کد خبر: ۳۲۰۸۴۲
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۲

چرا از مــرگ می‌ترسیم؟

علاقه انسان به تداوم زندگی، امری طبیعی و فطری است و اگر انسان شناخت کافی نسبت به پایان زندگی خود و بعد از آن نداشته باشد دچار ترس و اضطراب می‌شود. البته در دیدگاه الهی پایان زندگی دنیایی، یعنی مرگ، نوعی انتقال از یک مکان به مکان دیگر است و سقوط و هلاکت و نابودی در این دیدگاه معنایی ندارد. 
از طرف دیگر فکر کردن به نهایت زندگی برای هر انسانی بارها و بارها اتفاق می‌افتد و برای انسان‌هایی که آگاه‌تر باشند این دغدغه پررنگ‌تر و درگیری‌های ذهنی، بیشتر خواهد بود، چرا که در دیدگاه الهی انسان بعد از مرگ، دنیای دیگری را تجربه خواهد کرد و عاقبت عملکردش در این دنیا را آنجا خواهد دید و همین عامل منجر می‌شود که از دنیای پس از مرگ احساس نگرانی کند که چه می‌شود و چه اتفاقی خواهد 
افتاد.
دلایل ترس از مرگ و راهکارهای برون‌رفت از آن
الف) دلایل ترس از مرگ
1. ناشناخته بودن
یکی از دلایل مهم ترس انسان از مرگ ناشناخته بودن ماهیت مرگ است. ذهن انسان همواره از ابهام‌گریزان است و عدم شناخت دقیق مرگ باعث می‌شود تا انسان از فکرکردن به مرگ دچار ترس شود.
انس به دنیا
باتوجه ‌به مأنوس بودن انسان به دنیا و مصادیق آن، مفارقت از دنیا برای او سخت و گران است و هر آنچه او را به یاد این مفارقت بیندازد او را آزرده‌‌خاطر می‌کند؛ بنابراین از‌آنجا که یاد مرگ منجر به یاد جدایی انسان از دنیا می‌شود برای او آزاردهنده است و به ‌همین ‌دلیل از تفکر در رابطه ‌با مرگ خودداری می‌کند. ترس از دست‌دادن زندگی به‌طور طبیعی ترس از مرگ را نتیجه می‌دهد.
کمی ذخیره
ترس بسیاری از افراد از مرگ به‌دلیل این است که نمی‌دانند آن دنیا چه خبر است و چه عاقبتی را پیش روی خود دارند و در واقع ترسشان از آماده نبودنشان است، همچون دانش‌آموزی که خوب درس نخوانده و خود را برای امتحان آماده نکرده و مدام استرس و اضطراب امتحان دارد؛ اما دانش‌آموزی که برای امتحان آماده است نه‌تنها ترسی ندارد؛ بلکه مشتاقانه سر جلسه امتحان حاضر شده و با رغبت کامل در امتحان شرکت می‌کند. 
در واقع می‌توان گفت دلیل اصلی ترس ما از مرگ کمی ذخیره آخرت است و این عامل می‌تواند ترس و اضطراب انسان را به دلیل آماده نبودن برای مرگ افزایش 
دهد.
ب) راهکارهای برون‌رفت
بازنگری در اعمال
مهم‌ترین عامل از بین ‌بردن ترس از مرگ، بازنگری در اعمال است. وقتی انسان از حیث عمل، متناسب با دستور عقل و شرع پیش برود و دریک کلام گناه نکند دیگر ترسی برای حساب پس ‌دادن نخواهد داشت.
قرآن می‌فرماید: همان‌ها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند درحالی‌که پاک و پاکیزه‌اند به آنها می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به‌خاطر اعمالی که انجام می‌دادید!»(1) سلام یعنی امنیت و راحتی و این امنیت به هنگام اخذ جان حاصل می‌ شود، بنابراین کسی که جانش آلوده به گناه نیست بعد از مرگ کوچک‌ترین آسیبی به او نخواهد رسید. 
برخی از روایات مرگ را رحمتی از جانب خداوند برای بندگان مؤمن می‏دانند و می‏کوشند که در افراد نگرش مثبت نسبت به مرگ ایجاد کنند و یا در روایتی جان ‌دادن برای مؤمن به بوییدن گل خوشبو تشبیه شده است که همه این مثال‌ها به نوع عملکرد انسان برمی‌گردد. امام صادق‌(ع) فرمود:«مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُخَفِّفَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَکَرَاتِ اَلْمَوْتِ فَلْیَکُنْ لِقَرَابَتِهِ وَصُولاً وَ بِوَالِدَیْهِ بَارّاً فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ هَوَّنَ اللهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ اَلْمَوْتِ وَ لَمْ یُصِبْهُ فِی حَیَاتِهِ فَقْرٌ أَبَدا؛ هر که دوست دارد خدا سختی‌های جان‌کندن را بر او آسان کند باید صله‌رحم کند و به پدر و مادرش نیکى کند‌، چون چنین باشد خدا جان کندن را بر او آسان کند و در زندگى دچار پریشانى و فقر نشود.» (2)
«رسولُ‌اللهُ ِ صلى‌الله ‌علیه‌و‌آله- لاِبنَتِهِ فاطِمَهَ(س) لَمّا قالَت لَهُ: یا أبَتاه، ما لِمَن تهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ و النِّساءِ؟- قال: یا فاطِمَهُ، مَن تَهاوَنَ بِصَلاتِهِ مِنَ الرِّجالِ و النِّساءِ ابتَلاهُ اللهُُ بِخَمسَ عَشَرَهَ خَصلَهً: سِتٌّ مِنها فی دارِ الدُّنیا و ثَلاثٌ عِندَ مَوتِهِ و ثَلاثٌ فی قَبرِهِ و ثَلاثٌ فِی القیامَهِ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ. فَأمَّا اللَّواتی تُصیبُهُ فی دارِ الدُّنیا: فَالاُولى یَرفَعُ اللهُ ُ البَرَکَهَ مِن عُمُرِهِ و یَرفَعُ اللهُُ البَرَکَهَ مِن رِزقِهِ و یَمحُو اللهُُ عزّ و جلّ سیماءَ الصّالِحینَ مِن وَجهِهِ و کُلُّ عَمَلٍ یَعمَلُهُ لا یُؤجَرُ عَلَیهِ و لا یَرتَفِعُ دُعاؤُهُ إلَى السَّماءِ و السّادِسَهُ لَیسَ لَهُ حَظٌّ فی دُعاءِ الصّالِحینَ؛ و أمَّا اللَّواتی تُصیبُهُ عِندَ مَوتِهِ فَأَوَّلُهُنَّ أنَّهُ یَموتُ ذَلیلاً و الثّانیَهُ یَموتُ جائِعًا و الثّالِثَهُ یَموتُ عَطشانًا؛ فَلَو سُقیَ مِن أنهارِ الدُّنیا لم یَروَ عَطَشُهُ و أمَّا اللَّواتی تُصیبُهُ فی قَبرِهِ: فَأَوَّلُهُنَّ یُوَکِّلُ الله بِهِ مَلَکًا یَزعَجُهُ فی قَبرِهِ و الثّانیَهُ یُضَیِّقُ عَلَیهِ قَبرَهُ و الثّالِثَهُ تَکونُ الظُّلمَهُ فی قَبرِهِ؛ و أمَّا اللَّواتی تُصیبُهُ یَومَ القیامَهِ إذا خَرَجَ مِن قَبرِهِ: فَأَوَّلُهُنَّ أن یُوَکِّلَ اللهُُ بِهِ مَلَکًا یَسحَبُهُ عَلى وَجهِهِ و الخَلائِقُ یَنظُرونَ إلَیهِ و الثّانیَهُ یُحاسَبُ حِسابًا شَدیدًا و الثّالِثَهُ لا یَنظُرُ اللهُُ إلَیهِ و لا یُزَکّیهِ و لَهُ عَذابٌ ألیمٌ؛ پیامبر خدا(ص) در پاسخ دخترش فاطمه‌(س) که پرسیده بود: اى پدر، مردان و زنانى که نمازشان را سبک مى‌شمرند چه (جزائى) دارند؟ فرمود: اى فاطمه، هر کس- از مردان یا زنان- نمازش را سبک بشمرد، خداوند او را به پانزده خصلت مبتلا می‌کند: شش خصلت در دنیا، سه خصلت هنگام مرگش، سه خصلت در قبرش و سه خصلت در قیامت هنگامی‌که از قبر بیرون می‌آید. امّا آنچه در دنیا به او می‌رسد:
 خداوند برکت را از عمرش و از روزی‌اش برمی‌دارد‌، سیماى صالحان را از چهره‌اش مى‌زداید، به هر عملى که انجام مى‌دهد پاداشى داده نمى‌شود، دعایش به آسمان نمى‌رود و ششم اینکه براى او در دعاى صالحان نصیبى نیست. و امّا آنچه هنگام مرگش به او مى‌رسد: نخستین آنها این است که خوار مى‌میرد، دوم گرسنه مى‌میرد و سوم، تشنه مى‌میرد، پس اگر از نهرهاى دنیا به او بنوشانند، سیراب نمى‌شود و امّا آنچه در قبرش به او مى‌رسد: نخستین آنها این است که خداوند فرشته‌اى مى‌گمارد تا او را در قبرش آشفته سازد، دوم اینکه قبرش را بر او تنگ مى‌کند و سوم اینکه قبرش تاریک است؛ و امّا آنچه روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او مى‌رسد: نخستین آنها این است که خداوند فرشته‌اى مى‌گمارد تا او را با صورت (روى زمین) بکشد درحالی‌که مردم به او مى‌نگرند، دوّم اینکه بازخواست سختى مى‌شود و سوّم اینکه خداوند به او نمى‌نگرد و پاکش نمى‌کند و عذابى دردناک دارد.»(3)
تبدیل ترس موهوم به ترس معقول
در وجود انسان دو نوع ترس تعریف شده است، یکی، ترس معقول؛ بدین‌معنا که انسان از چیزی بترسد و ترسش عاقلانه باشد؛ یعنی جایی که انسان احتمال وقوع خطر می‌دهد می‌ترسد و با احتیاط عمل می‌کند و دیگری ترس موهوم؛ یعنی ترسی که زاییده وهم و تخیل است و واقعیت ندارد، در این صورت نباید به چنین ترسی اعتنا کرد، مثل ترس از تاریکی. ترس ما نسبت به مرگ اگر تبدیل به ترس معقول شود خوب است، چراکه جانب احتیاط را رعایت و خود را مهیا خواهیم کرد؛ اما چنانچه ترس ما ترس موهوم باشد نه‌تنها ارزشی ندارد؛ بلکه این ترس زندگی ما را نیز فلج خواهد کرد. انسان باید از یک‌جهت از خداوند و عظمت کبریائی او و نیز از پیامدهای پرونده عملکرد خویش ترس داشته باشد و از سویی دیگر با درنظر گرفتن رحمت گسترده الهی، به الطاف واسعه خداوند امیدوار باشد. مؤمن راستین هم امید به لطف و رحمت حق‌تعالی دارد و هم از عذاب و کیفر خداوند وحشت دارد. در دین اسلام به مرگ‌اندیشی زیاد سفارش شده است؛ اما درعین‌حال اندیشیدن به مرگ به معنای ترویج ترس موهوم در وجود انسان نیست؛ بلکه تقویت ترس معقول است تا انسان بدین‌وسیله خود را برای سرای دیگر آماده کند.
رفع جهل
برای شناخت مرگ و زندگی بعدازآن باید سراغ آموزه‌های اسلامی برویم و ببینیم قرآن و روایات چگونه مرگ را برای ما به تصویر کشیده‌اند و به چه شکلی آن را معرفی کرده‌‌اند. قرآن دراین‌باره می‏فرماید:«این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند.»(4)
درک مفهوم مرگ نه به‌عنوان پایان و تمام‌شدن، بلکه به‌عنوان انتقال از جهانی به جهان دیگر می‌تواند نگرش ما را نسبت به مرگ عمیق‌تر و ترس ما را کمتر کند. جسم، قفس روح است و مرگ یعنی رهایی روح از قفس تن.
تقویت ایمان
لازم است تا از طریق برنامه اخلاقی و تهذیب و خودسازی و پاک‌سازی درونی خویش فضائل اخلاقی را در خود تقویت کرده و وجود خود را از رذایل اخلاقی پیراسته کنیم. محاسبه اعمال، راه پراهمیتی است برای ثابت‌قدم ماندن در جاده هدایت. بدین شکل که نسبت به نفس خود حسابرسی دقیق داشته باشیم و هر شب قبل از خوابیدن، اعمال و رفتار روزانه خود را مورد محاسبه قرار دهیم. اگر خطایی داشتیم جبران کرده و اگر کار نیکی انجام داده‌ایم آن را تقویت کنیم. اعتقاد راسخ به صفات خداوند مانند رحمان، رحیم، غفور، حکیم و عادل و برقراری ارتباط عمیق با خداوند از طریق عبادت می‌تواند ترس از مرگ را به آرامش و اطمینان تبدیل کند.
همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد.»(5)
معنابخشی به زندگی
افرادی که به زندگی خویش جهت و معنایی اصیل نمی‌بخشند مرگ را پایان زندگی دانسته و ترس از مرگ، مثل خوره بر جانشان می‌افتد. ازجمله راهکارهایی که می‌توان بر ترس از مرگ فائق آمد معنابخشی به زندگی است. وقتی انسان در زندگی با باور به معاد و برای کسب رضایت الهی گام بردارد زندگی‌اش معنا گرفته و هر کار خوب، کوچک و بزرگش ارزشمند خواهد شد. هنگامی‌که عملکرد انسان در زندگی رنگ ارزش به خود گیرد رنگ ترس از مرگ در آن زندگی کم می‌شود.
نتیجه‌گیری:
ترس و نگرانی و یا شادی و سرور ما از موضوعات مختلف، به میزان درک و معرفت و شناخت ما نسبت به آن موضوع برمی‌گردد. وقتی انسان مرگ را به‌خوبی بشناسد و نگرشش را نسبت به مرگ اصلاح کند قطعا هراس و ترسش از مرگ کمتر خواهد شد. اگر ترس ما از ضعف شناخت است باید با برنامه‌ریزی مطالعاتی، شناخت خود را از ماهیت مرگ بالا ببریم و اگر ترس ما به‌دلیل حب دنیا و دلبستگی زیاد به آن است باید تلاش کنیم که در متن زندگی خود ساده‌زیستی و زهد را تجربه کنیم تا به‌مرور دلبستگی و وابستگی ما به دنیا و مادیات کمتر شود و اگر بیم ما از مرگ به‌سبب کمی توشه راه و ایمان و عمل صالح است، باید خودمان را با توشه تقوا مجهز کنیم و اگر به‌جهت تخلّفات و گناهان بسیاری است که مرتکب شده‏ایم، ضمن توبه و جبران آن، باید بدانیم که رحمت خداوند بر غضبش پیشی دارد. برای کسب آمادگی به‌وقت مردن باید درصدد رفع جهل خویش نسبت به مرگ باشیم و با تفکر و تأمل در این امر، انگیزه خود را برای آماده‌کردن توشه آخرت بالا ببریم.
برای مطالعه بیشتر
- مرگ‌اندیشی در آموزه‌های اسلامی، محمدحیدر مظفری.
- مرگ و فرصت‌ها، مجموعه سخنرانی‌های حسین انصاریان.
پی‌نوشت‌ها:
1- نحل، آیه 32.   2- علامه مجلسی، بحارالأنوار، تحقیق: المیانجی، السید إبراهیم و محمد الباقر البهبودی، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج 71، ص 66.   3- همان، ج 80، ص 22.   4- عنکبوت، آیه 64.   5- رعد، آیه 28.
زهرا ابراهیمی