بسترها و شرایط تأثیرگذاری جنگ نرم (۶)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
چه عواملی، بسترها و شرایطی موجب میشود جنگ نرم دشمنان تاثیرگذار بوده و به اهداف مورد نظر خود برسند؟
پاسخ:
در پنج بخش قبلی پاسخ به این سوال به مباحثی همچون: 1- ضعف باورها و سستی ایمان 2- ضعف نفس(تنپروری، تنبلی و افسارگسیختگی) 3- تعصب، قبیلهگرایی و نژادپرستی 4- حرامخواری و درآمدهای نامشروع 5- ناهنجاریهای اخلاقی 6- تحجر و جمود فکری 7- تحزب و فرقهگرایی 8- کینهورزی و انتقامجویی پرداختیم. اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم:
9- توهم دوراندیشی و احتیاط کاذب
گاهی توهم دوراندیشی و احتیاط کاذب برای حفظ موقعیت کنونی یا ترس از آینده، زمینه ورود دشمنان به جنگ نرم را فراهم میسازد. بدین معنا که دشمنان، با سیر در عالم توهم و نه واقعیت و حقیقت، آیندهای ناخوشایند را در ذهن کارگزاران و توده جامعه هدف ترسیم میکنند که قرآن کریم با تعبیر «دائره السوء» از آن یاد کرده و میفرماید: «و یتربص بکم الدوائر، علیهم دائره السوء» و انتظار حوادث دردناکی برای شما میکشند،(اما در واقع) حوادث دردناک برای خود آنها است.(توبه- 98) دشمنان چنین پدیدهای را در ذهن خود میپرورانند که همین توهم، آنان را به صحنه جنگ نرم میکشاند. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «کسانی را که در دلهایشان بیماری است، میبینی که در (دوستی با دشمنان اسلام) بر یکدیگر پیشی میگیرند و میگویند: میترسیم برای ما حادثهای اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم) شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند» (مائده- 52) آری منافقان که از آنان به بیماردلان تعبیر شده، به بهانه ترس از گرفتاری به سوی یهود و نصاری گرایش پیدا میکردند. البته علت حقیقی ترس نبود، بلکه در دل دشمنان خدا را دوست میداشتند. در واقع بیماردلانی که تکیهگاه خود را بیگانگان قرار میدهند و به دامان آنها پناهنده میشوند، در عمل ابزار جنگ نرم دشمنان شده و علیه نظام اسلامی به تبلیغ میپردازند. و این به خاطر نگرانی از سرنوشتشان، با پندار و توهم بیثباتی و شکست اسلام و تسلط دشمنان است. چنانکه میگویند: میترسیم ورق برگردد و وضع موجود تغییر کند، اسلام شکست بخورد و کفر و شرک با استیلا به صحنه و وضعیت سابق برگردد! «یقولون نخشی ان تصیبنا دائره» (مائده-52)
10- تفردگرایی و منفعتطلبی شخصی
فردگرایی و جمعگرایی و گریز از همگرایی و اندیشیدن به مصالح و منافع شخصی، شرایط و بستر مناسبی را برای ورود دشمنان اسلام در عرصه جنگ نرم و تاثیرگذاری و نفوذ آنان مهیا میسازد. برخلاف همگرایی و اتحاد و در نظر گرفتن مصالح جمع که دندان طمع جنگاوران جنگ نرم را میکند و آنان را به عقب میراند. آری تاکید آموزههای دینی بر اتحاد و پرهیز از تفردگرایی و منفعتطلبی شخصی به لحاظ این کارکرد و دیگر پیامدهای این دو است. در قرآنکریم به آیاتی برمیخوریم که صفت تفردگرایی و منفعتاندیشی شخصی را به منافقان نسبت داده است. منافقانی که همواره به دشمنان اسلام چراغ سبز نشان داده، راه ورود و نفوذ آنان را در جنگ نرم و جنگ سخت هموار میسازند. خداوند میفرمایند: « ودر میان آنها کسانی هستند که در (تقسیم) غنائم به تو خرده میگیرند، اگر از آن ( غنائم سهمی) به آنها داده شوند، راضی میشوند و اگر داده نشود خشم میگیرند (خواه حق آنها باشد یا نباشد؟)» (توبه- 58) در این آیه شریفه به یکی از ویژگیهای منافقان اشاره شده است. آنها هرگز به حق خود راضی نیستند و دائم انتظار دارند از بیتالمال و منافع عمومی هرچه بیشتر بهره ببرند. چه مستحق باشند یا نه؟! به گونهای که دوستی و دشمنی آنان بر محور همین منافع میچرخد. این گروه شخصیت اجتماعی ندارند و تنها دارای یک شخصیت فردی در چهارچوب منافع خویشاند و همهچیز را تنها از این منظر مینگرند. آنها به طمع دریافت منافعی اندک به خواست و سیاستهای دشمن گردن نهاده، و راه نفوذ آنان را فراهم میسازند. به همین دلیل خداوند در آیاتی به مومنان هشدار میدهد که از جانب دشمنان دنبال منفعت نباشند، زیرا آنان در پی فرصتی هستند تا دشمنی خود را اظهار کنند.
11- جهل و نادانی
ریشه و بیشتر بسیاری از مشکلات مادی و معنوی انسان اعم از فردی و اجتماعی، جهل و نادانی است. چنانکه در حدود 24 آیه از قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است. امام علی(ع) میفرماید: «فقد البصراهون من فقدان البصیره» نابینایی آسانتر است از فقدان بصیرت و جهالت (مستدرک الوسایل، ج 117 ص 66) واژه جهل در دو معنا کاربرد دارد: یکی ضد علم است یعنی نداشتن اطلاعات و آگاهیهای علمی، سیاسی و مذهبی و دیگری ضد عقل به معنای سفاهت و بیخردی و نیروی بازدارنده درونی است. بدعتها، خرافات، گمراهیها، ضدارزشها و تاثیرگذاری دشمنان اسلام و... در جایی رشد میکند که جهل و نادانی وجود داشته باشد و دشمنان اسلام با بهرهگیری از جهل و نادانی جامعه است که به آسانی میتوانند اهداف خود را در جنگ نرم محقق سازند. قوم بنیاسرائیل با جهالتشان بیشترین گرفتاری را برای حضرت موسی(ع) پدید آوردند و سرانجام به دام سامری افتادند. خوارج و مردم کوفه نیز در عصر امام علی(ع) بستر مناسبی برای پیروزی معاویه در جنگ نرم و سخت فراهم کردند. امام علی(ع) میفرماید: «به من خبر رسیده که شما میگویید: علی دروغ میگوید. خدا شما را بکشد بر چه کسی دروغ میبندم؟ بر خدا؟ و حال آنکه من نخستین کسی هستم که به او ایمان آوردهام، یا بر پیامبر خدا؟ و من اولین کسی هستم که او را تصدیق کردم.» (نهجالبلاغه- خطبه 76)