kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۷۲۹۷
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۴
رئیس‌سازمان پدافند غیرعامل کشور:

غنی‌‌سازی ۶۰ درصدی به نیروی محرکه‌ای جهت تقویت مذاکرات در حوزه دیپلماسی تبدیل شده است

رئیس‌سازمان پدافند غیرعامل کشور با بیان اینکه «امثال شهید حسن طهرانی مقدم و حاج قاسم سلیمانی آرزوها را تبدیل به مولفه قدرت ملی کردند»، گفت: با تفکر دیپلماسی التماسی امکان ایستادگی و پیروزی بر صدام هم وجود نداشت.
 
 
 
 
سردار غلامرضا جلالی، رئیس‌سازمان پدافند غیرعامل کشور در سخنانی با‌اشاره به طرح ادعایی از سوی مسئولان دولت قبل درخصوص آرزوگرایی در عرصه سیاست خارجی اظهار داشت: بعضی از موضوعاتی که متاسفانه از سوی برخی مسئولان دولت قبل مطرح می‌شود، به نوعی عدول از آرمان‌ها و اصول انقلاب اسلامی است و ضرورت دارد در برابر این انحراف‌ها صراحتا اعلام موضع گردد. اگر بخواهیم این رویکرد را مبنای قضاوت و رفتار خود در قبال تحولات جهانی قرار دهیم و صرفا خود را تابع واقعیت‌های نظام سلطه بدانیم، آنگاه اساسا با وقوع پدیده‌ای به نام انقلاب اسلامی روبه‌رو نبودیم، زیرا در آن زمان نیز آرمان‌های منبعث از گفتمان انقلاب اسلامی را باید در ذیل واقع‌گرایی القایی توسط آمریکا و قدرت‌های دیگر دفن می‌کردیم.
حوزه امنیت و سیاست خارجی
نیاز به هم‌پوشانی قدرت نرم و سخت دارد
به گزارش ایسنا به نقل از پایداری ملی، وی با بیان اینکه «مسئولان دولت قبل صراحتا اعلام کردند که «شما با قدرت موشکی‌تان نمی‌خواستید بگذارید توافقات به نتیجه برسد»؛ که البته منظورش به نهادهای نظامی کشور بود»، تصریح کرد: این افراد در نگاه مبنایی خود معتقد هستند که قدرت نرم محیطِ بر قدرت سخت است و نه این‌که قدرت سخت به‌عنوان قدرت واقعی ابزار چانه‌زنی ما را در مذاکرات تقویت می‌کند. بدیهی است که می‌دانیم هر کشوری در حوزه امنیت و سیاست خارجی نیاز به هم‌پوشانی و هم‌افزایی قدرت نرم و سخت خود دارد. در برخی نگاه‌های محدودنگر، این دو در مقابل هم هستند، این نگاه خطرناک و هزینه‌ساز است. بر اساس این نگاه بازدارنده، یک کشور باید یا بر قدرت نرم و یا بر قدرت سخت تکیه کند، اما واقعیت امر این است که قدرت نرم و سخت به ‌عنوان دو بازوی یک کشور یکدیگر را تکمیل می‌کنند، اما اگر خدای ناکرده در دستگاه سیاست خارجی کشور، این تفکر به وجود آید که یک بال داریم و نام آن دیپلماسی است و برای اینکه آن را به حرکت در‌آوریم، باید بال قدرت سخت را قیچی کنیم، با نتیجه‌ای جز اعتماد کاذب به دشمن رو به رو نمی‌شویم!
سردار جلالی معتقد است: یکی از دلایل اعتماد دولت سابق به آمریکا در روند مذاکرات هسته‌ای و فراتر از آن، تضمین دانستن سخنان امثال جان کری وزیر خارجه اسبق آمریکا، مخدوش بودن مرز قدرت سخت و نرم در نگاه دولتمردان سابق کشورمان بوده است.
رئیس‌سازمان پدافند غیرعامل کشور با بیان اینکه ما شاهد بودیم که به همت شهدای بزرگواری مانند شهید سلیمانی وقتی شبکه مقاومت در منطقه شکل گرفت و اضلاع و ارکان آن به وجود آمد، طرف آمریکایی و طرف‌های غربی به این نتیجه رسیدند که ناچارِ به امتیاز دادن به ایران هستند، اظهار داشت: خوب است کسانی که مدعی غلبه دیپلماسی بر میدان هستند، مذاکرات سعدآباد را به یاد بیاورند که سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه صراحتا به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای وقت کشورمان خطاب و عتاب کردند که شما حتی حق داشتن چند عدد سانتریفیوژ را نیز ندارید! در برابر این نگاه قهرمانان ملی بزرگی، از جمله دانشمند پارسا شهید حسن طهرانی مقدم و حاج قاسم سلیمانی آرزوها را تبدیل به واقعیت‌ها و مولفه‌های قدرت ملی کردند.
وی با تاکید بر اینکه امروز غنی ‌سازی
۶۰ درصدی در نطنز و فردو، به نیروی محرکه‌ای جهت تقویت مذاکرات در حوزه دیپلماسی تبدیل شده است، خاطرنشان کرد: مصوبه مجلس شورای اسلامی، اولتیماتوم به آژانس و فراتر از آن قدرت منطقه‌ای و میدانی ماست که طرف مقابل را به نقطه‌ای رسانده که در برابر ایران از بسیاری از خواسته‌های خود عقب‌نشینی کند.
رئیس‌سازمان پدافند غیرعامل کشور با بیان اینکه تجربیات ۴۴ سال اخیر نیز مولد همین الگوی پایدار در عرصه سیاست خارجی انقلابی است، افزود: با استناد به مواضع و تحلیل‌های ارائه شده از سوی مسئولان دولت قبل، با توجه به وضعیت نظامی ایران و تازه بنیاد بودن انقلاب اسلامی، از نظر واقعی، امکان ایستادن مقابل رژیم بعثی عراق وجود نداشت و اگر همین تفکر در آن زمان تصمیم گیرنده بود، اتفاقا امکان امضای یک قطعنامه گلستان یا ترکمنچای وجود داشت.
سردار جلالی یادآور شد: در سایه عمل به سیاست خارجی انقلابی بود که ایران حتی با وجود پذیرش قطعنامه ۵۹۸، یک وجب از خاک خود را نیز تسلیم دشمن بعثی و حامیان پرشمار آن نکرد. بنابراین، ایران اسلامی بر سر حفظ موجودیت مطلق ارضی خود به میدان مقابله با دشمن بعثی آمد و خود را محکوم به انتخاب میان ترکمنچای و گلستان نکرد.
وی با بیان اینکه یکی از مفاهیمی که بدون درک آن، نمی‌توان دال مفهومی مسئولان سیاست خارجی دولت قبل را متوجه شد، کلید واژه‌ای به نام پیش‌بینی پذیر بودن یک بازیگر در حوزه روابط بین‌الملل است، توضیح داد: ایده‌آل گرایان در حوزه نظری روابط بین‌الملل، معتقدند بازیگری در جهان سیاست مطلوب (نرمال) محسوب می‌شود که رفتارهای آن در زمان حال و آینده (فارغ از گذشته) قابل پیش‌بینی باشد و دیگر بازیگران، بتوانند خود را با اصول رفتاری آن در طول زمان وفق دهند. اما در اینجا یک سؤال مهم و اساسی مطرح است؛ آیا اساسا می‌توان در دنیایی که هیچ بازیگری در آن عملا رفتاری پیش‌بینی‌پذیر ندارد، به بازیگری پیش‌بینی‌پذیر تبدیل شد؟! آیا خروج رسمی آمریکا از برجام، آن هم کمتر از ۳ سال پس از انعقاد توافق هسته‌ای اولیه، برای آقایان قابل پیش‌بینی بود؟! اگر این‌گونه بوده، ایشان به کشور و مردم ما رسما خیانت کرده‌اند و در غیر این صورت، این مسئله نشان‌دهنده نگاه خطرناک و پرهزینه دولت سابق در حوزه سیاست خارجی است.
سردار جلالی گفت: طرفداران ایده پیش‌بینی پذیری بازیگران در نظام بین‌الملل، می‌گویند باید واقعیات عینی جاری در جهان را تبدیل به یک گزاره راهبردی کرد و وفق آن، راهبردها و تاکتیک‌های حوزه سیاست خارجی کشور را طراحی یا بازتعریف کرد. به راستی از دید آقایان، واقعیات عینی در جهان امروز چیست؟ آمریکایی که رسما از برجام خارج شده و اتحادیه اروپایی که در تکمیل راهبرد فشار حداکثری آمریکا علیه ایران از هیچ‌گونه اقدامی علیه کشورمان فروگذار نکرده است؟ یا سازمان ملل متحدی که در برابر وضع انواع تحریم‌های ضد بشری علیه کشورمان از سوی غرب، سکوت کرده و صرفا نسبت به خروج آمریکا از برجام ابراز تاسف کرده است؟
رئیس‌ سازمان پدافند غیرعامل کشور خاطرنشان کرد: در این میان سؤالات دیگری نیز مطرح است؛ سؤالاتی از جمله اینکه آیا حمایت ایران از جبهه مقاومت در قالب حزب‌الله لبنان، جهاد اسلامی، حماس و سیاست‌های انقلابی جمهوری اسلامی مقابل رژیم صهیونیستی در زمانه خمودگی و افسردگی جهان اسلام، امروز پس از چهار دهه به عمیق شدن چالش‌های رژیم ‌اشغالگر و ناامن شدن این رژیم منجر نشده است؟ ضعف رژیم ‌اشغالگر واقعیتی عینی نیست؟ نقش قدرت مقاومت در خلق و استمرار چالش‌هایی که صهیونیست‌ها امروز به گونه‌ای بی‌سابقه با آن مواجه هستند، چه بوده است؟ اتفاقا مواضع اخیر درخصوص سیاست خارجی دولت‌های یازدهم و دوازدهم، به خوبی مشخص می‌سازد که عرصه سیاست خارجی، جایی برای توهم نیست! توهمی مانند قدرت صیانت سازمان‌های بین‌المللی از توافقی که آمریکا یکی از امضا کنندگان آن بوده است. تجربه تلخ خروج آمریکا از برجام و از آن تلخ‌تر، همراهی بازیگران اروپایی با واشنگتن در این روند و سکوت سازمان‌های بین‌المللی در قبال وظایف حداقلی خود در حفظ توافقی که ظاهرا بانی و ناظر آن بوده‌اند، مصداقی مشخص از خروجی سیاست خارجی دولت قبل است. تشویق کشور به اتخاذ رویکردی قابل پیش‌بینی در حوزه روابط بین‌الملل در شرایطی که محیط پیرامونی کشور مملو از پایگاه‌های نظامی دشمن است، در بهترین حالت ممکن نشان‌دهنده نوعی کژفهمی در حوزه سیاست خارجی و درک واقعیات جاری در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی
است.