آسیبشناسی فرهنگ مطالعه و کتابخوانی (بخش دوم)
کلاف سر درگم نشر و کتابهایی که قربانی میشوند
کتاب، زیربنای تمدن است. مورخین ، مرز بین تاریخ و ماقبل تاریخ را پیدایش خط و توانا شدن انسان به نوشتن و کتابت میدانند.
بسیاری از تحولات بزرگ جوامع، انقلابها و ظهور ادیان، همراه با کتاب بوده است. کار و تولید در زمینههای مختلف فرهنگی، هنری، رسانهای، علمی، صنعتی و سیاسی بدون کتاب امکان پذیر نیست. عامل هر گونه ضعف و قوت در این زمینهها، وجود یا عدم وجود کتاب خوب است. به طور مثال، وقتی علما یا استادان یک رشته علمی میخواهند درباره بهبود وضعیت رشته خود صحبت کنند، از افزایش تولید یا ترجمه کتابهای مهم و تأثیرگذار در آن رشته صحبت میکنند و برعکس؛ وقتی قصد دارند تا نسبت به ضعف رشته خود ابراز نگرانی کنند، از کمبود منابع مطالعاتی سخن میگویند.
حتی سایر رسانهها نیز در یک جامعه کاملا وابسته به کتاب هستند. مطبوعات، سینما، رادیو، تلویزیون و حتی فضای مجازی به طور مستقیم از کتاب تغذیه میکنند. درحقیقت، کتاب نقش مغز را برای دیگر رسانهها بازی میکند.
اما کتاب همچنان که تأثیرگذار است، از فضای اجتماعی و فرهنگی پیرامون خودش نیز تأثیر میپذیرد. همانطور که در بخش اول این گزارش به طور مفصل راجع به آن بحث شد، مدیریت فرهنگی، فعل و انفعالات اقتصادی و تحولات سیاسی جامعه، تأثیر مستقیمی روی وضعیت نشر کتاب در کشور داشتهاند.
کتاب جزو رسانهها و کالاهای فرهنگی فردگراست. به طور مثال ، محصولات سینمایی و تلویزیونی هم به طور گروهی تولید میشوند و هم به طور جمعی مصرف. اما کتاب، به جز موارد اندک و استثنایی، هم به طور فردی و توسط یک نویسنده یا مولف، خلق میشود و هم مشتریهای آن، به صورت فردی به استفاده از آن میپردازند.
اما واقعیت این است که در حد فاصل بین نویسنده و خواننده کتاب، واسطهها و فرآیندهایی وجود دارد که یک نهاد پیچیده و تو در تو را تشکیل میدهند. ممیزان و ناظران و مدیران دولتی نشر کتاب، ناشران، توزیعکنندهها، کتابفروشها و شبکههای اطلاعرسانی و انتقال کتاب به مردم، همه از اجزای مهم و اصلی در این نهاد هستند. اما تجربه نشان میدهد که در میان همه این واسطهها، ناشران و موسسات انتشار کتاب، دارای نقشی ویژه در تولید کتاب و همچنین وضعیت مطالعه دارند. در این گزارش به بررسی این نقش و تأثیرگذاری میپردازیم.
فضای مبهم و غبارآلود؛ سد راه ناشران
شاید اولین حلقه مفقوده در حوزه آسیب شناسی بازار نشر، عدم تعریف شاخصهای کیفی و کمی و روش تحقیق و پژوهش در این زمینه است.
در هر عرصهای برای بهبود و ارتقا ابتدا باید وضعیت موجود در آن شناسایی و تبیین شود. در این جهت نیز به شاخصها و معیارهای دقیق و روشنگر نیاز است. به طور مثال، در عرصه سیاستهای جمعیتی کشور، بر اساس شاخصهای معلومی، هر پنج سال یک بار سرشماری صورت میگیرد. در حوزه اقتصاد هم سرانه ملی و بودجه و مواردی از این دست، مشخص میکنند که اوضاع از چه قرار است.
اما حوزه نشر و به ویژه فرهنگ مطالعه، فاقد چنین معیارهایی است و به همین دلیل هم دست ما برای سنجش دقیق فراز و نشیبها خالی است. هنوز حتی ملاک دقیقی برای اینکه بشود گفت سرانه ملی مطالعه چقدر است نداریم. حتی در حوزه نشر هم بر سر اینکه بین شمارگان کتابها، فروش آنها و مطالعه آثار، کدام یک معیار اصلی است، میان اهالی این عرصه اختلاف است.
محمد حقی، عضو هیئت مدیره انتشارات کتابستان و مشاور مجمع ناشران انقلاب اسلامی در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «درباره شناسایی سرانه مطالعه متأسفانه دچار تعدد روش هستیم. یعنی یک تعریف جامع که هم استاندارد باشد و هم بتوان براساس آن تحقیقات و پژوهشهای میدانی را در زمینه مطالعه انجام داد، وجود ندارد. به همین دلیل آمار نهادها و مراکز مختلف، متفاوت و متناقض است؛ به طوری که ما آمارهایی مثل میانگین از دو تا 18 دقیقه و بعضا حتی یک ساعت در روز مطالعه را داشتهایم. چون روشهای پژوهش و تعریفها، نزد مراکزی که درباره مطالعه و کتابخوانی آمار میگیرند، متفاوت است. به طور مثال برخی معتقدند که خواندن متن در شبکههای اجتماعی هم جزو مطالعه محسوب میشود، اما بسیاری هم چنین نظری ندارند. بنابراین ابتدا باید یک تعریف دقیق درباره اینکه منظور ما از مطالعه چیست، داشته باشیم، چون خلأ این تعریف خودش یک آسیب است. البته در دوران مدیریت اسبق نهاد کتابخانههای عمومی، تلاشهایی در این زمینه صورت گرفت، اما به نتیجهای نرسید.»
وی همچنین درباره شمارگان (تیراژ) کتابها نیز اظهار میدارد: «در این زمینه با دو مقوله مواجه هستیم؛ یک مقوله بدنه نشر است و دیگری، کمینه و بیشینه نشر. کمیته نشر شامل کتابهایی است در تعداد محدودی و برای جمع خاصی منتشر میشود. بیشینه هم کتابهایی را در بر میگیرد که پرتیراژ هستند. بدنه نشر، آماری است که بر اغلب کتابهایی که چاپ شده صادق است. الان براساس آمار خانه کتاب، شمارگان کتابها در بدنه نشر بین 700 تا هزار نسخه است. البته به نظر من این موضوع رهزن است و ملاک قرار دادن تیراژ کتاب، باعث گمراهی ما در شناخت وضعیت نشر میشود. چون عدد تیراژ توسط ناشران، براساس عرف بازار تعیین میشود. الان عرف بازار حدود هزار نسخه است. بقیه ناشران نیز از همین تعداد تبعیت میکنند. به همین دلیل هم میبینیم که برخی کتابها به رغم فروش پایین اما به کرات تجدید چاپ میشوند. بنابراین رفتن به میدان تیراژ، برای سنجش میزان مطالعه، چندان فنی نیست. به همین دلیل هم ما بایستی روی تعداد کتابهای فروخته شده متمرکز شویم.»
درد دلهای یک ناشر
علی رغم پایین بودن شمارگان و فروش اکثریت قریب به اتفاق کتابها در بازار کتاب ما، اما طی سالهای اخیر برخی از کتابها با استقبال بسیار خوب مردم مواجه شدهاند. «خاکهای نرم کوشک» یکی از این آثار است. این کتاب که به زندگی سردار شهید عبدالحسین برونسی میپردازد، تاکنون به چاپ 194 و تیراژ کلی 611 هزار عنوان رسیده است.
سعید عاکف، مدیر انتشارات «ملک اعظم» و مولف کتاب «خاکهای نرم کوشک» درباره انتشار این کتاب میگوید: «در آن مقطع زمانی که انتشار کتاب دفاع مقدس و زندگینامه شهدا را شروع کردیم، بارها با این حرف مواجه شدیم که این گونه کتابها مخاطب پیدا نمیکنند. بسیاری از کارشناسان به ما میگفتند که فقط رمانهایی با محوریت عشق و فقر مخاطب دارد! حتی برخی از دوستان و خودیها هم به ما گفتند که کتاب دفاع مقدس راهی جز خاک خوردن در انبارها ندارد! اصلا اعتقاد نداشتند که این کتابها مخاطب پیدا میکنند. «خاکهای نرم کوشک» چه بخواهیم، چه نخواهیم سدی را که در برابر اینگونه کتابها بود شکست. این اثر نشان داد که کتابهای دفاع مقدسی و زندگینامه شهدا هم میتوانند حتی رکورد تجدیدچاپ و جذب خواننده را بشکنند. جالب است که بعدا برخی از آقایانی که ما را نصیحت میکردند که کتاب دفاع مقدس خواننده ندارد از ما تقلید کردند و آثاری مشابه را منتشر کردند که ازقضا برخی از همان کتابها هم به فروش بالایی رسید. «خاکهای نرم کوشک» نه فقط داخل بلکه خارج از کشور هم بازخورد خوبی داشت، اما فروش این کتاب و سایر کتابهای ما در این چند سال اخیر به شدت افت کرده است.»
وی درباره دلیل افت فروش کتاب هایش توضیح میدهد: «در مجموع ما داشتیم کار را به طور ریشهای انجام میدادیم و تأثیر میگذاشتیم. با توجه به اینکه وضع مطالعه در کشور ما مطلوب نبود اما داشتیم به جاهای خوبی در زمینه کتابهای انقلابی و دفاع مقدسی میرسیدیم تا اینکه متأسفانه به اینترنت و شبکههای اجتماعی که من آنها را شبکههای ضداجتماعی میدانم برخوردیم.»
فضای مجازی بلای جان ما شد!
عاکف درباره چرایی اخلال فضای مجازی بر کار انتشارات میگوید: «شبکههای اجتماعی علاوه بر اینکه خودشان مانع مطالعه میشوند، زمینه را برای سرقت آثار نیز فراهم کردهاند. یعنی مثلا برخی از کتابهای انتشارات ما بدون اجازه روی برخی از سایتها و در بعضی از شبکههای اجتماعی منتشر میشود! این جریان باعث شد که متأسفانه کتابهای ما، اقبالش تبدیل به ادبار شود.»
مدیر انتشارات «ملک اعظم» تصریح میکند: «یک میلیون نسخه از کتاب «خاکهای نرم کوشک» در فضای مجازی سرقت شده است! چه کسی جوابگوی خسارت وارد شده به ماست؟ نبود قانون کپی رایت بلای جان ناشران شده است. هر جایی هم میشد مراجعه و شکایت کردهایم. اما در نهایت به نظر میرسد که برای مسئولین ما بحث کتاب چندان مهم نیست.»
وی همچنین معتقد است: «اگر برای وضعیت کتاب یک فکر اساسی نشود، این عرصه روبه اضمحلال و نابودی میرود؛ خصوصا ناشران خصوصی، خیلی معضل دارند. با ضعیف شدن حوزه کتاب هم کل فرهنگ جامعه ما دچار مصیبت میشود. این سخن رهبر انقلاب که میفرمایند «من وقتی یادم میآید- و این چیزی است که تقریباً هیچوقت از یادم نمیرود- که مردم ما مطالعه کردن را بلد نیستند، به قلب من فشار میآید!» یعنی بحث کتاب و کتابخوانی یک امر مهم و کلیدی است و مسئولان باید برای آن همت کنند.»
عاکف میگوید: «مسئولان گاهی به مناسبت هفته دفاع مقدس، یا هفته کتاب شعارهایی میدهند و میروند اما تمام روزهای ما باید روز کتاب باشد، نه فقط هفته کتاب و نمایشگاه کتاب تهران. هنوز هم کتاب حرف اول را میزند و هیچ چیز جای کتاب را نمیگیرد. اگر این گونه نبود، خداوند آخرین معجزه خود را در قالب کتاب قرآن نازل نمیکرد. »
رمز موفقیت برخی از کتابها
در جذب مخاطب
درد دلهای این ناشر خصوصی تا حد زیادی درست است. اما وقتی به بازار کتاب نگاه میکنیم میبینیم که باز هم در همین وضعیت، ما کتاب پرفروش، کم نداریم. اما چه میشود که برخی از کتابها ناگهان گل میکنند و به فروش بالایی میرسند و برخی از کتابها مقصدی جز انبار ندارند؟
محمد حقی، ناشر و کارشناس نشر در بخش دیگری از گفتوگویش با گزارشگر کیهان درباره این موضوع میگوید: «تجربه نشان داده که مردم نسبت به کتاب خوب واکنش مثبت نشان میدهند. اما دو مقوله مهم در استقبال مردم از یک کتاب موثر است. مقوله اول، سنجش نیاز جامعه و درخواست مردم است. در مقابل آه و نالههای ناشران درباره اینکه مردم کتاب نمیخرند اول از خود ناشران باید پرسید که چه کتابی منتشر کردهاند؟ یک ناشر میگوید 100 عنوان کتاب چاپ کرده اما همه اش به خاطر عدم فروش به انبار رفته است! متأسفانه عدم پژوهش و نظام نیاز و درخواست توسط ناشران باعث بروز چنین مشکلاتی میشود.»
وی در این باره توضیح میدهد: «ناشران براساس ذهنیت خود و محیط پیرامونشان و بدون اینکه به طور علمی و واقعی به نیاز و خواست جامعه توجه کنند، کتابهایی را منتشر میکنند. به این معنی که اغلب ناشران درباره مسائلی که شامل عامه مردم میشود و دغدغه بسیاری از مردم است کمتر سرمایهگذاری میکنند و به جای آن در باره موضوعاتی که اصلا مخاطب ندارد یا مخاطب کمی دارد کتاب منتشر میکنند. گاهی نیز مطابق با نیاز جامعه کتابهایی را منتشر میکنند، اما پاسخگوی خواسته مردم نیست.»
عضو هیئت مدیره انتشارات کتابستان تصریح میکند: «بهطور کلی، طبق عدد و رقمهایی که من دارم فقط 10 درصد آنچه منتشر میشود به معنای واقعی کلمه کتاب است و استانداردهای آراست و ویراست و اقتضائات بازار در آنها رعایت شده است. آن 10 درصد هم واقعا بازار دارند و به فروش بالایی میرسند. به طور مثال در بحبوحه ماجرای عربستان و آلسعود، انتشارات کیهان کتاب «دربار شیطان» را منتشر کرد که با استقبال قابل قبولی مواجه شد. چون این کتاب موقعی منتشر شد که موضوع آن، مسئله روز جامعه بود. حالا اگر انتشارات کیهان میآمد و به جای آن، درباره موضوعی که هر چند مهم اما مسئله روز جامعه نبود کتابی را منتشر میکرد، اقبالی را درپی نداشت.»
مشاور مجمع ناشران انقلاب اسلامی، ضعف در اطلاع رسانی و معرفی کتاب را دومین عامل عدم فروش بسیاری از کتابها میداند و میگوید: «گاهی دیده میشود که یک ناشر، کتاب خوبی را تولید میکند که جوابگوی نیاز و خواسته جامعه هم هست، اما چون اطلاعرسانی لازم درباره آن کتاب به مردم صورت نمیگیرد، مخاطب چندانی را جذب نمیکند. این معضلی است که بسیاری از ناشران با آن درگیر هستند.»