اخبار ویژه
اشرافیت سیاسی ورشکسته و بازی با الزام حجاب
دبیر کل حزب دولت ساخته «کارگزاران سازندگی» ضمن ادعای ناکارآمدی حکومت مدعی شد حکومت نباید پیگیر حکم اسلامی «الزام حجاب» باشد!
حسین مرعشی، دبیرکل حزبی است که در زمان دولت(هاشمی) سازندگی و با حضور شماری از اعضا و وزیران آن دولت تشکیل شد و حزبی کاملاً دولتی محسوب میشود. دولت سازندگی با رکورد 49/6 درصد، رکورددار بیشترین تورم بوده است. این حزب همچنین به مدت 8 سال از دولت روحانی حمایت کرد که رکورد جدیدی از تورم را به ثبت رساند.
با وجود این سابقه تاریخی، حسین مرعشی ضمن اتخاذ ژست اپوزیسیونی، در روزنامه سازندگی نوشت: «نخستین موضوعی که در مسئله حجاب باید به آن توجه شـود، مسئله «پایبندی مردم ایران به احکام و دستورات دینی» اسـت. «میزان تقید به دین» در ایران، در بین قشرهای مختلف مردم، بسیار متفاوت است. میزان و مقداری که مسئولان جمهوری اسلامی از تقید جامعه و مردم ایران برداشت میکنند با واقعیت متفاوت است.
مسئله این است که چه کسی از چه جایگاهی به مسائل امروز نگاه میکند و چه برداشتی از آن نگاه دارد. به طور مثال، زمانی یک فقیه در حوزه علمیه قم به مسئله نگاه میکنـد، زمانی دیگر فردی از موضع علاقهمند به دین و زمانی حکومت و از موضع نظام سیاسی به دین و مسائل این چنینی نگاه میشود. به همین دلیل هر یک برداشتهای متفاوتی از واقعیت خواهند داشت. وقتی قرار باشد از نگاه یک حکومت به جامعه نگاه کنید همه کسانی که پایبندی به احکام دینی ندارند یا پایبندی کمی دارند، باز هم جزو شهروندان کشور هستند و حکومت یا نظام سیاسی نمیتواند روی این اختلاف نظرها چشم ببندد.
همه این افراد، شهروندان این کشور هستند و حکومت نمیتواند به آنها بیتوجه باشد و آنها را طرد کند. مسئله دوم این است که فرض کنیم جمهوری اسلامی تفاوت این تقید را بپذیرد. حالا حکومت دینی، فقها و علما و متدینین علاقهمند هستند که مردم را به دین و رعایت احکام و اخلاق دینی، پوشـش مناسب، اقامه نماز، انجام احکام و دستورات مذهبی هدایت کنند. در این حالت هم باید دید نظام دینی و سیاسی ما بعد از ۴ دهه چقدر نفوذ دارد که در این زمینه توفیق یابد. برداشت من این است که به خاطر شرایط سختی که امروز جامعه ما در آن قرار گرفته و ناکارآمدیهایی که در اداره کشور ظاهر شـده اسـت نمیتوان پیشبینی به خوبی درباره این توفیق داشت. واقعیت این است که نظام سیاسی امروز ما به عنوان نظامی سیاسی، از انقلاب ۵۷ در وضعیتی نیست که افزودهای بر دین داشته باشد و از موضع مقبولیت لطماتی دیده است که با این وضعیت سیاسی و اداری، شرایط پیشین را برای دعوت مردم به رعایت احکام الهی ندارد. ممکن است در شرایطی دیگر، این دعوت توسط کسانی که پایبندی زیادی به احکام دینی دارند، اثرگذار باشد اما در شرایط اقتصادی فعلی این دعوت نه تنها بیاثر است بلکه ممکن است اثر منفی داشته باشد. وقتی قاضیالقضات سابق در کشور نمیتوانست با رشوهخواری که در سطح سیستم اداری وجود دارد، برخورد و مشکلات را جمع کند و تضمین دهد که نظام اداری و قضایی سالم است، وقتی دولت فعلی نمیتواند، تورم ۵۰ درصـدی را کنترل کند و وقتی همه مجموعه و ستاد اقتصادی کشور نمیتواند برای بیش از ۴ میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی شغل مهیا کند و نظام اقتصادی ما به گونهای است که بین درآمد و هزینهها شکاف سنگینی وجود دارد و از این نمونه مسائل بیشمار است چنین دولتی اگر بخواهد به دین و احکام دین احترام بگذارد، بهتر است از اساس هیچ توصیهای به مردم نکند و اجازه دهد مردم با همان دین سنتی خودشان زندگی کنند. دولتمردان ایران لطف کنند قبل از دعوت مردم به دین به خود هشدار و نهیب بزنند و ضعفهای ناپسند در اداره کشور را ببینند.»
همچنان که گفته شد امثال حزب کارگزاران و برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات نظیر آنها، بالغ بر 3 دهه در بالاترین مناصب مدیریت در دولت و مجلس حضور داشتهاند و نمیتوانند ضعفهای کارنامه خود بهویژه در زمینه مدیریت اقتصادی را پای نظام و اسلام بنویسند؛ به ویژه این که بسیاری از آنها در قول یا فعل، از خطوط قرمز اسلام و انقلاب و نظام عبور کرده و مشی لیبرالی و غربگرایانه را از خود بروز دادهاند. بدینترتیب اگر باید سوءمدیریت و برخی مشکلات اقتصادی را در ترویج ناهنجاریهای فرهنگی مثل بدحجابی موثر بدانیم، در این صورت، دستاندرکاران دولتهای مدعی سازندگی و اعتدال و اصلاحات، متهمان ماجرا هستند و نه مدعی آن.
نکته دوم، رفتار منافقانه همین جریان التقاطی است که در مقاطع مختلف، از مرجعیت تمجید کرده پشت نام برخی چهرههای موجه پنهان شده اما در عین حال، وقتی پای اجرای احکام ضروری اسلامی رسیده، با جریان ضدمرجعیت و دیانت و عفاف و حجاب همپیاله شدهاند.
از سوی دیگر ادعای دینداری مردم ایران- مطابق تبلیغات سازمانیافته غرب- در حالی است که محافل و مراسم مذهبی در کشورمان هرسال باشکوهتر و چشمگیرتر از سال قبل دایر شده و نسل جوان پای ثابت این محافل بوده، چنانکه در محافل ماه مبارک رمضان و شبهای قدر قابل مشاهده است. با این وجود جریان غربگرا ماموریت دارد برای انکار اجرای احکام ضروری دین، جامعه ایرانی را ضعیفالایمان بازنمایی کند!
نکته چهارم، الزام قانون در کنار الزام شرعی حجاب است. همه جای دنیا، شهروندان ملزم به پایبندی به قوانین جاری کشورها هستند. در کشور ما هم در کنار الزام شرعی حجاب، قانون رسمی کشور بر این الزام تاکید دارد و آن را موجب صیانت از عفاف عمومی میداند. در مقابل، اتاقهای فکر و عملیات غربی، هدفگیری حجاب و عفاف و خانواده ایرانی را ضرورت تضعیف اقتدار ایران و جمهوری اسلامی میدانند و بنابراین بیعفتی و بیحجابی را ترویج میکنند.
پنجم؛ شهروندان در هر کشوری و از جمله کشور ما، همچنان که از حقوق قانونی برخوردارند، تکالیفی هم برعهده دارند و بر همین مبنا، در صورت تخلف از موازین و خطوط قرمز قانونی، مواخذه میشوند. درک این نکته بدیهی و جهانشمول هم بهره هوشی بالایی نمیخواهد که دبیرکل حزب اشرافی و غربگرای کارگزاران سعی بر انکار آن دارد.
نهایتا اینکه طیف سیاسی ورشکسته به تعبیری به نام اصلاحطلبان، در اثر بیکفایتیهای پیاپی و اشرافیگری و سیاسیکاری، سرمایه اجتماعی خود را از دست داده و سعی میکند بیاعتمادی مردم نسبت به خود را طریق دوقطبیسازی در موضوعاتی مانند حجاب و دینداری و سیاست خارجی و... ترمیم کند. این مدل سیاستورزی مسموم، حاکی از یک واقعیت است و آن اینکه طیف مذکور حتی به فرض بازگشت به سیاست و قدرت، بنایی بر حل مشکلات مردم ندارند و سیاستبازی و عوامفریبی را ترجیح میدهند.
اینترنشنال: به چشمتان هم اعتماد نکنید هر کس میتواند نفوذی رژیم باشد(!)
شبکه صهیونیستی «ایران اینترنشنال» میگوید نیروهای اطلاعاتی و سایبری جمهوری اسلامی عناصر معارض را چنان بازی داده که این عناصر هیچ اعتمادی به یکدیگر ندارند.
اینترنشنال به نقل از وبسایت «وایرد» نوشت: تغییر تاکتیک سایبری رژیم، جمهوری اسلامی را متوسل به جنگی کرده که کسی در آن پیروز میدان نیست.
ساعات اولیه پنجم ژانویه ۲۰۲۳ بود که یک کاربر توئیتر ناشناس با اسم کاربری ژوپیتر، توئیت کرد که دوستانش ابوالقاسم صلواتی، از قضات دادگاه انقلاب و ملقب به «قاضی مرگ» را کشتهاند.
توئیت به سرعت پخش شد و هزاران نفر در کامنتها ریختند تا از افرادی که صلواتی را کشته بودند قدردانی و تشکر کنند؛ روز بعد رسانههای داخل ایران و چند فعال اعلام کردند که صلواتی زنده است؛ البته بسیاری از منتقدان شک کرده بودند که حساب کاربری ژوپیتر، عملیات سایبری رژیم برای پرت کردن حواسهاباشد.
ارتش سایبری جمهوری اسلامی شگردهای جدیدی را به قصد پرت کردن حواس معارضان و بیاعتبار کردن حرف آنها و ایجاد فضای بیاعتمادی در میان این طیف به اجرا گذاشته است. به میدان آوردن سایبریها هم از آن تاکتیکهای سبک قدیمی است.
امین ثابتی، موسس «سرتفا»، یک گروه امنیت سایبری متخصص در حوزه افشای عملیات سایبری جمهوری اسلامی، معتقد است رژیم طی چند ماه اخیر تغییر تاکتیک داشته چون بیشتر اهداف رژیم از تهدیدات سایبری آن آگاهند و اغلب از خودشان در برابر «اسپیرفیشینگ» محافظت میکنند. جمهوری اسلامی حالا از «راهبردی دومینویی» استفاده میکند که با آن اهداف دستپایینتر را هدف حمله قرار میدهد تا از این راه به افراد بالادستتر برسد: نازنین افشینجم، فعال حقوق بشر، اخیرا از این که از یک دوست مورد اعتمادش (که البته هک شده بود) یک ایمیل اسپیرفیشینگ گرفته بود، خبر داد. نکته قابل توجه در اتفاقات سایبری اخیر این است که برخی از این دستپروردگان سایبری حکومتی در طول زمان توانستهاند اعتبار و اعتمادی برای خود بر هم بزنند و خود را به عنوان صدای اپوزیسیون، به مخالفان جمهوری اسلامی قالب کنند.
اخیرا یک حساب توئیتری با نام سارا شکوهی که حدود شش ماه پیش سر و کلهاش پیدا شد و ادعا میکرد محقق حوزه خاورمیانه است و از مخالفان طرفداری میکرد، یک پروژه فیشینگ جمهوری اسلامی از آب درآمد.
ناشناس بودن حسابهای فعال در رسانههای اجتماعی هم مزید بر علت شده و تشخیص سایبری از غیرسایبری را دشوار کرده است.
به نظر سیمین کارگر، یک متخصص دیگر در زمینه حملات سایبری، عملیات پخش کردن اطلاعات نادرست کار رژیم است اما فعالیت سایبری حکومت چنان طوفانی از شک وشبهه به راهانداخته که با وجود آن، هیچکس مطمئن نیست چه چیزی درست است و چه کسی قابل اعتماد. کارگر این دستاورد را بردی بزرگ برای جمهوری اسلامی میداند
«به چشمتان هم اعتماد نکنید». گرچه هشدار درباره پروپاگاندای سایبری جمهوری اسلامی، آسیبپذیری مخالفان در برابر آنها را کاهش دادهاما به همان میزان هم فضایی از بیاعتمادی به وجود آورده که در آن هر کسی میتواند عامل رژیم باشد.
بنا بر تحقیقات یک پژوهشگر ارتباطات سیاسی، حکومت با توسل به راههایی مثل دادن سرخوشی کاذب به کاربران (مثلا همان مورد شایعه قتل صلواتی)، نمایش عادی بودن شرایط، منحرف کردن بحث از مسیر اصلی، پخش اخبار غلط، پخش هشتگهای نادرست و به تمسخر گرفتن معارضان و فعالان، تاکتیکهای جدیدی در پیش گرفته است. بزرگترین ضربه رژیم به مخالفان در حال حاضر این است که هیچکس قابلاعتماد نیست و حرف هیچکس هم معتبر نیست.
فرافکنی ایران اینترنشنال در حالی است که این شبکه و شبکههای اجارهای همسو، خود سردمدار تولید و انتشار شایعات بیپایه و اخبار کذب در فضای رسانهای به قصد فریب افکار عمومی بودند و با همین رفتار خود نیز برخی عناصر میدانی کم شعور از فعالان اپوزیسیون را هم گرفتار کردند؛ اما حالا که نتایج آن بازی سیاه به ضرر جریان معارض تمام شده و موجبات اعتراض علیه شبکه اینترنشنال (وابسته به موساد) را فراهم کرده، اقدام به فرافکنی میکنند.
عملکرد رویایی بورس و جذب بخشی از نقدینگی سرگردان
عملکرد فوقالعاده بورس در دو ماه اخیر، شرایطی رویایی را برای این بازار رقم زده و بخشی از نقدینگی سرگردان در سطح جامعه را جذب کرده است.
روزنامه دنیای اقتصاد با بیان این مطلب نوشت: شاخص کل بورس تهران در معاملات اولین روز از آخرین هفته فروردین با جهش 3/40 واحد درصدی به پیشروی خود در سطوح بیسابقه کانال دو میلیون و 200 هزار واحدی ادامه داد و به محدوده 2 میلیون و 253 هزار واحدی رسید. نماگر اصلی بازار سهام با افتی که در دو روز پایانی هفته گذشته تجربه کرد، کانال مذکور را واگذار کرده بود و گروهی از فعالان بورس تهران با رسیدن شاخص کل به این سطح ترجیح دادند بخشی از سود کسب شده در روند صعودی اخیر در نمادهای مختلف را ذخیره کنند.
آمارها بیانگر این نکته است که در سال جاری تمرکز پول سیال سرگردان در سطح بورس تهران بر روی نمادهای کوچک و باارزش بازار پایین بوده است و بخشی از نقدینگی خارج شده از نمادهای شاخص ساز روانه سهمهای کوچک بازار شده است. دلایل مختلفی را میتوان برای رخ دادن این وضعیت متصور شد.
اولین مورد به دخالتهای دولتی در سهمهای بزرگ برمیگردد. معمولا برای مقاصدی مانند شاخصسازی یا کنترل کلیت بازار سهام از نمادهای بزرگ و شاخص ساز بازار که بر روی شاخصها اثرگذاری قابلتوجهی دارند استفاده میشود، بنابراین گروهی از سرمایهگذاران با اتکا بر همین قضیه، سعی میکنند از نمادهای شاخصساز دوری گزینند. با اینکه سایه ریسکهای قانونگذاری در حوالی کلیه صنایع بورس تهران قدرتنمایی میکند، اما ریسکها و خطراتی که پیرامون سهمهای کوچک وجود دارد در قیاس با سهام بزرگ بازار کمتر است و همین موضوع دومین دلیل استقبال از سهام کوچک بازار است.
عملکرد فوقالعاده بازار سهام در دو ماه اخیر، بخشی از نقدینگی سرگردان در سطح جامعه را روانه بورس تهران کرده است. فقط در یک روز، بازار سهام میزبان 1582میلیاردتومان پول تزریقی از سوی حقیقیها بود. این میزان از ورود پول حقیقی، از 20 مهر سال 99 بیسابقه بوده است. به جز 5 صنعت که خروج پول ناچیزی را تجربه کردند، سایر صنایع با ورود پول و استقبال از سوی حقیقیها مواجه شدند. صنعت بانکها و موسسات اعتباری در صدرجدول صنایعی قرار داشت که با بیشترین استقبال از سوی حقیقیها مواجه شد.
با ثبت عملکرد روزهای گذشته شاخصها و احتساب آمار دو ماه اخیر در بازار سهام میبینیم که شاخص کل بورس تهران از ابتدای اسفند تاکنون رشد 47 درصدی را ثبت کرده است. نماگر هم وزن که در سال گذشته گوی سبقت را از شاخص کل ربوده بود، در این برش زمانی صعود 51 درصدی را ثبت کرده است. شاخص کل فرابورس نیز با رشد 43 درصدی همراه شده است. به این ترتیب میتوان اینچنین استنباط کرد که در کمتر از دو ماه قیمتها در کلیت بازار سهام 50 درصد بالاتر آمدهاند و این موضوع مجددا مزیتهای بازاری مثل بورس تهران را برای مخاطب یادآور میشود که با وجود جاماندگی از سایر بازارها، بورس در عرض دو ماه قادر به تعدیل خود با سایر متغیرهای کلان اقتصادی است.