حسین(ع) آرمان بشریت
* دکتر محمدجعفر طالبپور
عدهای به حادثه عاشورا به گونهای مینگرند که گویا عاشورا، تنها قطعهای از تاریخ است که در آن قهرمانی به بشر معرفی گردیده است. آنها عاشورا را به مثابه رمانی میدانند که در آن انسانی بزرگ با رشادت و سلحشوری تبدیل به «اسطوره» و «قهرمان» میگردد. براساس قرائت آنان، «حسین(ع)» برای «قهرمان شدن» به کربلا میآید و بهای این «قهرمانی» را با فدا کردن خود، فرزندان و اصحاب گرانقدر و اسارت اهل بیت گرامیاش میپردازد.
اما تاریخ گواه است که «حسین(ع)» قبل از آنکه به کربلا بیاید و در مسلخ عاشورا جان فدا کند، تمام معیارها و ویژگیهای یک «قهرمان» را داشته است و نیازی نیست که برای «قهرمان شدن» به کربلا بیاید.
همه میدانند آنگاه که آدم در کارگاه خلقت الهی، میان آب و گل بود، نور حسین(ع) و اجداد طاهرینش زینت عرش و فرش بوده است. همه میدانند که آدم بواسطه توسل به همین «حسین(ع)» و پدر، مادر، جد و برادرش مورد بخشش خدا قرار گرفت. همه «حسین(ع)» را وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی میدانند او فرزند پیامبر گرامی(ص) است و پیامبر(ص) برای همه گفته است که «حسین از اوست و او از حسین(ع)» و او و برادرش آقا و سرور جوانان بهشتاند. همگان جایگاه حسین(ع) را بر سینه مصطفی(ص) نظاره کردهاند و تاریخ شاهد است که وقتی او بر دوش رسول(ص) قرار میگیرد، پیامبر نماز خود را آنقدر طول میدهد تا عزیزش، حسین(ع)، از دوشش فرود آید. مبادا که خاطر این فرزند دردانه رنجیده گردد. مسلمانان سالهای خشکسالی را به خاطر دارند و فراموش نکردهاند که خدا چگونه به خاطر همین حسین(ع) باران رحمت خویش را بر جهانیان ارزانی میدارد.
از سوی دیگر حسین(ع)، درس آموخته مکتب علمالنبی است و دانشجوی ممتاز دانشگاه علوی و سیراب از دریای علم بیکران الهی است و کرسی استادی حسین(ع)، هنوز در خاطر مسلمانان زنده است که چگونه پویندگان علم و فضل از این چشمهسار دانش بهرهمند میشدند و همین شاگردان در اقصی نقاط مملکت اسلامی، استوانههای علم و فرزانگی گردیدند.
حسین(ع) مرد میدان مبارزه و جنگ نیز هست و تاریخ دلیری و سلحشوری او در میدان جنگ و درخشش تیغ و برق شمشیر دشمن افکن او را فراموش نکرده است.
آیا این همه امتیاز منحصر به فرد برای «قهرمان شدن» حسین کافی نیست؟ «حسین(ع)» قبل از آمدن به کربلا، از همه قهرمانان تاریخ بالاتر و ممتازتر است. آری حسین(ع) برای «قهرمانشدن» به کربلا نیامد.
کربلا رمان و داستان نیست تا قهرمانپروری کند و عاشورا، افسانه نیست تا اسطورهسازی نماید. کربلا «آیین» است، «مکتب» است و «دانشگاه» و حسین قهرمان برای «آرمانسازی» به کربلا میآید. آرمانی که نیاز بشر است و رمز سعادت او و بشر امروز همچنان نیازمند «آرمان و هدف» است نه «قهرمان». انسان تشنه رمان و اسطوره نیست، محتاج آیین و مکتب است و کسانی که حسین(ع) را تنها یک قهرمان و عاشورا را تنها یک داستان و صرفا قطعهای از تاریخ میپندارند، چقدر کوتهبیناند.