خطرات یک عادیسازی و عادیانگاری(یادداشت روز)
یکی از مسیرهایی که سالهاست دشمن برای اثرگذاری منفی و
وارد آوردن ضربه به کشور و مردم ما به طور جدی در پیش گرفته است، حوزه فرهنگ و خدشه به سبک زندگی ایرانی اسلامی است. در این میان میتوان به طور مشخص به مسئله حجاب و عفاف به عنوان یکی از مهمترین نقاط هدفگذاریشده و مورد هجمه اشاره کرد.
مسئله خدشه به حجاب و تلاش برای کمرنگ کردن آن در این کشور به روشهای مختلف، ریشهای دیرینه دارد و میتوان رد آن را در اوایل دوران پهلوی مشاهده کرد که در تلاشی چند دهساله، حجاب، عفاف، سلامت خانواده و سبک زندگی بر پایه دین با بهکارگیری روشهای مختلف موجود در آن زمان از تبلیغ سبک زندگی غربی و ولنگاری در مجلات و نشریات، سینما و... مورد بدترین حملات قرار گرفتند.
تلاشی که ابتدا با برخورد وحشیانه رضاخان آغاز شد و سپس با استقبال دربار و کارگزاران وابسته رژیم پهلوی با ضریب بیشتر بر آن دمیده میشد تا این اراده غرب با بهترین اثرگذاری در سطح جامعه نمودار شود. از جمله اینکه تلاش میشد که زنان بیحجاب و به شکل زنان غربی درآمده، به عنوان نماد پیشرفت و ترقی و الگوی زن موفق معرفی و حجاب به عنوان مزاحمی دستوپاگیر در مسیر پیشرفت در اذهان پذیرفته شود.
پیروزی انقلاب اسلامی و ترویج و تثبیت سبک زندگی ایرانی اسلامی باعث شد که این ذهنیت موهوم رنگ ببازد و در عمل ثابت شود که نه بیحجابی نماد پیشرفت و تمدن است و نه حجاب مانع پیشرفت و ترقی و شکوفا شدن استعدادها.
این واقعیت نیز در کارنامه موفق پیشرفت زنان و دختران این سرزمین در دوران حاکمیت نظام جمهوری اسلامی و در سایه حفظ حجاب و عفاف در صحنههای مختلف اجتماعی و بینالمللی کاملاً قابل مشاهده است.
جهش چشمگیر حضور زنان و دختران در عرصه علم از کسب سهم بالای کرسیهای دانشگاههای برتر تا رسیدن به قله در تخصصیترین رشتههای پزشکی، هستهای، مهندسی، علوم حوزوی، علوم انسانی، هنری و...، همچنین حضور اثرگذار و نه نمایشی اجتماعی از جمله رسیدن به بسیاری پستهای مدیریتی، درخشش زنان و دختران بااستعداد ایرانی در سالهای پس از انقلاب اسلامی در میادین مختلف ورزشی با کسب انبوهی از مدالهای درخشان بینالمللی در رشتههای متنوع و بسیاری دیگر از موفقیتها با حفظ حجاب اسلامی در کنار اعتقاد به شأن والای زن به عنوان مادر و همسر، به قدری گویاست که تکذیب یا نادیده گرفتن آن هنر میخواهد.
هر انسان منصفی اگر این پیشرفتها را با زمان قبل از انقلاب که تلاش میشد الگوی زن پیشرفته در برهنگی روی جلد مجلات و پرده سینما و تن دادن به هر فلاکتی در کابارههای بدنام دانسته شود، در حالی که بیسوادی گسترده و عقب نگهداشتن زنان و دختران در عرصه اجتماع واقعیتی انکارناپذیر بود، مقایسه کند، قطعاً به نجات زن از آن دوران سیاه با طلوع خورشید انقلاب و پیشرفت شگفتانگیز زنان و دختران ایرانی در چهار دهه گذشته شهادت خواهد داد.
همین تجلی یک واقعیت دور از انتظار و ارائه الگویی موفق و متفاوت با آنچه از سوی غرب به عنوان راه پیشرفت زنان تبلیغ و ترویج میشد، خشم و کینه دنیای غرب را در پی داشت و تلاشی همهجانبه آغاز شد تا مانع تسری این الگو و واقعیت به دیگر جوامع هدف غرب شود که «زنان با داشتن حجاب و بدون برهنگی میتوانند به قلههای پیشرفت برسند».
یکی از عمده تلاشهای دشمنان و بدخواهانی که چشم دیدن پیشرفت زنان و دختران بااستعداد ایرانی در عرصههای مختلف اجتماعی و بینالمللی را نداشتند، پیادهسازی همان خط تبلیغی مخرب گذشته برای به اشتباه انداختن دختران ایرانی در تشخیص صحیح راه و الگوی پیشرفت بود که سالهاست در حال اجراست. تفاوت این خط تبلیغی با دهههای گذشته و قبل از انقلاب این است که اینبار ابزار سردمدارانِ به بیراهه کشاندن زنان و دختران ایرانی کاملتر از همیشه است. اکنون فضای مجازی با گستره متنوع سکوهای اثرگذار بر روح و روان و باور مردم از جمله زنان و دختران و خانوادهها با محوریت اینستاگرام و...، ماهواره با اختصاص هزینههای هنگفت برای بهکارگیری دهها شبکه فارسیزبان منحرف و مروج بیاخلاقی و سبک زندگی غربی در کنار بهکارگیری بازوهای نفوذ فرهنگی (در غفلت مسئولان امر) در شبکه سینمای خانگی و بعضاً در خود سینما، به خط کردن سلبریتیهای کمسواد اما بالا کشاندهشده برای استفاده بموقع در ترویج سبک زندگی غربی، خدشه به حجاب، ارائه الگوهای در تقابل با فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی از جمله مصادیق تکاپوی سناریونویسان نفوذ فرهنگی نرم برای اثرگذاری بر جامعه ایرانی از جمله جوانان و زنان و دختران عزیز این سرزمین شمرده میشود.
در گام بعدی آنچه در یکی دو سال اخیر با سرعت و انرژی بیشتری از سوی اتاقهای فکر نفوذ فرهنگی به چشم میخورد، حرکت به سمت عادیسازی هنجارشکنیهاست. این موضوع در ترویج سبک پوششهای زننده از سوی سلبریتیها، شبکه سینمای خانگی، فضای مجازی و... قابل مشاهده است که متاسفانه از سوی برخی از زنان و دختران ایرانی فریبخورده هم بدون تحقیق و تفکر تکرار میشود و ضریب اجتماعی پیدا میکند. در کنار این، نمونههای دیگری از ترویج خیانت و سگبازی و ولنگاری و... را نیز میتوان در راستای اثرگذاری منفی بر سبک زندگی عمومی جامعه دانست.
به جرأت میتوان گفت بسیاری زنان و دخترانی که به دام سراب سبک زندگی غربی و کنار گذاشتن حجاب با تصور عبور از موانع پیشرفت یا رسیدن به آزادی و... افتادهاند، اطلاع و ذهنیت دقیقی از پشتپرده ماجرا ندارند.
این همان نکته مهمی بود که رهبر انقلاب نیز با تاکید بر آن فرمودهاند: «مسئله حجاب محدودیت شرعی و قانونی است؛ آنجا محدودیت دولتی نیست، قانونی است و شرعی است؛ کشف حجاب، حرام شرعی و حرام سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است. خیلی از کسانی که کشف حجاب میکنند نمیدانند این را؛ اگر بدانند که پشت این کاری که اینها دارند میکنند چه کسانی هستند، قطعاً نمیکنند؛ من میدانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دینند، اهل تضرّعند، اهل ماه رمضانند، اهل گریه و دعایند، [منتها] توجّه ندارند که چه کسی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است. جاسوسهای دشمن، دستگاههای جاسوسی دشمن، دنبال این قضیّه هستند. اگر بدانند، حتماً نمیکنند...»(15 فروردین 1402 - دیدار مسئولان و کارگزاران نظام).
حال در مقابل متاسفانه شاهد انفعال و وادادگی عجیب بسیاری از مسئولان در ردههای بالای اجرائی و نظارتی و کمتوجهی آنها به وظایف قانونی، بیبرنامگی عجیب دستگاههای تبلیغی و فرهنگی کشور و به نوعی با کمال تأسف عادیانگاری در بین مسئولان و نهادهای فرهنگی در این خصوص هستیم.
در حالی که جبهه مقابل با همه توان در حال پیادهکردن سناریوی کشف حجاب و برهنگی و تننمایی زنان و دختران غفلتزده در کشورمان است و بسیاری از آقایان راه مقابله را تنها کار فرهنگی و فرهنگسازی میدانند، ضمن تاکید بر اینکه هنجارشکنیهای هدفمند قطعاً نیازمند برخورد بازدارنده با سردمداران و مروجان آن است، آنچه مشاهده میشود، این است که متأسفانه تقریباً کار فرهنگی خاصی هم از سوی آنها که چاره را کار فرهنگی میدانند، مشاهده نمیشود.
اکنون و در شرایط بمباران فکری و عقیدتی دختران این سرزمین از سوی دشمن، انصافاً کدام نهاد فرهنگی، از صداوسیما و آموزشوپرورش تا وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات و... آن طور که باید کار مؤثر و ویژهای برای پاسخ به شبهات باطل در مورد حجاب، تبلیغ خلاقانه پوشش اسلامی، و نجات دختران معصوم و عزیز و پاکسرشت ایرانی از دام دشمن انجام داده و میدهند؟
عادیانگاری آنچه با تلاش دشمن در عادیسازی ناهنجاریها و ترویج سبک زندگی غربی در جامعه در حال وقوع است، خطای بزرگ و نابخشودنی تمام مسئولان و نهادهایی است که در این زمینه وظیفه قانونی و شرعی و اخلاقی دارند.
قطعاً اگر به طور دقیق به دختران و زنان ایرانی در معرض بیحجابی این آگاهی داده شود که چرا دشمن به ظاهر دلسوز زنان ما فقط دغدغه برداشتن روسری و آرزوی برهنهشدن آنها را دارد و هیچ نیاز و دغدغه واقعی زنان ما برای او مهم نیست، اگر به زنان و دختران ما سرنوشت شوم برهنهشدن زنها در غرب و افزایش چشمگیر ناامنی، تجاوز و فروریختن کانون خانواده در کشورهای غربی و دنبالهرو غرب بهدرستی و وضوح نشان داده شود، اگر نمونههای متعدد زنان موفق ایرانی در عرصههای مختلف علمی، ورزشی، هنری، اجتماعی و... که با حفظ حجاب و بدون مانع به موفقیت رسیدهاند، معرفی شود، بسیاری از آنها در گام نهادن در مسیر دوراهی سبک زندگی غربی یا ایرانی اسلامی آگاهانه و درست تصمیم خواهند گرفت. متأسفانه جای این عرضه واقعیتها بهشدت در کتابهای درسی، در مدارسِ کنکورزده با کمبود هزاران معلم تربیتی و پرورشی، در سریالهای تلویزیونی و تولیدات سینمایی، در عملکرد نهادهای تبلیغاتی و فرهنگی مختلف، خالی است.
این موضوع در صحبتهای رهبر انقلاب در همان جلسه مذکور با مسئولان نظام نیز به چشم میخورد که فرمودند: «همه توجّه داشته باشند که دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد بشویم...».
مسئولان امر باید دختران و جوانان این سرزمین را همچون فرزندان خود بدانند و همانطور که دغدغه حفظ و مراقبت از فرزندانشان را دارند، دلسوزانه و دغدغهمند برای خنثیکردن توطئه دشمن در آسیب به دختران و جوانان عزیز ایران تلاش کنند.
عباس شمسعلی