سرویس ورزشی-
آنهایی که قدیمیتر هستند و سنی ازشان گذشته خوب «شهرآورد» سال ۶۲ را در خاطر دارند. یادشان میآید که چه شلوغ بازار و آشفتگی در ورزشگاه حاکم بود. رئیس وقت هیئت فوتبال تهران به نگارنده میگفت در آن روز حتی «توپ» برای انجام بازی مهیا نبود و فردی که مسئول توپها بود به دلایل ظاهرا شخصی و دلخوری که از بعضی مدیران ورزش و فوتبال داشت، توپها را که در صندوق عقب پیکانش بود تحویل نمیداد و...! و بسیاری از هواداران با بلیت جا برای نشستن نداشتند و بالاجبار ایستاده یا نشسته در دور زمین و یا بر فراز نورافکنها به شکل خطرناکی تماشاگر بازی شدند و بسیاری هم بدون بلیت وارد ورزشگاه شده و صندلی بلیتدارها را اشغال کرده بودند یا کنار زمین نشستند و مخلص هم خوب به یاد دارد که در جایگاه خبرنگاران ورزشگاه آزادی جای سوزن انداختن نبود و بسیاری از خبرنگاران از جمله خبرنگاران کیهان ورزشی جا برای نشستن پیدا نمیکردند ولی مشتی طفیلی و قفیلی و افرادی که بعد از آن روز تا همین امروز دیگر ندیدمشان، از سروکول جایگاه خبرنگاران بالا میرفتند و تخمه میشکستند و برای یکدیگر به طرفداری از تیم محبوب خود «کری» میخواندند و!...
چهل سال، چند ماه کم بعد از آن بازی(در مهرماه ۶۲) در بهار سال ۱۴۰۲، کم و بیش همان بساط برقرار بود به طوری که خبرنگار ما که دو ساعت هم زودتر به ورزشگاه رفته بود، جلوی درب اصلی با معطلی و مشقت فراوان با هزار ترفند و تاکتیک!! و پیاده شده از اتومبیل و در پناه یک اتوبوس و... بالاخره از «خوان اول» عبور کرده وارد ورزشگاه شده تا به «خوان» و«خوانهای بعدی» برسد!!(این یعنی حفظ حرمت خبرنگار و رسانه و قلم و کارت رسمی سازمان لیگ و...!) و بازی که قرار بود ۱۵ هزار تماشاگر در طبقه اول داشته باشد، با حضور بیش از چهل هزار نفر که بخشی از آنها به طبقه دوم ورزشگاه(که به گفته خود مسئولین وضعیت خطرناکی دارد) راه پیدا کرده بودند، برگزار شده در حالی که به گفته خبرنگار ما بسیاری از تماشاگران بلیت به دست که بعضا هم از شهرستانها آمده بودند، بیرون ورزشگاه، راهی به درون پیدا نمیکردند (این هم یعنی حفظ حرمت مردم و تماشاگرانی که خیلی از این مسئولان جلوی دوربین افاضه میفرمایند که «صاحبان اصلی ورزش هستند و اصلا فوتبال بدون حضور مردم معنا و مفهومی ندارد!» و...) و البته بساط بزن بزن و درگیری هم همان بیرون برقرار بود تا همه چیز برای برگزاری یک مسابقه فوتبال از هر نظر آماده و منظم!! باشد...
خیلی دوست داریم مسئولی، مدیری، ماموری و... خلاصه کسی از خیل مسئولان که در اینطور مواقع و اینگونه بازیهای حساس- که خبرنگار و عکاس و تماشاگر که در سرما و گرما پای ثابت ورزشگاهها برای انجام وظیفه هستند، به سختی راهی به درون ورزشگاه پیدا میکنند- حسابی هوای قوم و خویش و دوست خود را دارند پیدا شود و با صلابت و اقتدار یک مدیر باشخصیت و یک مامور درستکار، به ما و امثال ما بگوید روز برگزاری شهرآورد یکصدم با استفاده از تجربیات گذشته، همه چیز منظم و مرتب و هر چیز سر جای خودش بوده و طبق برنامهریزی و پیشبینی جلو رفته و...
این نمونه ملموس و غیر قابل انکار و همه فهم را آوردیم تا بگوییم وقتی مینویسیم ظاهرا قرار نیست تغییر و تحولی به نفع ورزش و اهالی ورزش رقم بخورد، بیخود نیست. بارها نوشتهایم ادامه نابسامانی اصلا به نفع ورزش و به مصلحت آینده آن نیست، اما چون به نفع چسبیدهها و فرصتطلبها و زیادهخواهان و جاهطلبهای آویزان به ورزش است، پس باید ادامه پیدا کند و...