قرارگاه فرهنگی برای شناخت ناکارآمدیها و رمز پیروزی
حسن رضایی
ما در دو بخش پیشین این گزارش از زاویهای جدید به مظلومیت بخش فرهنگ در سطح کشور پرداختیم. واقعیتی که پیامد آن، بیتوجهی به صنعت فرهنگ و سوق یافتن مخاطب ایرانی به سمت مصرف کالای فرهنگی بیگانه بوده است. امری که نه تنها از حیث فرهنگی، واجد آسیبهای بسیار است، که فرصت اقتصادی عظیمی را نیز برای ایجاد شغل و تولید ثروت پایدار در سطح کشور از ما میگیرد.
از دست رفتن فرصت صدور ارزشهای فرهنگی ایرانی- اسلامی در بطن کالای فرهنگی تولید داخل، دیگر آسیب مترتب بر وضعیت کنونی صنعت فرهنگ در سطح کشور ماست.
دکتر حسن بنیانیان، عضو شورای ستاد اجرایی نقشه مهندسی فرهنگی در شورایعالی انقلاب فرهنگی معتقد است وضعیت کنونی، حاصل نگاه حداقلی به حوزه فرهنگ است. وی میگوید:«ما به صورت طبیعی فرهنگ را مساوی تولید آثار هنری در حوزه تئاتر و سینما، تولید کتاب و چند مقوله محدود دیگر میدانیم. در حالی که اینها ابزارهای فرهنگی هستند و فرهنگ یک مفهوم عام و فراگیر است. همانطور که رهبر انقلاب فرهنگ را به مثابه هوایی میدانند که همه ما از آن استنشاق میکنیم. برای شکلگیری نوآوری در حوزه صنایع فرهنگی باید این نگاه غالب و غلط تغییر کند.»
این کارشناس مسائل فرهنگی معتقد است «فرهنگ در محیط کارخانه، در محیط انتخاباتهای سیاسی و در همه جا وجود دارد. اینها عرصههایی هستند که ناشناخته ماندهاند و طبیعتاً تقاضایی هم برای کالای فرهنگی در این حوزهها شکل نمیگیرد و در نتیجه بازار کالای فرهنگی رونق نمیگیرد. اگر ما مفهوم فرهنگ را به درستی در حوزه صنعتمان باز میکردیم؛ ممکن بود امروز یکی از بزرگترین صادرکنندگان کالای فرهنگی در سطح دنیا باشیم. ما بیشتر صلاحیت تولید کالای فرهنگی داریم یا کرهایها که 100 تا 200 سال تمدن دارند؟ ما 7000 سال سابقه تمدنی داریم ولی امروز فیلم کرهای در تلویزیونمان نمایش میدهیم. چرا؟ چون صنعتمان را در ماشینآلات و قطعات صنعتی خلاصه کردهایم.»
شورای عالی انقلاب فرهنگی؛
طلبکار یا بدهکار؟
واقعیت اما این است که اعضا و ارکان مختلف شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان بالادستیترین نهاد سیاستگذار عرصه فرهنگ، خود باید اکنون در مقام پاسخگویی به چرایی وضعیت کنونی باشند و پاسخ چنین سؤالاتی را خود به رسانهها و افکار عمومی بدهند. پیش از این رهبر معظم انقلاب از بیعملی شورا در مواجهه با سند 2030 نیز گلایه کرده بودند.
سعیدرضا عاملی؛ دبیر کنونی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز چندی پیش و پس از انتصاب اعضای جدید این شورا برای دوره جدید توسط رهبر معظم انقلاب، خطاب به رسانهها گفته بود: «برداشت اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی این بود که مقام معظم رهبری از نوع کار شورای عالی انقلاب فرهنگی گلایه دارند و در حکم دوره جدید به نوعی اقبال برای اعضای جدید حقیقی و حقوقی است تا بتوانند ساز و کار بهتری را برای تاثیرگذاری شورای عالی انقلاب فرهنگی در تحول فرهنگی و دانشی جامعه بردارند.» در این شرایط باید منتظر ماند و دید این مهمترین نهاد سیاستگذار عرصه فرهنگ، چه قدمی برای فعال شدن صنعت فرهنگ در کشور برخواهد داشت؟
دکتر محمد مهدینژاد نوری؛ معاون پژوهشی وزیر علوم در دولت دهم که تجربه طولانی در مدیریتهای پژوهشی مختلف کشور دارد، در همین زمینه میگوید: «حضرت آقا در این زمینه یک تدبیر کاملاً شفاف و روشن دارند و بنده احساس میکنم که این تدبیر امروز کاملاً کارساز است. رهبر انقلاب خطاب به شورای عالی انقلاب فرهنگی گفتند که «شما یک قرارگاه فرهنگی هستید.» بعد هم مثال زدند؛ فرمودند که ممکن است کسی بگوید قرارگاه مربوط به مسائل نظامی میشود و چه ربطی به فرهنگ دارد؟ و پاسخ دادند که اگر خوب نگاه کنید متوجه خواهید شد که ما در یک کارزار فرهنگی با فرهنگهای غالب در دنیا هستیم. همه آنها تلاش دارند تا فرهنگ خودشان را با ابزارهای مختلف در سطح دنیا ترویج کنند. حوزه علمیه مسئول تولید محتواهای ناب اسلامی است. اما این محتواهای ناب را چه کسی باید به دست مصرفکننده برساند؟ چه کسی باید اینها را به جانِ جهان و بشریت تزریق کند؟ مسئول این کار که دیگر حوزه علمیه نیست.»
قرارگاهی که تعطیل بوده است؟
دکتر مهدینژاد ادامه میدهد: «رهبر انقلاب این حلقه واسط را شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین کردند. ایشان این مسئله را نزدیک به 10 سال قبل مطرح کردند. شورای عالی انقلاب فرهنگی الان باید به افکار عمومی پاسخگو باشد. چرا صدا و سیما محصولاتش اینگونه است؟ چرا ما در جامعه شاهد ناهنجاریهای فرهنگی هستیم و خیلی مسائل دیگر! یا شورا بیاید از خودش سلب مسئولیت کند و بگویند ما یک جمعی هستیم که تنها برخی مسائل را تصویب میکنیم و کاری به اجرا، پیادهسازی و هیچ مسئله دیگر نداریم! و در این زمینه پاسخگو نیستیم. من فکر میکنم بزرگترین مشکل این است که شورای عالی انقلاب فرهنگی در پذیرش نقشی که رهبر انقلاب برایش تعریف کردهاند؛ کوتاهی کرده است و آن اثربخشی و تاثیرگذاری لازم را ندارد. در نتیجه ما دچار پراکندگی و ناکارآمدی در عرصه فرهنگ هستیم. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید برای اصلاح وضعیت موجود قیام کند و مسئولیت وضعیت امروز را نیز بپذیرد.»
نبود نگاه صحیح به صنعت فرهنگ
نبود نگاه صحیح به مقوله صنعت فرهنگ و نوآوری در عرصه فرهنگی، معضل دیگری است که پیش پای کارآفرینان این عرصه قرار دارد. امری که طبعا باید برای رفع آن، حداقل در نهادهای دولتی و حمایتگر، چارهای اندیشید.
دکتر حمید رضا شوشتری؛ مدیر مرکز رشد علوم انسانی پارک علم و فناوری قم در همین زمینه میگوید:« اگر ما فناوری سخت و نرم را یکسان نگاه کنیم؛ در همه ابعاد کار به مشکل خواهیم خورد. مثلاً معاونت علمی ریاست جمهوری به عنوان یک نهاد حامی فناوری اگر فناوری سخت و نرم را یکسان بداند؛ ارزیابهایی را با همین نگاه برای بررسی یک صنعت نرم و تصمیمگیری برای حمایت یا عدم حمایت از آن اعزام خواهد کرد. طبیعتاً اگر اینها با همان خطکش ارزیابی فناوری حوزه پزشکی یا متالوژی؛ بخواهند یک صنعت هنری را هم ارزیابی کنند، در نهایت خواهند گفت که این صنعت هنری از دیدگاه ما چیز خاصی ندارد، ما در اینجا فناوری خاصی احساس نکردیم و نباید از آن حمایت کرد! چرا؟ چون از دیدگاه سخت به آن نگاه کردهاند.»
شوشتری با بیان اینکه در صنایع خلاقِ حوزه فناوری نرم؛ ما نباید به دنبال فناوری سخت باشیم، بلکه باید نوع نگاه هم از نوع فناوری نرم باشد، میافزاید:
«به عنوان مثال یکی از واحدهای فناور ما در حوزه روانشناسی کودکان با همین مشکل مواجه شده بود. به صورتی که مقامات مسئول تماس گرفتند و گفتند که نوآوری این واحد کجاست؟ خب آنها با دید سخت به مسئله نگاه میکردند و به همین دلیل هیچ نوآوری خاصی را در این واحد مشاهده نمیکردند. ما به آنها توضیح دادیم که این واحد با بهرهگیری از یکسری المانهای روانشناسی کودکان؛ اقدام به تقویت هوش هیجانی کودکان میکند. در صورتی که واحدهای مشابه، IQ را افزایش میدهند. دستگاههای مسئول راحتتر هستند و دوست دارند که همه صنایع نوآور را با یک فرمول واحد بررسی کنند. در صورتی که این نگاه غلط است.»
وی تصریح میکند: « بر این اساس، معضلات موجود در زمینه صنایع فرهنگی، ریشهای، چندبعدی و متعدد دارد. به همین دلیل است که ما هنوز بیشتر باید با اسباببازی چینی، سریال ترکیهای، سریال کرهای، عروسک آمریکایی و بازی رایانهای انگلیسی مواجه باشیم تا انواع ایرانی و پررونق آن. »
درآمدزایی در عرصه فرهنگ، رؤیا نیست!
در شرایطی که تامین ارز برای کشور در مقطع کنونی، اهمیت وافری دارد، خوب است که مجموعه دولت، صداوسیما، شورای عالی انقلاب فرهنگی، سازمان تبلیغات اسلامی و تمامی نهادهای مسئول در این حوزه، توجه بیشتری به صنعت فرهنگ داشته و پتانسیلهای ارزآوری این صنعت را با برنامهریزی صحیح شکوفا کنند.
دکتر شوشتری در همین زمینه میگوید:«نگاهی در کشور ما وجود دارد که میگوید هر کسی بخواهد کار فرهنگی انجام بدهد؛ به قولی باید از جیب خرج کند! یعنی اصلاً راهاندازی کسب و کار، اشتغالزایی و درآمدزایی از کار فرهنگی برای عموم مردم جامعه نامأنوس و شاید تا حدی عجیب است. در حالی که اصلاً اینطور نیست. الان حتی کشورهایی که ما فکرش را نمیکنیم در این حوزه کار کنند، درصد قابل توجهی از تولید ناخالص ملیشان را از این طریق کسب میکنند و البته در کشور خودمان هم ایدهها و محصولات فرهنگی نوآورانه و درآمدزا داشتهایم. ما در پارک علم و فناوری استان قم ایدههایی در حوزه علوم انسانی داریم که تجاریسازیشده،
به درآمدزایی رسیده و اشتغالزایی داشتهاند. این برداشت غلط جامعه از صنایع فرهنگی است. برداشت غلط مسئولین از صنایع فرهنگی هم به این صورت است که یک صنعت فرهنگی را با صنایع فنی- مهندسی در همه ابعاد آن یکسان میبینند و هیچ تفاوتی بین آنها قائل نمیشوند. مثلاً سازمان صنعت، معدن و تجارت هیچگونه تفاوتی بین اینها قائل نیست.»
تکمیل زنجیره ارزش ایده تا محصول و ایفای نقش حمایتگرانه دستگاههای متولی در حوزه صنایع فرهنگی، میتواند خلأها را پر کند. مطالعه روی دلایل موفقیتهای دیگر کشورها در این حوزه، میتواند حلقه مکملی برای رفع کمبودهای ساختاری و کارکردی در کشور عزیزمان باشد. با این حال، باید به این مهم توجه کرد که تجربهنگاری تفاوت مشخصی با کپیکاری دارد.
دکتر سیدحبیبالله طباطبائیان؛ دانشیار گروه مدیریت صنعتی دانشگاه علامه طباطبایی در همین زمینه میگوید:« اصولاً فناوریها در زمینه صنایع فرهنگی در دسته ی فناوریهای نرم یا اصطلاحاً
soft technology قرار میگیرند. انتقال تکنولوژی در حوزه فناوری نرم، از جنس درسآموزی و
الهام گرفتن است و با انتقال تکنولوژی در حوزه صنایع سخت تفاوت جدی دارد. فناوری سخت فناوریهای آشکار و ملموس هستند و دانش ضمنی اندکی به همراه دارند. مثلاً نرمافزارهای شبیهسازی کامپیوتری که در ساخت جلوههای ویژه استفاده میشود؛ فناوری سخت به حساب میآیند. یعنی با اینکه نرمافزار هستند ولی فناوری سخت محسوب میشوند. در مقابل؛ فناوریهای نرم تا حد زیادی متکی به دانش ضمنی هستند.
بر این اساس؛ ما در فناوری نرم نمیتوانیم تجربه دیگران را کپی و تکرار کنیم. چرا؟ چون منویات توسعهدهندههای این فناوری در بطن آن نهفته است. از این رو ما تنها میتوانیم یادگیری تکنولوژیک و فرمی از آنها داشته باشیم. این مسئله در جای خود بسیار مهم است و بایستی حتماً به سمت و سوی آن حرکت کنیم. ما نمیتوانیم در حوزه صنایع فرهنگی تجارب کشورهای دیگر را در کشور خودمان تکرار کنیم؛ البته میتوانیم از تجارب آنها درس بگیریم.»