به یاد طلبه بسیجی شهید «عباس محمدی مطلق»
مرغ جان گر به سویت پر نگشاید چه کند؟!(حدیث دشت عشق)
شهید «عباس محمدی مطلق» سال 1348ه-ش، در روستای «اکبریه» از توابع شهرستان قائن دیده به جهان گشود.
آغازین سالهای تحصیل او در زادگاهش طی شد و پس از آن رهسپار شهر زعفرانهای خندان، قائنات گردید. روزهای حضورش در این شهر مصادف با قیام ملت به ستوه آمده از گناه و عصیان به رهبری پیامبرگونه حضرت امام خمینی(قدس سره) بود. در روزهایی که رژیم ستمشاهی در شرف اضمحلال بود، با شرکت در تظاهرات و راهپیماییها در حد و اندازه خود به مبارزه پرداخت. با ورود به مقطع متوسطه عزم سرزمین آفتاب، «مشهد مقدس»، نمود و مدرسه ولیعصر- عجلالله تعالی فرجهالشریف- میزبان مهربان وی در عرصه علوم دین شد. سال 1363، سال سرنوشتسازی برای او بود. در آن سال توانسته بود با جمعی از دوستان طلبه آهنگ میدان نماید و در پرونده حیاتش، برگ سبز و پرافتخار «دفاع» را ثبت کند... در عملیات والفجر8 شرکت کرد و مجروح شد و پس از مداوایی نسبی، مجددا عازم دفاع گردید. کربلای 5 و «پاسگاه زید»، آخرین تنفسهای پاکمردی از تبار خوبان را شهادت داد تا آنکه به تاریخ 1365/10/26 مرغ جانش قفس تن را شکست و تا بیکران ابدیت پر کشید. قسمتی از وصیتنامه شهید: انقلاب اسلامی ما اینک در مقطع حساس و سرنوشتسازی قرار دارد. حملات تبلیغاتچیان ابرقدرتها در خارج علیه انقلاب، به اوج خود رسیده [است]. در چنین مقطع حساسی، حفظ انقلاب و صبر و استقامت و حرکت در جهت اهداف اسلام، باید سلاح هر مسلمان باشد. در برابر این توطئهها، همدیگر را به حق و صبر دعوت کنید.