بخش صنعت و تولید کشور توان تحمل چنین شوکی را ندارد. افزایش قیمت بنزین و گازوئیل به عنوان یک پیشران عمل خواهد کرد و در سطح افقی تکثیر خواهد شد. افزایش قیمت بنزین بیشتر کسب و کارهای کوچک را تحت تأثیر قرار میدهد که اتفاقاً 80 درصد اشتغال مربوط به آنهاست.
در همین حال روزنامه جام جم در گزارشی نوشت: گرانی بنزین باعث ایجاد اشتغال نمیشود.
دولت در حالی قصد گرانی بنزین و گازوئیل برای ایجاد شغل را دارد که مطالعات مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد افزایش قیمت بنزین و گازوئیل منجر به از بین رفتن 360 تا 480 هزار نفری اشتغال شود.
درآمد مدنظر دولت از گرانی بنزین و گازوئیل در سال آینده 17 هزار و 400 میلیارد تومان است. از آنجایی که مسئولان دولتی در سالهای اخیر هزینه ایجاد هر شغل پایدار را بین 100 تا حتی 200 میلیون تومان اعلام کردهاند، بنابراین اگر تمامی درآمد حاصل از گرانی سوخت در سال آینده صرف ایجاد مشاغل پایدار شود، در خوشبینانهترین حالت 170 هزار شغل و در بدبینانهترین حالت 85 هزار شغل ایجاد خواهد شد.
البته براساس آمارهای وزارت صنایع در سال 95 هر شغل صنعتی در کشور با 327 میلیون تومان سرمایهگذاری ایجاد شده است. بنابراین اگر قرار باشد با درآمد حاصل از گرانی بنزین در سال آینده، اشتغالزایی کرد، میزان شغل پایداری که با آن ایجاد میشود حدود 52 هزار شغل خواهد بود. در این شرایط مشخص نیست دولت تدبیر و امید چرا میخواهد برای ایجاد 52 تا 170 هزار شغل (اگر محقق شود) حدود 480 هزار نفر را بیکار کند؟
روزنامه فرهیختگان نیز ضمن بررسی ادعای دولت خاطرنشان کرد: مشخص نیست طبق کدام نظریه و تئوری اقتصادی دولت محترم بین افزایش قیمت حاملهای انرژی و ایجاد اشتغال ارتباط برقرار کرده است. یادمان نرود هنگامی که قیمت حاملهای انرژی در کشور افزایش مییابد چون سریعاً بر رفتار مصرف کننده تأثیر میگذارد و اثرات روانی نیز دارد، به شدت تورمزاست.
از طرفی افزایش قیمت سوخت به عنوان یک نهاده تولید باعث افزایش کلی هزینههای تولید میشود. این موضوع همان گونه که در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نیز اشاره شده است، موجب کاهش رشد اقتصادی خواهد شد. در واقع افزایش هزینههای تولید که در علم اقتصاد اصطلاحاً فشار هزینهها گفته میشود باعث کاهش تولید میشود.اینکه چگونه دولت توجیه میکند که این کار منجر به افزایش اشتغال خواهد شد، جای سؤال دارد.
جنجال درباره بودجه نهادهای فرهنگی لمپنیستی و پوپولیستی است
عضو فراکسیون امید تصریح کرد: جنجال بر سر بودجه نهادهای فرهنگی، پوپولیستی است چرا که کل بودجه بخش فرهنگ 6 دهم درصد کل بودجه است.
احمد مازنی عضو کمیسیون فرهنگی به ایلنا گفت: با روشهای پوپولیستی و لمپنیستی نمیتوان درمورد تناسب بودجه نهادهای فرهنگی صحبت کرد.
وی با اشاره به بررسی بودجه سال 97 در کمیسیون فرهنگی و اینکه نسبت بودجه فرهنگ به کل بودجه شش دهم درصد است، گفت: میزان برآورد بودجه در حوزه فرهنگ بسیار پایین و ضعیف است.
عضو فراکسیون امید با بیان اینکه اختصاص بودجه فرهنگی به نهادهای رسمی که تحت نظارت مجلس هستند، امکانپذیر است، افزود: نکته مهم این است که همه این بحثها مربوط به شش دهم درصد کل بودجه میباشد از این رو بحثهای انحرافی که این روزها درخصوص بودجه فرهنگی مطرح میشود نباید توجه کرد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا تناسبی بین بودجه نهادهای فرهنگی با همدیگر و با سایر نهادها وجود دارد یا خیر گفت: تناسب را باید تعریف کنیم. اینکه دو سازمان را فقط اسم ببریم و بودجهشان را در فضای مجازی مقایسه کنیم این کار غیرعلمی است. با روشهای پوپولیستی و لمپنیستی نمیتوان درمورد تناسب بودجه نهادهای فرهنگی صحبت کرد. درحقیقت عدالت به معنای تساوی نیست بلکه باید به تناسب نهادها و حوزه فعالیت آنها و خدماتی که انجام میدهند توجه کرد و متناسب با آن بودجه لازم را برای آن نهاد درنظر گرفت.
یادآور میشود استارت این بحثهای لمپنیستی و پوپولیستی را برخی مدیران دولتی و رسانههای حامی آنها زدند تا افکار عمومی را از ارقام بزرگ بودجه و مسائلی نظیر حذف یارانهها، افزایش قابل توجه قیمت حاملهای انرژی و رشد بودجه برخی شرکتها و دستگاههای دولتی منحرف کنند.
آقای خزانهدار! شهرداری تهران 14 هزار میلیارد تومان از دولت طلبکار است
خزانهدار شورای شهر تهران برخلاف واقعیتها میگوید تیم مدیریت قبلی، شهرداری را بدهکار تحویل دادند و رفتند.
حسن رسولی از اعضای بنیاد باران و عضو فعلی شورای شهر به روزنامه آرمان ادعا کرد شهرداری بدهکار است و تیم مدیریتی قالیباف، شهرداری را با بدهکاری تحویل تیم جدید (نجفی) دادهاند.
این ادعا درحالی است که شهرداری تهران فقط 14 هزار میلیارد تومان از دولت طلبکار است و دولت در طول چند سال اخیر حاضر نشده بدهی خود را بازپرداخت کند.
پیش از این روزنامه هفت صبح از روزنامههای اصلاحطلب در گزارشی تصریح کرد دولت هرچند انکار میکرد که به شهرداری تهران در دوره شهرداری قالیباف بدهکار نیست، اما اذعان کرد که بدهکار بوده است.
هفت صبح نوشت: چند سالی است که دولت و شهرداری تهران بر سر میزان بدهی دولت به شهرداری با هم اختلاف دارند. شهردار سابق تهران گفته بود دولت 14 هزار میلیارد تومان به شهرداری تهران بدهکار است، اما دولت نهتنها این موضوع را قبول ندارد بلکه میگوید شهرداری به دلیل وامهایی که در مقاطع زمانی مختلف دریافت کرده سه هزار میلیارد تومان به دولت بدهکار است.
هفت صبح میافزاید: اخیرا محمد علیخانی، عضو فعلی شورای شهر تهران خبر داد که در جلسه اخیر شهردار تهران و اعضای شورای شهر با رئیسجمهور مقرر شده دولت پرداخت بدهی خود به شهرداری را شروع کند. بر همین اساس تا پایان امسال دولت 300 میلیارد تومان برای یارانه بلیت اتوبوس و مترو به شهرداری پرداخت میکند و سایر مطالبات شهرداری هم از سایر بخشها تامین خواهد شد.
این بدهی از کجا پیش آمد؟ شهرداری تهران به طور مشخص با استناد به سه قانون «عوارض و مالیاتهای شهری»، «سهم دولت در توسعه حملونقل عمومی» و «تکلیف بودجهای دولت در پرداخت یارانه به مترو و اتوبوس» میگوید 14 هزار میلیارد تومان از دولت طلب دارد. ضمن اینکه بعضی معتقدند قانون دولت را مکلف کرده سالانه 1/2 میلیارد دلار از محل صندوق ذخیره ارزی به شهرداری پرداخت کند که این رقم را هم باید به آن رقم 14 هزار میلیارد تومان اضافه کرد.
ایران از جنگ با داعش مانند یک ابرقدرت بیرون آمد
یک روزنامه آمریکایی تصریح کرد ایران از صحنه مبارزه با داعش، به مثابه یک ابرقدرت بیرقیب در منطقه بیرون آمد.
کریستین ساینس مانیتور با طرح این پرسش که ایران به عنوان یک ابرقدرت جدید چگونه نفوذ و جای پای خود را در منطقه گسترش میدهد؟ نوشت: حرکت حزبالنجبای عراق یکی از گروههای وفادار به آیتالله علی خامنهای رهبر عالی ایران است که در عراق واقع بوده و از قدرت برخوردارند. «هاشم الموسوی» سخنگوی النجبا میگوید: «اگر تسلیحات ایرانیها نبود، آن موقع این داعش بود که روی این مبل راحتی نشسته بود، پیروزی ما بر داعش، پیروزی تمامی بشریت بود» و البته پیروزی برای ایران، که از صحنه نبرد علیه داعش در عراق و سوریه بیرون آمد و ورای آن یک ابرقدرت بیرقیب در منطقه با تواناییهای هرچه بیشتر سختافزاری و نرمافزاری که قادر به شکل دادن به وقایع در منطقه خاورمیانه است، همانطوری که پیش از این نیز تجربه آن را داشته است.
برخلاف آنچه که در دهههای گذشته برای «صدور انقلاب» توسط آیتالله روحالله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی 1979، وجود داشت و ایران شیعه تنها موفقیتی محدود در گسترش نفوذ خود در میان اکثر جهان اسلام را داشت؛ اما امروز با بهرهمندی از جنگ علیه داعش و قوت گرفتن متحدان بیرونی، فقدان سالها رهبری آمریکا و زرنگتر بودن ایرانیها از عربستان سعودی، ایران با قدرت در منطقه سربرآورده است.
اکنون ایران قدرت و نفوذ چشمگیری به دست آورده است، در حالی که محدودیتهایی وجود داشت که ایران بتواند اختیارات خود را توسعه دهد، ایران به سرعت چالشی جدید پیش روی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی شد و سلطه پیشین آنان را تضعیف کرد.
از قضا نخستین گامهای موفقیت ایران در نتیجه اقدامات آمریکاییها شکل گرفت، نظامیان آمریکایی در سال 2001 میلادی طالبان در افغانستان را ساقط و در سال 2003 دیکتاتور عراق را سرنگون کردند، دو دشمن راهبردی ایران.
اما حرکت خود ایران از سال 2011 میلادی بود، مجموعهای از نوعی اتحاد بخصوص با روسها و نبود انسجام دشمنانش، نتیجه وضعیت جدید کنونی ایران در منطقه شد.
ایران مدتها آمریکا را در بوجود آوردن داعش متهم میکرد، همانطوری که دونالد ترامپ اغلب در مبارزات انتخاباتی خود باراک اوباما را مؤسس گروه تروریستی داعش میدانست و شکست دادن داعش لحظهای شادمانه برای ایران بود.
ایران بطور چشمگیری ساختارهای قدرت منطقهای را به نفع خود از طریق اقدامات عملگرا و گاهاً مخاطرهآمیز، تغییر شکل داد؛ بسیاری از اینها با تشکیل و اعزام گروههای اکثراً شیعه نیابتی از مناطق دوردست همچون پاکستان و افغانستان و فرستادن آنها به صحنههای نبرد اتفاق افتاد. این امر مزیتی برای ایران نسبت به رقیب منطقهای آن عربستان داشت که در تلاش برای عقبنشاندن گسترش نفوذ تهران ناکام ماند. به عنوان مثال در آخرین مقابله، عربستان سعودی در اوایل ماه نوامبر استعفای سعدالحریری نخستوزیر لبنان را رهبری کرد تا ضربهای به حزبالله و ایران وارد کند. اما در عوض حریری چند هفته بعد به بیروت بازگشت و استعفای خود را معلق کرد و سفیر ایران از استقبالکنندگان وی بود.
مثال دیگر یمن است، جایی که عربستان سعودی دو سال و نیم است یک فاجعه انسانی با حمایت انتقادآمیز نظامی آمریکا، بوجود آورده که در آن خواسته است تا شورشیان حوثی وفادار به ایران را به عقب براند، اما ناکام مانده است.
اسرائیل نیز نیروهایی را که از سوی ایران حمایت میشوند و در نزدیکی با مرز خود رو به گسترش هستند به عنوان یک تهدید میبیند، حزبالله لبنان که توسط ایران و در جریان تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان در سال 1982 بوجود آمد، به عنوان مدل نیروهای نیابتی جدید ایران در جنگ داخلی سوریه با قدرت جنگیدند.
«فواز جرجس» پژوهشگر خاورمیانه از «مدرسه علوم و اقتصاد لندن» در این باره گفت: از لحاظ تاریخی ایران هرگز از چنین موضع قدرتمندی برخوردار نبود.
وی افزود: ایران تصمیمی هوشیارانه در سوریه گرفت در حالی که احتمالاً برعلیه نفوذ ایران بود؛ همه از جمله خود من فکر میکردیم که ایران انتخاب اشتباهی انجام داده است و برای نجات یک رژیم در حال مرگ، خواهد باخت، اما در واقع و از لحاظ نفوذ ژئواستراتژیک، سرمایهگذاری ایران در سوریه پیشدستی و پیشگامی بود که به ایرانیها اجازه گسترش نفوذ آنها را داد.