زلنسکی، بازیگری که فیلمنامه را نخوانده بود! (یادداشت روز)
1- در «پژوهش» و «روش تحقیق» اصطلاحی هست با عنوان «تقلیلگرایی» یا Reductionism که منظور از آن این است که، پژوهشگر در انجام پژوهش، نباید دچار «سادهسازی» شود. به عنوان مثال اگر پژوهشگر در حال تحقیق درباره ریشههای اعتیاد است، نباید صرفا «دوست ناباب» را علت اعتیاد بداند چرا که معضلات اجتماعی - اینجا اعتیاد - میتواند دهها دلیل داشته باشد که یکی از آن دلایل، میتواند «دوست ناباب» باشد. این اصطلاح از آنجایی وارد ادبیات پژوهشی شده است که پژوهش، به خطا نرود. از آنجا که کار تحقیق و پژوهش، سخت و پیچیده است، نتایج تحقیقاتِ کسانی که معضلات را «تک» عاملی میبینند، معمولا اشتباه یا در بهترین حالت «ناقص» خواهد بود. اما گاهی، علائم و نشانهها، آنقدر واضح و جلوی چشماند که چه بسا، نیازی به پژوهشهای آنچنانی و بررسی عوامل متعدد در محیط مثلا آزمایشگاهی و... نیست و میتوان به راحتی به نتایج دقیق رسید. جایی که امروز آمریکا و اوکراین در آن نقطه ایستادهاند، از جمله همان مسائلی است که میشد به راحتی و بدون پژوهشهای علمی و پیچیده، پیشبینیاش کرد.
2- حدود سه سال پیش و با آغاز جنگ اوکراین و روسیه، دنیا - بهویژه غرب - وارد یک شوکِ توأم با نگرانی شد. جبهه غرب به رهبری آمریکا، با تمام ظرفیت و به نفع یک طرف جنگ یعنی اوکراین وارد معرکه شد و با هر آنچه میتوانست، علیه روسیه، موضع گرفت. تحلیلها درباره چرایی شروع این جنگ نیز داغ شد. برخی، روسیه را به «کشورگشایی» و «تجاوز» متهم کردند، برخی نیز با اشاره به خلف وعده آمریکا درباره گسترش نیافتن ناتو به سمت شرق، عامل آغاز جنگ را آمریکا معرفی کردند که تلاش میکرد با گسترش ناتو، یک رقیب سنتی و قدرتمند را گرفتار جنگ کرده در نتیجه، آن را تضعیف و یا حتی حذف نماید و بعد از آن برود سراغ رقیب بعدی یعنی چین و.... اکنون این جنگ، به مراحل حساس خود رسیده و اوکراین - به قول رئیسجمهور آمریکا - مثل غزه ویران شده است. میلیونها اوکراینی کشته، مجروح، معلول یا آواره شدهاند و این کشور، حالا حالاها روی پا نخواهد ایستاد. رئیسجمهور جدید آمریکا هم میگوید، مقصر روسیه و آمریکاست نیستند بلکه، اوکراین مقصر این وضع است و او آمده تا - از موضع یک مُصلح - جنگ را تمام کند! رئیسجمهور کشوری که کشورش مثل غزه ویران شده، به نشستهای مربوط به کشورش راه داده نمیشود و در غیاب او قرار است، درباره سرنوشت اوکراین تصمیمگیری شود! برخی گزارشها میگویند، همین روزهاست که پوتین و ترامپ در ریاض با هم دیدار و درباره سرنوشت «زلنسکی»، «اوکراین» و «جنگ» تصمیمگیری کنند. پیشبینی چنین رویکردی از سوی آمریکا، کار سختی نبود؛ چرا که میشد همان 3 سال پیش بدون انجام پژوهش و بررسی جدی حدس زد، در چنین شرایطی آمریکا به عنوان عامل اصلی آغاز این جنگ، اوکراین را اینطور ویران و تحقیر شده، رها خواهد کرد. چرا نباید از این رویکرد آمریکا تعجب کنیم؟! چرا تحقیر این روزهای زلنسکی و اوکراین از سوی رئیسجمهور آمریکا اصلا عجیب نیست؟ یکی از پاسخها، همان است که رهبر انقلاب فرمودند: «تجربه»!
3- نظام سیاسی حاکم بر آمریکا - بدون اغراق - تمام ویژگیهای «مستکبر» را دارد و این خاصیت مستکبر است که، دروغ بگوید، تحقیر کند، زیر تعهداتش بزند، سوءاستفاده کند و در نهایت پس از بهرهبرداری مثل دستمال کاغذی دورت بیندازد. ولودیمیر زلنسکی که یک کمدین یهودی است و با قدرت و ترفندهای رسانهای، به قدرت رسیده بود حالا به همان سادگی که به قدرت رسید از قدرت کنار گذاشته میشود. چند روز پس از اینکه ترامپ گفت، زلنسکی باید برود، زلنسکی گفت «چشم میروم!» به همین راحتی! اوکراین نه دشمن آمریکا است، نه خلاف خواستههای این کشور قدمی برداشته است؛ برعکس هرچه ارباب گفت مثل یک رعیت، مو به مو انجام داد. زلنسکی در حالی از سوی ارباب کنار گذاشته میشود که، بخش اعظمی از سرزمین و مردمش را از دست داده و ترامپ هم گفته، مطرح کردن سرزمینهای از دست رفته در مذاکره با پوتین، معقول نیست و اوکراین باید قید سرزمینهای از دست رفتهاش را هم بزند!
4- عقل میگوید، با دوستان و متحدان باید دوست بود و با دشمنان دشمن. امروز رویکرد آمریکا در مقابل اوکراین (به عنوان یک دوست) چگونه است؟ با روسیه به عنوان دشمن چطور؟ چرا رفتار دولت آمریکا عکس است؟! یکی از پاسخ همان جملهای است که وقتی زلنسکی فهمید، «کارش تمام است» به زبان راند. او ماهها پیش وقتی متوجه شد فریب آمریکا و وعدههای بایدن و سایر کشورهای اروپایی را خورده و برخلاف وعدههایی که داده شده بود، حریف روسیه نخواهد شد گفت کاش تواناییهای هستهای و نظامیمان را به دست خود نابود نکرده بودیم. اوکراین یکی از مهمترین مؤلفههای قدرتش را از دست داد و در دنیای امروز هیچ کس برای حریف ضعیف، تره هم خرد نمیکند. یک پاسخ دیگر هم میشود به این سؤال داد. به این سؤال که «چرا آمریکا امروز با دوستش (اوکراین) دشمنی میکند و با دشمنش(روسیه) دوستی؟» بخوانید.
5- در جامعهشناسی با دو اصطلاحِ «عقلانیت صوری» و «خِرَد» مواجهیم که شاید بتواند در یافتن پاسخ این سؤال به ما کمک کند. عقلانیت صوری (یا ابزاری) از مفاهیم کلیدی «ماکس وبر» است و به زبان ساده یعنی، «استفاده از بهترین ابزار برای رسیدن به بهترین هدف، بدون اعتنا به ارزشهای اخلاقی». به زبان سادهتر یعنی همان تفکرات «تکنوکراتیک». با این نگاه، شکنجه کردن یک انسان با روشهای دقیق علمی طوری که قربانی بیشترین زجر را بکشد و نمیرد، میشود «عقلانیت»! چون به راحتی و خیلی سریع میتوان به هدف - اینجا اعتراف - رسید. در خِرَد اما به ارزشهای اخلاقی توجه میشود و «رسیدن به هدف با هر وسیلهای» جایز نیست. چپهای نو در تقبیح نظام سرمایهداری از این دو اصطلاح زیاد استفاده کردهاند. نظامهای سرمایهداری به دنبال رسیدن به هدف - که حداکثر سود است - با هر وسیلهای هستند. شاید بتوان با این نگاه پاسخ رفتارهای آمریکا را تبیین کرد. ترامپ و به طور کلی نظام سیاسی حاکم بر آمریکا که سرمایهداری است، به دنبال رسیدن به هدف به هر وسیلهای است و در این بین، به ارزشهای اخلاقی و مرام و معرفت و آبرو بیتوجه است. ماهیت و سرشت این نظام، چنین اقتضا میکند که فقط به هدف یعنی سود فکر کند. چنین تفکر و نظامی، وقتی منافعش ایجاب کند، با دشمن دوست میشود و جایی که منافعش ایجاب کند، با دوست دشمن میشود. جابهجایی روسیه با اوکراین از سوی آمریکا به این دلیل است که ترامپ تصور میکند، سود در حال حاضر در دوستی با پوتین و دشمنی با زلنسکی است! برای چنین نظامهایی «سود» و «شرایط» مشخص میکند که با چه کسی دوستی کنند و با چه کسی دشمنی. فقط گاهی روی «سود» لعاب «ملیگرایی» میکشند و به آن میگویند «برای منافع ملی»! شاید همه دولتهای آمریکا اینقدر عیان بازی نکنند اما یکی از تفاوتهای اصلی دولت ترامپ با دیگر دولتمردان آمریکایی در این است که او نه یک پوپولیست است نه یک جمهوریخواه احمق بلکه او، فقط روی پنهان و واقعی جامعه سیاسی آمریکاست که بیپرده و غیر دیپلماتیک حرف میزند.
6- اوکراین یک هشدار است؛ آمریکا الگوی رفتاریِ شبیه به این را در مواجهه با اتحادیه اروپا نیز کلید زده است. نگاهی به گذشته نشان میدهد که این تجربه بارها تکرار شده است. افغانستان، کردهای سوریه، و حتی برخی کشورهای اروپایی در مقاطع مختلف، نمونههایی از دوستانی بودند که در لحظه حساس، به حال خود رها شدند. آیا ممکن نیست تایوان هم مقابل چین به حراج گذاشته شود؟! جریانهای سیاسی غربگرا در کشورهای مختلف از جمله در کشور خودمان چطور....؟!
جعفر بلوری