مستندهای میلیاردی اما فـقیر!
جشنواره فیلم مستند سینماحقیقت به ایستگاه نوزدهم رسید و گزیدهای از فیلمهای مستند یکسال سینمای ایران در آن بهنمایش درآمد. سینماحقیقت، مهمترین رویداد مستند در کشورمان است و میتوان آن را ویترین و نمودار فعالیت مستندسازان و مراکز و مؤسسات تولید مستند دانست. به همین بهانه در گفت وگو با سه نفر از فعالان رسانه که در نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت حضور داشتند، به ارزیابی این جشنواره و همچنین سیاستهای مدیریتی و تولیدی مستندسازی در کشورمان پرداختیم.
***
چالش مراکز و ارگانها
«محمدرضا شاه حسینی» منتقد سینما و سردبیر خبرگزاری سینماپرس در ارزیابی نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت گفت: متأسفانه کیفیت آثار نسبت به سالهای گذشته افت محسوسی داشت. نکته تعجببرانگیز این است که این افت کیفی در عصر پیشرفتهای تکنولوژیک و ظهور هوش مصنوعی اتفاق افتاده که محدودیتهای تولید برای مستندساز عملاً از بین رفته است. ضمن اینکه در آثار مستند به نمایش درآمده در سینماحقیقت نوزدهم با فقر پژوهش و ایدهپردازی مواجه بودیم. علاوهبر این، یک خطر جدی فضای مستند ما را تهدید میکند و آن خروج برخی کارها از اصالت مستندسازی است. تلاش آشکاری اتفاق افتاده در جهت اینکه مستندها به سمت فضاسازیهای داستانی و لوکیشنسازیهای تصنعی بروند و اسمش را هم گذاشتهاند مستندِ سینمایی، اما درواقع این آثار، با ذاتِ سینمای مستند در تضاد هستند.
وی به صرف هزینههای سنگین در تولید برخی از آثار بدون ثمره کافی هم اشاره کرد و توضیح داد: جابهجایی ارقام در بخش بودجه و اعتبار برخی فیلمهای مستند بسیار بحثبرانگیز است. وقتی خودِ مسئولان از عدم فروش و کمبود مخاطب آثار مستند مینالند، این پرسش مطرح میشود که برخی از این هزینههای گزاف، به چه امیدی انجام میشود؟ این مسئله درباره بعضی از فیلمهای کوتاه هم مطرح بود. مثلا شنیدیم که برای یکی از فیلمهای کوتاه چند میلیارد تومان هزینه شده بود که این رقم با توجه به حاصل کار، سؤال برانگیز بود. ضمن اینکه با توجه به حجم بالای آثار مستند تولید شده - امسال بیش از 400 فیلم به جشنواره ارسال شده بود- که علیرغم هزینه بالایی که برای تولید این آثار شده، اما آورده و خروجی چندانی ندارند. به نظرم بهجای 400 فیلم مستند با حداقل مخاطب و تأثیرگذاری، بهتر است 4 مستند تولید شود که عرصه رسانه را تسخیر کنند.
وی ادامه داد: باید از اعضای شوراهای نظارتی هم درباره چرایی و چگونگی صدور مجوز برای برخی آثار مستند هم سؤال کرد. چون متأسفانه شاهد آثاری هستیم که رسماً به تحریف تاریخ میپردازند و سکولاریسم را ترویج میکنند. برای مثال، در جشنواره سینماحقیقت امسال، مستندی درباره «بازرگان» ساخته شده که نقش او را چنان بالا میبرد که گویی تمام اتفاقات مربوط به انقلاب کار او بوده؛ این مستند در جریان روایت تاریخ انقلاب یک بار هم از حضرت امام(ره) یاد نمیکند و حتی وقایع سال ۴۲ را به بازرگان نسبت داده است! حتی آثاری که توسط نهادها درباره جنگ ۱۲روزه ساخته شدهاند هم دچار این مشکل هستند. مثلا مستندی ساخته شده که اگر شبکه «بیبیسی» میخواست آن را بسازد، تا این حد غلیظ و جهتدار سکولار نبود! این فیلم و آثاری شبیه به آن، رسماً بر طبل ملیگرایی بدون دین و مذهب میکوبند و برای «اتحاد مقدس» نسخهای میپیچند که ایران منهای اسلام است! درحالی که وقتی رهبر معظم انقلاب اتحاد مقدس را مطرح کردند، اتحاد حول ایران اسلامی است. تاریخ ثابت کرده ما تنها تحت این اتحاد توانستهایم از خاک این کشور دفاع کنیم و نگذاشتهایم یک وجب از خاکمان تصرف شود. ترویج سکولاریسم در آثار پرتره نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت پررنگتر بود. مثل کاری که درباره ذبیحالله منصوری ساخته شده است. فضای خود جشنواره نیز چنین رویکردی داشت.
در این جشنواره از فردی تقدیر کردند که در آثارش نشان داده که نه فقط با نظام اسلامی بلکه اساسا با خود اسلام مشکل داشته است! این یعنی ریلگذاری جشنواره سینماحقیقت اشتباه است. عمده تقصیر و مقصر اصلی هم اول مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است و دوم هم مراکز و ارگانهایی مثل اوج، حوزه هنری و... است که گاهی آثاری تولید میکنند که برخلاف رسالت آنهاست. هر چند که باید از مستند «عبای سوخته» از محصولات سازمان اوج درباره شهید بهشتی تقدیر کنم که انصافا کار خوبی است.
نویسنده کتاب «سینمای استراتژیک» یادآور شد: توجه داشته باشید که این نوع فیلمها ۲۰ سال دیگر اثر تخریبیشان مشخص میشود. همچنانکه فیلم «زیر درختان زیتون» بیش از 20 سال قبل ساخته شده بود اما امسال به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره جهانی فیلم فجر به نمایش درآمد؛ همان فیلمی که به خاطر جسارت به مقدسات، اعتراض شهید آوینی را هم برانگیخته بود و حالا به عنوان فیلم اول جشنواره جهانی دولت جمهوری اسلامی انتخاب شد! منظور اینکه محصولات سینمایی و داستانی فقط محدود به زمان حال نیستند و در آینده هم تأثیر خواهند داشت.
شاهحسینی در پاسخ به این پرسش که نظرش با تغییر مدیریت مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی چیست هم گفت: تغییر مدیریت این مرکز اتفاق خاصی را رقم نمیزند، ضمن اینکه حمیدیمقدم در سه دولت با سه رویکرد متفاوت مسئولیت این مرکز را عهدهدار بوده و چه بسا روی کار آوردن یک مدیر جدید، این بهانه را بدهد که چون تازهکار است، نتوان انتظار خیلی زیادی از او داشت و راه مطالبهگری بسته شود؛ اما با توجه به سابقه طولانی حمیدیمقدم، حداقل میتوان از او مطالبه کرد. اگر هم قرار است تغییری صورت بگیرد باید فردی منصوب شود که واقعا بتواند کار را مدیریت کند. به نظرم اصلاح نهادهای منتسب به انقلاب اسلامی اولویت دارد. تا زمانی که مراکز و نهادهای انقلابی خودشان را جمعوجور نکنند و رویکردشان در زمینه تولید مستند را تغییر ندهند، تعویض یک مدیر در مرکز گسترش معجزه نمیکند. ابتدا باید آن مخزن اصلی و دیوانِ سیاستگذاری اصلاح شود تا آبی که از آن سرازیر میشود، مسیر درستی را طی کند.
غفلت از یک ظرفیت بزرگ!
«سیدرضا میرجعفری» دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو هم ارزیابی کلی خودش از نوزدهمین جشنواره سینما حقیقت را اینگونه شرح داد: نوزدهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت در حالی به کار خود پایان داد که به نظر میرسد پتانسیل تبدیل شدن به یکی از پرفروغترین رویدادهای مستند منطقه را داشت. با توجه به تحولات یک سال اخیر، نام کشورمان به یکی از اصلیترین ترندهای خبری جهان تبدیل شده و نگاههای بینالمللی بیش از هر زمان دیگری به سوی ما معطوف است. امسال «ایران» دومین عنوان پرجستوجوی جهانیان در گوگل است. با این حال، جشنواره سینماحقیقت نتوانست از این موج رسانهای کمنظیر برای ارتقای جایگاه خود بهره ببرد!
وی افزود: یکی از نقاط ضعف مشهود در این زمینه، جدا کردن بخش «ایران» (که به مستندهای جنگ ۱۲روزه اختصاص داشت) از بخش مسابقه ملی بود. در حالی که ما به نمایش وحدت و انسجام ملی پیرامون وقایع مهمی همچون جنگ ۱۲روزه نیاز داریم، محدود کردن این آثار به یک بخش جانبی و کاهش سهم آنها در بخش مسابقه ملی، از شکوه آن کاست. هرچند این بخش هم نشان از پویایی و جسارت مستندسازان ما در مواجهه با جنگ 12روزه داشت که به قول «محسن اسلام زاده» بدون مجوزهای رسمی و به صورت خودجوش به ترسیم و بازنمایی این جنگ پرداختند تا میدان را خالی نگذارند. این بخش میتوانست جشنواره امسال را پرشورتر کند. اما رویکرد جشنواره با نوعی تأخیر و محافظهکاری همراه بود که مانع از تبلور کامل این حماسه شد.
این فعال رسانهای ادامه داد: در بخش بینالملل، همچنان با مشکلی ریشهدار مواجه هستیم؛ عدم تسلط بر زبان فراخوان و ارائه جهانی. در دنیایی که بخش بزرگی از آن با مواضع ما همسو شده است، جشنواره سینماحقیقت نتوانست از این فرصت طلایی برای جذب آثار جدیتر و جریانساز استفاده کند. ما هنوز یاد نگرفتهایم که چگونه خود را به شکلی ارائه دهیم که مستندسازان تراز اول جهان، جشنواره ما را بستری برای روایتهای همسو و عدالتطلبانه خود ببینند.
میرجعفری گفت: نقطه روشن جشنواره سینماحقیقت امسال، در بخش مستندهای اجتماعی بود. فیلم برگزیده «برای دخترم»، نمونه موفقی از تغییر ریل در سینمای مستند بود؛ اثری که برخلاف کلیشههای «سینمای فلاکت»، از سیاهنمایی فاصله گرفته و بارقههایی از امید را به نمایش گذاشت. با این حال، همچنان رد خامی بر پیکره آثار مشهود است و مستندسازان ما برای رسیدن به بلوغ هنری، نیازمند تجربه بیشتر و تماشای آثار روز جهان هستند. البته باید یادآوری کرد که که آمار مراجعه به آثار جشنواره 23 درصد افزایش داشت.
وی بیان کرد: در بخش شهید آوینی، شاهد تلاشهایی برای شکستن کلیشهها بودیم. بهویژه در آثار مستندسازانی چون مرتضی پایهشناس (آبراه کوچکی در میان هور) و علی صدرینیا (میریام) این جسارت در شکستن کلیشهها چشمگیر بود. و یا در مستند تهیه شده توسط سعید صفار (جای خالی فرهاد) که به روایت زندگی شهید سیدرضی موسوی میپرداخت، با وجود سخت بودن کار و کمبود آرشیو تصویری، کارگردان (عطیه زارع آرندی) با تمرکز بر خانواده و قاببندیهای متفاوت، روایتی تاثیرگذار خلق کرده بود.
میرجعفری همچنین اظهار کرد: نکته مهمی که باید بر آن تأکید کنم این است که هنوز اعتماد کافی به مستندسازان برای رفتن سراغ موضوعات جدی و اتفاقاتی که در این یکسال اخیر رخ داد وجود ندارد! نیاز است دست مستندسازان برای پرداختن به این سوژهها باز شود و ما نیاز داشتیم که آثار بهتر و بیشتری پیرامون جنگ ۱۲روزه ببینیم. وقتی مستند ساخته شده توسط شبکه «الجزیره» درباره این جنگ را با آثار داخلی مقایسه میکنیم متوجه میشویم که مستندساز الجزیره چقدر دستش باز بوده و امکان حضور در مناطق مختلف را داشته، اما مستندسازان داخلی ما همچنان در تنگنای عدم اعتماد و محدودیت در این زمینه قرار دارند. تا زمانی که دست مستندساز برای روایت واقعی وقایع باز نباشد، تصویر نهائی فرسنگها با واقعیتِ جاری فاصله خواهد داشت.
وی در پایان گفت: امیدوارم سفارشیسازی در حوزه مستند، گرایش پیدا کند به رسانههایی که آرشیوهای خوبی برای مستندسازی دارند و میتوانند با دغدغههای آدمها کار را جلو ببرند. یعنی سفارشیسازی و ورود ارگانها اگر همراه شود با آدمهایی که سوژههای واقعی دارند و به آنها اعتماد شود، میتوان منتظر اتفاقات بهتری در عرصه مستند بود.
غلبه سوژههای انتزاعی
«ایمان عظیمی» منتقد سینما و روزنامهنگار هم از کمتوجهی به مهمترین اتفاق یک دهه اخیر کشورمان در بخش اصلی نوزدهمین جشنواره سینماحقیقت انتقاد کرد و گفت: اتفاق قابل تأمل در جشنواره امسال برای من این بود که در بخش اصلی جشنواره یعنی بخش فیلمهای بلند داستانی که شامل 23 فیلم بود، فقط 2 فیلم درباره جنگ ۱۲روزه و مسائل انضمامی وجود داشت. یکی «میریام» بود راجع به دختری در لبنان که مخالف جمهوری اسلامی ایران بود و بعد به خاطر برخی تجربیات، به یکی از طرفداران جدی جمهوری اسلامی تبدیل میشود. فیلم دیگر هم، «نامش زن» که راجع به گرفتاری بچههای شیرخوارگاه در جنگ ۱۲روزه است. میخواهم بگویم در بخش اصلی جشنواره، مسائل و سوژهها خیلی انتزاعی بود و نه انضمامی. از این بابت جشنواره نوزدهم سینماحقیقت دچار مشکل بود و قابل انتقاد است.
وی افزود: هر چند باید تصریح کرد که در مقایسه با سایر جشنوارهها، سینماحقیقت نسبت مشخصی با مسائل روز ایران برقرار میکند. اما امسال در دولت آقای پزشکیان آن طور که باید و شاید به این مسئله مهم (مسائل روز کشور) توجه نشده بود. در بخشهای ایران و شهید آوینی اوضاع بهتر بود اما در بخش اصلی، اغلب فیلمها چندان نسبتی با وضعیت روز جامعه
نداشتند.