کد خبر: ۳۲۰۳۶۲
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۵

مفهوم زهد در اسلام

اسلام را کامل‌ترین دین معرفی می‌کنند به این دلیل که دستورات آن جامع است به‌گونه‌ای که سعادت دنیوی و اخروی افراد را تأمین کرده و مسیر صحیح پیشرفت مادی و معنوی را به درستی تبیین می‌نماید. زهد از بالاترین فضائل اخلاقی‌ست که توصیه دین به آن نه به معنای عقب ماندن از زندگی بلکه به مفهوم تغییر نگاه نسبت به دنیا و مادیات است.
نکوهش کناره‌گیری از دنیا
«رهبانیـت بـه معنـای ترک مـردم و اجتماع و زندگی انفرادی در گوشـه‌ای دورافتـاده، دوری از امور جنسی حتی حلال، دوری از گوشت و بوی خوش، معنا شده و بیشتر در مورد زاهدیـن مسیحی کاربرد دارد.»(1)
«از جملـه بدعت‌های ناصحیـح مسـیحیان در زمینـه رهبانیـت «تحریـم ازدواج» بـرای مـردان و زنـان تارک دنیا و «انزوای اجتمـاعی» و پشت‌پازدن بـه وظایف انسـان در اجتمـاع، و انتخـاب صومعه‌هـا و دیرهـای دورافتـاده بـرای عبـادت و زنـدگی در محیـطی دور از اجتمـاع بـود.»(2) اما از نگاه اسلام رهبانیت و دوری گزیدن از دنیا و مواهبش بشدت مورد مذمت قرار گرفته است. 
نگاه صحیح نسبت به دنیا 
«در مـورد دنیـا دو نظـر مطـرح اسـت:
 1. عالم دنیا بالذات عالم شر و فساد و تباهی است. 2. خـود دنیـا خـوب اسـت؛ امـا علاقه و محبـت به دنیا نامطلوب اسـت. طبـق نظـر اول، کسـانی کـه بـه تمـام دنیـا و هسـتی بـا نظـر بدبینـی نـگاه می‌کنند و هسـتی و حیـات را شـر می‌داننـد، راه چـاره‌ای بـرای سـعادت بشـر و نجـات او از بدبختـی ندارند؛ مگر پوچ‌گرایی و خودکشـی. اما کسـانی که گفته‌اند دنیا بد نیسـت؛ بلکه علاقه به دنیا بـد اسـت؛ می‌گوینـد چنیـن نیسـت کـه بایـد سـوخت و سـاخت؛ راه‌حـل بـرای سـعادت بشـر و نجات او از بدبختی این اسـت که با این علاقه‌ها مبارزه و ریشـه آنها کنده شـود؛ آن‌وقـت انسـان از چنـگال شرور رهـایی می‌یابـد و سـعادت را در آغـوش می‌گیـرد.
ایـن دو دیـدگاه هـر دو غلط اسـت.زیرا:
 الف) اساساً بدبینـی بـه خلقـت و آفرینـش بـا توحیـد سـازگار نیسـت. دینـی که براسـاس توحیـد و اعتقـاد بـه خـدای رحمـان و رحیـم و علیـم و حکیـم بنـا شـده؛ جایـی بـرای ایـن افـکار باقـی نمی‌گذارد.
ب) امـا آیـا علاقـه بـه دنیـا مذمـوم اسـت؟ ایـن تفسـیر خیلـی شـایع اسـت؛ امـا بی‌اشـکال نیسـت و بـا قـرآن سـازگار نمی‌باشد. آیـا علاقه‌ای کـه بشـر بـه امـور دنیـوی دارد؛ مثـل محبـت والدیـن بـه فرزنـدان و فرزنـدان بـه والدیـن، فطـری و طبیعـی یـا مصنوعـی اسـت و در اثـر سـوء‌تربیـت پیـدا می‌شود؟ بـدون شـک ایـن علایـق، طبیعـی و فطـری اسـت و در ایـن صـورت چگونـه ممکـن اسـت مذمـوم باشـد و وظیفـه انسـان این باشـد کـه این علایـق را از خـود دور کنـد؟ همان‌طور کـه مخلوقـات بیرون از وجـود انسـان هیـچ‌کـدام را نمی‌تـوان گفـت شـر اسـت؛ همین‌طور هـم در قـوا و غرایـز و اعضـای روحـی انسـان، در میل‌هـا و رغبت‌هـای انسـان، هیـچ میـل و رغبـت و علاقـه طبیعـی و فطـری نیسـت کـه بی‌حکمـت باشـد، هـدف و مقصـدی نداشـته باشـد، بلکه همـه اینهـا حکمـت دارد. علاقـه بـه فرزنـد، علاقـه بـه پـدر و مـادر، علاقـه بـه همسـر، علاقـه بـه مـال و ثروت، علاقـه بـه پیـش افتـادن و تقـدم، علاقـه بـه احتـرام و محبوبیـت، همـه اینها حکمت‌های بزرگی دارد که بدون اینها اسـاس زندگی بشـر از هـم پاشیـده می‌شـود.»‌(3) 
زهد در نگاه اخلاق 
زهد به معنای عدم تعلق قلبی نسبت به دنیا همراه با مسئولیت‌پذیری و تلاش برای رسیدن به اهداف مادی و معنوی است. اقتصاد، بخش لاینفک زندگی انسان است و انسان طبیعتاً نمی‌تواند بدون اقتصاد و رفع نیازهای مادی، به تکامل معنوی خویش مبادرت ورزد. بنای اسلام بر اعتدال است، به همین دلیل هرجا هر دستوری ارائه می‌دهد و امری را توصیه می‌کند بهترین جایگاه را نقطه اعتدال و میانه‌روی معرفی می‌نماید. اقتصاد و تلاش در جهت رسیدن به حوائج دنیایی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اسلام توصیه به امور اقتصادی می‌کند و با توصیه‌های اخلاقی چون زهد، صرفه‌جویی و قناعت، نیکوکاری و... آن را تعدیل می‌نماید. 
«در حدیث معتبری از امام صادق‌(ع) چنین آمده: فَأَمَّا سَلْمَانُ فَکَانَ إِذَا أَخَذَ عَطَاهُ رَفَعَ مِنْهُ قُوتَهُ لِسَنَتِهِ حَتَّى یَحْضُرَ عَطَاؤُهُ مِنْ قَابِلٍ فَقِیلَ لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ اللَهِ، أَنْتَ فِی زُهْدِکَ تَصْنَعُ هَذَا وَ أَنْتَ لَا تَدْرِی لَعَلَّکَ تَمُوتُ الْیَوْمَ أَوْ غَداً فَکَانَ جَوَابَهُ أَنْ قَالَ: مَا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِیَ الْبَقَاءَ کَمَا خِفْتُمْ عَلَیَّ الْفَنَاءَ أَمَا عَلِمْتُمْ یَا جَهَلَهُ أَنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهَا مِنَ الْعَیْشِ مَا یَعْتَمِدُ عَلَیْهِ فَإِذَا هِیَ أَحْرَزَتْ مَعِیشَتَهَا اطْمَأَنَّتْ وَ...»، سـلمان چون سـهم خـود را از بیت‌المال می‌گرفت؛ بـه انـدازۀ غذای سـال خود از آن برمی‌داشـت و تا رسـیدن سـهم سـال بعـد آن را نـگاه می‌داشـت. بـه او گفتنـد: ‌ای ابا‌عبـد‌اللَّه! تو با زهـدی که داری چنین می‌کنی و حال آنکه نمی‌دانی امروز خواهی مرد یا فردا؟ و او در جواب می‌گفت: چـرا همان‌گونه کـه می‌ترسید بمیـرم، امیـد ندارید زنده بمانم؟ مگر شـما که علم ندارید؛ نمی‌دانیـد نفـس انسـان اگـر بـه داشـتن وسـیله معیشـت خـود مطمئـن نباشـد؛ گرفتـار پریشـانی و اضطـراب می‌شود و چـون وسـیله معیشـت داشـت؛ اطمینـان‌خاطـر پیـدا می‌کند.»‌(4) 
زهد، مورد سفارش دین است؛ اما هرگز به معنای کناره‌گیری از خلق و اجتماع نیست. زهدی که منجر به فاصله گرفتن از اجتماع شود، انکار تکالیف اجتماعی را نتیجه دهد و بساط تضعیف آموزش و تولید را فراهم کند، قطعاً مورد پسند اسلام نیست و بالعکس به‌شدت مذمت شده است. قرآن بهره‌ بردن از دنیا را تأیید کرده و می‌فرماید: «در آنچه خدا به تو عطا کرده است سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.»‌(5) 
«گاهـی بـه اسـم زهـد، از دنیـا به‌گونه‌ای کنـاره گرفتـه می‌شـود که حتی کسـب مـال حلال به هـدف برآورده کـردن نیازهـای واجـب مورد خدشـه قـرار گرفتـه و آن را دنیاطلبی می‌نامند. حال آنکه در دیـن اسلام سـفارش زیادی بـه کسب‌وکار و تلاش، بـرای به دست آوردن روزی حلال شـده 
اسـت.» (6)
 اسلام دین تک‌بعدی نیست. هر شخصی در برابر خود و خدا و جهان و اجتماع وظایفی دارد. توصیه‌های دین نیز در جهت انجام وظایف انسان تنظیم شده است؛ بنابراین اگر توصیه‌ای مبتنی بر قناعت یا زهد وجود دارد هرگز نمی‌تواند برخلاف مسئولیت‌پذیری انسان باشد و الا آن توصیه ناقص است.  
زهدی که انسان را از تکالیف اجتماعی و اقتصادی‌اش دور کند زهدی است که با نگاه ذوابعادی دین فاصله دارد. در روایـت موثقـی از امـام کاظـم‌(ع) نقل شـده کـه فرمود: «من طلب هذا الرزق من حله لیعود به علی نفسه وعیاله کان کالمجاهد فی سبیل الله»، هرکـس رزق و روزی را از راه ‌حلال بـه دسـت آورد تـا آن را بـه مصـرف خـود و خانـواده‌اش برسـاند، ماننـد کسـی اسـت کـه در راه خـدا جهـاد می‌کنـد.»(7)
اصالت سرمایه اجتماعی
تقویت سرمایه اجتماعی از نظر اسلام اصالت دارد؛ بنابراین هر دستوری که سرمایه اجتماعی را به خطر اندازد مورد پسند دین واقع نمی‌شود به همین دلیل زهدی که شخص را منزوی و کناره‌گیر کند مذموم تلقی شده است. ریاضت و انزوا در دین مردود است چراکه مانعی در جهت عدالت اجتماعی، حقوق خانواده و ایفای نقش اقتصادی محسوب می‌شود. زهد و فاصله گرفتن از اجتماع انگیزه کار را کم می‌کند؛ حال آنکه تلاش و کار همواره مورد توصیه بوده است. دوری از اقتصاد و اجتماع می‌تواند اضطراب و افسردگی را نتیجه دهد؛ این در حالی‌ست که توصیه‌های دین باهدف جامعه‌ای سالم انجام می‌گیرد نه اجتماعی که با انواع اختلال‌ها دست‌وپنجه نرم کند. 
توصیه‌های مادی
برخی از دستورات اسلام توصیه به بهره‌بردن از امور مادی است. به عنوان مثال در روایت می‌خوانیم: توصیه به داشتن خانه بزرگ: «‌مِنَ السَّعَادَهِ سَعَهُ الْمَنْزِلِ؛ خانه وسیع مایه سعادت زندگی است.»‌(8) توصیه به مرکب: «‌مِنْ سَعَادَهِ الْمُؤْمِنِ دَابَّهٌ یَرْکَبُهَا فِی حَوَائِجِهِ وَ یَقْضِی عَلَیْهَا حُقُوقَ إِخْوَانِهِم؛ از سعادت مؤمن این است که چارپایی داشته باشد که برای انجام کارهایش سوارش شود و بر روی آن، حقوق برادرانش را به‌جا آورد.»(9) 
«روایاتی که در باب منزل وسـیع و مرکب راهوار ذکر شـده؛ روایاتی هسـتند معتبر و ظاهر علـت ایـن امر چند چیز اسـت: الف‌) ضیـق و مشـقت در ایـن امـور کـه انسـان روزانه بـه آن نیـاز دارد، او را از امور اساسی و اخـروی باز می‌دارد. اگـر کوچکـی منـزل انسـان باعـث شـود در تنگنـا قرار گیرد و نداشتن مرکـب راهـوار سـبب شود در کارهـای روزمـره بـا اخلال مواجـه گـردد؛ عقلاً اگر امکان تهیـه منـزل و مرکـب مناسـب وجود داشته باشـد؛ عقـل از آن منـع نمی‌کند.  البتـه دل نبایـد بسـت؛ اسـراف نبایـد کـرد و از حـد معقـول نبایـد پـا فراتـر گـذارد. ب) اخلاقیـات در اسلام تک‌بعدی نیسـت؛ همچنان که زهد مطلوب اسـت؛ صلۀ‌رحم نیـز مطلـوب اسـت؛ برگـزاری مراسـم ذکـر و دعـا مطلـوب اسـت و همچنیـن اکـرام مهمـان مطلـوب اسـت. با توجه به ایـن نـکات گاهـی مسـکن بـزرگ خـود نعمتـی اسـت کـه بـه سـبب آن آخـرت بـه دسـت می‌آید.»(10)
نتیجه
زهد یا عدم تعلق قلب به مال و ثروت و شهرت و... از مهم‌ترین توصیه‌های اخلاقی اسلام است. در عین حال منظور اسلام از توصیه به زهد هرگز کناره‌گیری از اجتماع و سیاست و اقتصاد نبوده است. مشارکت جمعی و شرکت در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی به شرطی که همسو با دستورات دین باشد مورد سفارش قرار گرفته است. زهدی که انگیزه کار، آموزش، سرمایه‌گذاری، تولید، ایفای تکالیف اجتماعی و... را تضعیف کند مانع رشد است و اسلام رشد فردی و اجتماعی را مورد تأکید قرار داده است. دستور اسلام برای زهد به این دلیل است که افراد تسلیم مادیات نشوند و این عدم تسلیم منجر به کاهش فساد در جامعه شود. وقتی فساد اقتصادی کم شود جامعه مسیر رشد را طی می‌کند. پس زهد نه برخلاف اقتصاد و اجتماع بلکه راهی برای کمک به این مسیر است. زهد، موانع انفاق را از سر راه نفس برمی‌دارد. انفاق به حیات اجتماع کمک می‌کند. پس زهد راهی برای تجدید حیات یک جامعه است و نمی‌تواند مانعی در جهت اقتصاد و اجتماع به حساب آید.
در یک کلام زهد نه به معنی عدم استفاده از دنیا بلکه به معنی عدم وابستگی و دلبستگی و شیفتگی به آن است.
به قول شاعر:
 زهد آن نیست که تو صاحب چیزی نشوی             
 زهد آن است که چیزی نشود صاحب تو
پی‌نوشت‌ها:
1. الطریحی، الشیخ فخرالدین، مجمع البحرین، المحقق: الحسینی، السید احمد، انتشارات مرتضوی، المطبعه: طراوت، ج 2، ص 75.     2. انصاریان‌پور، علی و دیانت مقدم، سید عباس، تحلیل پرسش‌های اخلاقی از معصومین‌(ع) با روش اجتهادی، دفتر اول، حوزه علمیه قم. دفتر تبلیغات اسلامی. شعبه خراسان‌رضوی. مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، ص 166.     3. همان، صص 167 و168.     4. الشیخ الکلینی، الکافی محقق/ المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم،۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص 68.     5. قصص، آیه 77.     6. انصاریان‌پور، علی و دیانت مقدم، سید عباس، تحلیل پرسش‌های اخلاقی از معصومین‌(ع) با روش اجتهادی، دفتر اول، حوزه علمیه قم. دفتر تبلیغات اسلامی. شعبه خراسان‌‌رضوی. مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، ص 169      7. وسائل‌الشیعه، تصحیح و تحقیق: ربانی، عبدالرحیم، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج 13، ص 80      8. الشیخ الکلینی، الکافی محقق/ المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم،۱۴۰۷ ق، ج 6، ص 525    9. همان، ص 536.   10. انصاریان‌پور، علی و دیانت مقدم، سید عباس، تحلیل پرسش‌های اخلاقی از معصومین‌(ع) با روش اجتهادی، دفتر اول، حوزه علمیه قم. دفتر تبلیغات اسلامی. شعبه خراسان‌رضوی. مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، ص 171.
زهرا ابراهیمی