پاسخ اصلاحطلب خارجنشین به مالهکشی پادوی ترامپ(خبر ویژه)
بیربطنویسی عضو تیم گردانندگان روزنامه هممیهن، با اعتراض اکبر گنجی اصلاحطلب خارجنشین مواجه شد.
«احمد- ز» با اشاره به مناظرهاش با حمید رسایی نوشته بود:
«در مناظره، وی خودش را جای آمریکا گذاشت و از من خواست که در نقش جمهوری اسلامی با او مذاکره کنم. بعد هم بلافاصله گفت؛ هستهای را بده بیا! موشک را بده بیا! پاسخم این بود که آمریکا به اندازۀ وی اینقدر بیمنطق نیست! حالا حامیان آقای رسایی همین نکته را برجسته کرده و میگویند که فلانی از خواست آمریکا برای کاهش برد موشکهای ایران بیخبر است!
قاعدتاً من بنا به حرفهام، بیش از آنان از مطالبات آمریکا از ایران اطلاع دارم چون همهاش رسانهای شده است. حرف من این بود که وقتی یک مقام آمریکایی پشت میز مذاکره مینشیند، بعید است پشت سر هم تکرار کند؛ بده بیا! لابد طرحی وسط میگذارد که اساسش بده- بستان است. در حقیقت این هنر دیپلماتهای ایرانی است که قادر به هدایت مذاکرات به سمتی متوازن و معقول و شفافسازی امتیازات پیشنهاد شده باشند».
وی افزوده بود: «ما هنوز نمیدانیم که آمریکا در مقابل آنچه از ایران طلب میکند، چه امتیاز مشخصی ارائه میدهد چون این موضوع هنوز رسانهای نشده است. آیا آمریکا در برابر تعلیق یا تعطیل صنعت هستهای، حاضر به لغو تحریمها در سطحی کاملاً ملموس و مؤثر است؟ آیا نگرانیهای امنیتی مشروع ایران را به رسمیت میشناسد؟ و اگر میشناسد، در مقابل فرض کاهش برد موشکها، حاضر به ارائۀ چه نوع تضمینهای امنیتی است؟ اینها مسائلی است که در پشت یک میز مذاکرۀ معقول و مدنی میتواند مورد بحث و شفافسازی قرار گیرد و بعد به نحوی رسانهای شود تا بتوان در مورد فواید و زیانهایش داوری کرد و به تصمیم رسید. بدون تردید هیچ شهروندی امتیاز دادن یکسویه به طرف مقابل را نمیپذیرد چون اصلاً با خرد متعارف سازگار نیست. هر مذاکرهای به قصد توافق صورت میگیرد و هر توافقی مبتنی بر بده- بستان متقابل است، به طوری که منافع هر دو طرف تأمین شود و یا لااقل به خطر نیفتد. به هر حال دیپلماسی و اصول حکمرانی از ابتدای مدنیت بشر تاکنون همین بوده و از این به بعد هم همین خواهد بود».
در واکنش به این تجاهل و بیخبری نسبت به بیمنطقی و زورگویی دولت ترامپ، اکبر گنجی در کانال خود نوشت: «درباره این این جمله که «وقتی یک مقام آمریکایی پشت میز مذاکره مینشیند، بعید است پشت سر هم تکرار کند؛ بده بیا! لابد طرحی وسط میگذارد که اساسش بده- بستان است» باید گفت: از ۲۳ فروردین تا ۲ خرداد که ۵ دور مذاکره میان ایران و آمریکای ترامپ برگزار شد، «هیچ متنی» تاکید میکنم «هیچ متنی» از سوی آمریکا به طرف ایرانی ارائه نشد و صرفا این طرف ایرانی بود که از همان دور اول با پیشنهادات مکتوب پشت میز مذاکرات حاضر شد.
در نهایت، پس از دور پنجم، نامهای ۱۵بندی را آمریکا از طریق وزیر خارجه عمان به ایران منتقل کرد که در آن نامه از ایران درخواست شد: ۱. تمام زنجیره غنیسازی ایران باید تعطیل شود و از بین برود. ۲. مذاکرات موشکی آغاز و ایران باید محدودیتهایی را در این حوزه بپذیرد. ۳. ایران باید از گروههای مقاومت مورد حمایت خود دست بکشد.
نکته قابلتوجه این بود که در این نامه هیچ اشارهای به اینکه در قبال پذیرش همه این خواستهها از سوی ایران، آمریکا چه امتیازی را به تهران میدهد. یعنی در واقع همان «بده بیا!» بدون هیچ مابهازایی! از نظر تصمیمگیران ایرانی پذیرش این نامه چیزی جز همان «تسلیم بیقید و شرط» نبود که بر همین اساس، پاسخی متناسب با آن تنظیم و به آمریکا تحویل داده شد. برخلاف نظر آقای [ز...]، به نظرم ایران در مذاکره با دولت ترامپ حاضر به دادن امتیازات بیشتری حتی فراتر از برجام بود، اما طرف مقابل قصد نداشت امتیازی بدهد و میگفت با ما توافق کنید تا بمباران نشوید!».