kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۳۱۹۸
تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۶
روایت‌هایی از متن و فرامتن فتنه هشتاد و هشت- ۳۷

نزاع بر سر اصل انقلاب

 

بخش پایانی گفت‌وگو با حجّت‌الاسلام‌والمسلمین پارسانیا
‌با توضیحاتی که تا اینجا دادید مشخّص شد شما بر مسائل قبل و بعد از انتخابات متمرکز شده بودید.
بله؛ امّا رهبر انقلاب پس از گفت‌وگو درباره‌ مطالب و مسائلی که دوستان مطرح کردند، اشاره کردند که مسئله‌ اساسی هیچ‌یک از مطالب شش­‌گانه و یا هشت­‌­گانه­‌ای نبود که در جلسه­ مطرح کردند؛ مسئله‌ اصلی که به نظرم ایشان از آن به‌عنوان ظلم بزرگ نیز یاد کردند، اتّهام تقلّب و پروسه یا پروژه‌ مربوط به آن بود. اتّهام تقلّب و کشاندن مردم به خیابان‌ها برای مقابله با نظام به‌جای پیگیری ادّعای خود از طریق قانون و مجاری قانونی، دروغی بزرگ و ظلمی عظیم بود. در واقع ایشان خواستند بگویند که اگر شما می‌خواهید آن چیزی که دارد رخ می‌دهد را تحلیل کنید، باید ببینید که چرا این حادثه واقع شد؛ یعنی این مطلب باید در مرکز تحلیل شما باشد. شما فقط در این مسئله که نظر بخشی از افکار عمومی جامعه چیست متوقّف نشوید؛ زیرا نزاع بر سر مسئله‌ مهم‌تری است.
آقا تصریح کردند که نزاع بر سر انقلاب است نه بر سر احمدی‌نژاد و یا شخصی دیگر؛ اگر نزاع بر سر فرد خاصّی بود ده تا مثل او هم فدا می‌شد، مانعی نداشت. همچنین به‌عنوان شاهد مثال گفتند: شما می‌بینید که کسی با آقای احمدی‌نژاد دعوا نمی‌کند؛ اگر با او دعوا داشته باشند، می‌توانند پس از تنفیذ حکم رئیس‌جمهور، مخالفت خود را شروع کنند. وقتی دعوا بر سر انقلاب است هیچ‌کس نمی‌تواند ساکت بنشیند و رهبری هم قطعاً سکوت نمی‌کند. عدّه‌ای نادانسته در جهت معارضه با انقلاب حرکت کردند؛ این افراد مسئله‌ اصلی را کنار گذاشته‌اند و به مسائل حاشیه‌ای می‌پردازند.
آقا در تبیین نظرشان سیر مسائل و برخی اقدامات انجام‌شده از ناحیه‌ ایشان و دفترشان را بازگو کردند که برخی از آنها را به‌طور خلاصه توضیح خواهم داد. به گفته‌ ایشان مشکل از آنجا آغاز شد که آقای موسوی حتّی قبل از برگزاری انتخابات خود را پیروز انتخابات معرّفی کردند.
‌ استناد آقا به چه بود؟
استناد ایشان به گفت‌وگوی آقای موسوی با مجلّه‌ آمریکایی تایم بود که متن آن را یک روز قبل از انتخابات یعنی روز بیست‌ویکم خرداد منتشر کرده بود. آقای موسوی در این گفت‌وگو مدّعی شده بود من پیروز انتخابات هستم. ایشان همچنین یادآوری کردند که در روز انتخابات هم قبل از اینکه انتخابات تمام بشود، آقای موسوی اعلان کرد که پیروز قطعی انتخابات است. فردای آن روز هم دیدیم که ادّعا کردند تقلّب شده و باید انتخابات ابطال بشود.
‌چرا ابطال؟
پرسش مهمّ آقا هم این بود که اگر این افراد معتقد بودند آراء جابه‌جا و در انتخابات تقلّب شده، چرا شعار ابطال انتخابات را دادند؟ چرا دنبال بازشماری آراء نیامدند؟ یعنی از تقلّب نرفتند به سراغ اینکه باید صندوق‌ها بازبینی بشود، بلکه رفتند سراغ اینکه آراء ابطال بشود و وقتی دیدند رهبری زیر بار حرف زور ابطال نمی‌رود، رفراندوم را مطرح کردند.
‌ گفته می‌شود ایشان برای بازگرداندن آقای موسوی به تمکین در برابر قانون و نیفتادن در دام مقابله با نظام، اقداماتی را انجام داده‌اند. آیا اشاره‌ای به آنها داشتند؟
نقل کردند فردای روز انتخابات که آقای موسوی اطّلاعیّه‌ای مبنی بر تقلّب داده بود، پیغامی را برای وی فرستادیم با این مضمون که شما چرا تقلّب را مطرح کردید؟ چه‌کار می‌خواهید بکنید؟ اگر معتقد به تقلّب هستید راهکار قانونی دارد و آن بازشماری است و این راه هموار بود.
‌از قول آقای موسوی در محافل سیاسی ادّعا شده که من مسئله‌ ابطال انتخابات را در جلسه‌ای با حضور آقای‌هاشمی و آقای خاتمی و... مطرح کردم و آنها هم با ابطال موافقند.
این نقل قول ظاهراً به گوش رهبری هم رسیده و ایشان هم به آن واکنش نشان داده‌اند. خودشان در این جلسه نقل کردند من این ادّعا را دنبال کردم؛ از طریق واسطه‌ای از آقای‌هاشمی سؤال کردم آیا چنین چیزی صحّت دارد؟ آقای‌هاشمی گفته بود آقای موسوی در جلسه‌ مورد اشاره بحث ابطال را مطرح کرد ولی من با آن مخالفت کردم. فرمودند از آقای خاتمی هم توسّط فردی پرسیده شد ولی او هم پاسخ داده بود که با نظر آقای موسوی مخالفت کرده است.
‌ روز یکشنبه 24 خرداد هم آقای موسوی با رهبر انقلاب دیدار کرد.
آقا گفتند در این دیدار آقای موسوی بحث تقلّب و ابطال را مطرح کرد و من تأکید کردم: آقای موسوی شما عقلت را دست بچّه‌ها نده؛ ابطال یعنی چه؟ چرا انتخابات با این عظمت را باید ابطال کرد؟ ادّعاهایتان را از مسیر قانونی دنبال کنید و اگر مشخّص شد تقلّب یا تضییع حقّی شده، من از استیفای حقّ شما دفاع خواهم کرد؛ امّا به او تأکید کردم طرح ابطال انتخابات بی‌معنا است و من زیر بار آن نمی‌روم. ظاهراً آقای موسوی پذیرفت که از مسیر قانونی ادّعایش را پیگیری کند امّا بعد که رفتند، دومرتبه مردم را برای فردا (دوشنبه) به تظاهرات فراخواندند و به اینکه مسائل از طریق قانونی پیش برود تمکین نکردند.
همچنین آقا درخصوص دعوت مردم به شورش، به بخش دیگری از مصاحبه‌ روز قبل از انتخابات آقای موسوی با مجلّه‌ آمریکایی تایم اشاره کردند؛ وقتی خبرنگار از وی می‌پرسد با اختیارات کمی که رئیس‌جمهور در برابر رهبری دارد چه‌کار می‌خواهید بکنید؟ آقای موسوی می‌گوید: حضور مردم در خیابان مسائل را حل می‌کند.1
‌حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بارها درباره‌ دلایل ناموجّه و غیر قانونی بودن ابطال انتخابات در مجامع عمومی توضیح داده‌اند. آیا در این خصوص مطلبی برای بازگویی دارید؟ چون عدّه‌ای این شبهه را مطرح می‌کنند که انتخابات به این دلیل باطل نشد که آقای احمدی‌نژاد پیروز آن بود.
ازجمله مواردی که ایشان بیان کردند این بود که ما در دوره‌های قبل هم در برابر ابطال انتخابات ایستادیم و این کار را نکردیم؛ اشاره کردند به انتخابات مجلس ششم در تهران. در آن مورد، شورای نگهبان حکم به ابطال داد و به لحاظ قانونی هم در حیطه‌ مسئولیّت و شأن شورای نگهبان بود که این کار را بکند. امّا رهبر انقلاب با استفاده از اختیارات رهبری در قانون اساسی، تصریح کردند که جلوی این کار ایستادم و اجازه ندادم انتخابات مجلس ششم در تهران باطل شود، به‌رغم اینکه وجود تخلّف محرز بود.
درمورد انتخابات دوّم خرداد هم رهبری در جلسه‌ 26 خرداد 1388 با نمایندگان ستادهای کاندیداها اشاره کرده بودند که فردای دوّم خرداد و انتخاب آقای خاتمی، یکی از مسئولان دولتی پیش من آمد و گفت که انتخابات باید ابطال شود و من آن‌چنان با او برخورد کردم که انتظار نداشت.
یعنی رهبری با ابطال مخالفت کرده‌اند، صرف‌نظر از نتیجه....
بله؛ صرف‌نظر از نتیجه‌ای که وجود دارد؛ چون در این دو انتخابات اصلاح‌طلبان رأی آورده بودند. ایشان تأکید کردند نه‌تنها زیر بار ابطال انتخابات نرفته و نخواهند رفت، حتّی تأخیر در برگزاری انتخابات مجلس هفتم را هم که عدّه‌ای دنبال آن بودند، نپذیرفتند؛ زیرا یک آسیب جدّی به کشور و ایجاد بحران برای مردم و نظام است. همان‌طور که سیره‌ امام هم نسبت به این مسئله این‌گونه بوده است. یعنی اصل انتخابات آن‌چنان اصل مهمّی است که حریم آن نباید به این سرعت و یا با بهانه‌های واهی و غیر قانونی و یا با اردوکشی خیابانی مخدوش شود.
ایشان گفتند اگر انتخابات باطل شود، باید ده بیست روز دیگر مجدّداً برگزار شود؛ چه کسی باید انتخابات را برگزار کند؟ وزارت کشور و شورای نگهبان. خب آقایان می‌گویند به این دو تا که اعتماد نداریم، پس مسئولان باید عوض شوند. وزیر کشور به مجلس معرّفی شود، رأی بیاورد یا نیاورد؛ سپس رئیس‌ستاد انتخابات و دیگر عناصر اصلی هم باید عوض شوند. از طرف دیگر اعضای شورای نگهبان هم باید عوض شوند؛ یعنی پنج شش ماه کشور تعطیل و دچار بحران شود. به بیان رهبری، مسئله‌ اصلی این بود که این افراد نمی‌خواستند تسلیم قانون شوند و فکر می‌کردند که می‌توانند با کشاندن مردم به خیابان‌ها، نظام را تسلیم خواست غیر قانونی و غیر منطقی و بحران‌آفرین خود کنند؛ وَالّا اگر این‌ها در چهارچوب قانون عمل می‌کردند، راه باز بود. همچنانکه به گفته‌ آقا: من به خودشان و نمایندگانشان و افراد بسیاری که خیرخواهانه برای حلّ‌وفصل مسائل، در ارتباط با این آقایان بودند، گفتم درباره‌ هر صندوقی که شکایت دارند بازشماری انجام شود؛ حتّی موافقت کردم به شکل تصادفی تعدادی از همه‌ صندوق‌ها بازشماری شود و اگر تغییری ایجاد شد، بازشماری را برای تعداد بیشتری از صندوق‌ها ادامه دهند و برای این کار از شورای نگهبان خواستم زمان را برای بررسی زیاد کنند. البتّه آنها تن به بازشماری صندوق‌ها ندادند ولی این کار هم انجام شد و نتیجه‌ بازشماری با آنچه اعلام شده بود، مغایرتی نداشت. به اعتقاد آقا معلوم بود دیگرانی هستند که پخت‌وپز می‌کنند و این افراد را اداره می‌کنند.
پانوشت:
1- دکتر علیرضا مرندی وزیر اسبق بهداشت درمورد این ماجرا می‌گوید: روزی که این مصاحبه را خواندم به ایشان (آقای موسوی) نامه نوشتم که این حرف‌ها با شناختی که من از تو دارم درست نیست. بیا و این صحبت‌ها را تکذیب کن؛ اگر تکذیب کنی صدها میلیون مسلمانی که در دنیا هستند خوشحال می‌شوند. این نامه را به آقای تابش (نماینده‌ اردکان) دادم و ایشان هم زحمت کشیدند و آن را به آقای مهندس رساندند. هشت روز بعد از انتخابات آقای مهندس موسوی با من تماس گرفتند. این اولّین‌باری بود که آقای موسوی برای کاری به‌جز موضوع بیماری فرزندانش با من تماس می‌گرفت. ایشان در این تماس تلفنی به من گفتند این حرف آن مجلّه‌ آمریکایی است ولی من وسیله‌ تکذیب این مصاحبه را ندارم و سایت من را بسته‌اند. من در پاسخ گفتم شما احتیاجی به سایت ندارید؛ همان‌طور که مدام اطّلاعیّه صادر می‌کنید، یک اطّلاعیّه هم در تکذیب این مصاحبه صادر کنید. این مصاحبه ضدّ ولایت فقیه و قانون اساسی است و شما باید آن را تکذیب کنید؛ امّا ایشان دیگر درمورد تکذیب صحبت نکرد و این آخرین تماس ما بود. گفت‌وگوی برنامه‌ شناسنامه‌ شبکه‌ سه سیما با آقای مرندی در تاریخ 2 اسفند 1392.