روایت صدثانیه ای
هنوز پیداش نکردم
ابوالقاسم محمدزاده
حمید قبل از شروع جنگ، همیشه توی کردستان بود وقتی از خونه میرفت بیرون، من اصلا تحمل خونه بدون حمید رو نداشتم. معمولا میرفتم خوابگاه پیش دخترا. یا پیش خواهر حمید یا میرفتم خونه مادرم. وقتی حمید بعد از یه مدتی از کردستان بر میگشت، چون نمیدونست من کجام ، همه جا زنگ میزد. دنبال من میگشت. میگفتن؛
«حمید باز فاطمه رو گم کرده»
حمید بعد یه انتقام خوبی ازم گرفت
اون منو زود پیدا میکرد. در عرض دو- سه ساعت... ولی من چند ساله که دارم دنبالش میگردم و پیداش نمیکنم. نیست که نیست .
موضوع؛ شهید حمید باکری