آرزوی گمنامی (حدیث دشت عشق)
شهید امرالله علی عبدیزاده، اول فروردین سال ۱۳۴۶ در روستای راهدار شهرستان شوشتر دیده به جهان گشود. در خانوادهای پرورش یافت که پیوسته با زمزمه ذکر امام حسین(ع) و عاشورا دمساز بودند. خانوادهاش مدتی کوتاه بعد از تولدش به سبب خشکسالی، راهی مسجدسلیمان شدند. سال ۱۳۶۱ بهعنوان داوطلب بسیجی به جبهه رفت که دیدهبان شد، در جبهه از ناحیه چشم، مچ و کتف بهشدت مصدوم و برای مداوا، ابتدا به اهواز، سپس به شیراز و اصفهان اعزام شد، هنوز مداوا نشده که دوباره راهی جبهه شد، سرانجام در چهاردهم تیر سال ۱۳۶۵ در عملیات تیپ امام حسین(ع) در ۱۹ سالگی در منطقه هورالعظیم شهید شد ولی هنوز پیکر پاکش به وطن بازنگشته و جاویدالاثر است. شهید امرالله علی عبدیزاده در وصیتنامهاش نوشت: «اگر عدهای از مسئولین کار اشتباهی کردند آن را پای جمهوری اسلامی ننویسید، یک انقلاب و یک انقلابی جوان نباید هرگز اینگونه مشکلات او را نسبت به راهش سست کند و کمرش را خم کند. مثل همین انقلاب خودمان که هرچه فشار بر او بیشتر میشود او به راه تازهای برای گذر از مسیر و تنگناها پی میبرد و بهتر میفهمد چگونه از این محاصرهها جان سالم بهدر برد. خلاصه بگویم این اسلام و این انقلاب ضربه نمیخورد حتی اگر رئیسجمهوری مثل بنیصدر داشته باشد که خودتان دیدید چگونه چرخ انقلاب، او را خرد کرد و به زبالهدان تاریخ افکند. باید از خیانتهای بنیصدرها درس بگیریم و بیشتر به انقلابمان ایمان داشته باشیم، از شما میخواهم برای من تبلیغ نکنید چون میخواهم همانند بقیه دوستانم گمنام باشم تا شاید بتوانم در آخرت با آنها باشم.»