کد خبر: ۳۱۸۹۸۹
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۳
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 164

تشـویق شـورشیـان در قیـام اکتبـر

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

لارنس دو نوفویل، که در سال 1954 به رادیو اروپای آزاد اعزام شده بود، به یاد می‌آورد که در اولین ماه حضورش در آنجا پرسیده بود: «اگر مردی با بارانی به این‌جا بیاید و بگوید: «ما به همه این چیزها گوش داده‌ایم و آماده‌ایم که انقلاب کنیم» چه اتفاقی می‌افتد؟» 
آنها در یک جلسه ویژه هیئت‌مدیره در مورد این موضوع بحث کردند و نمی‌دانستند چه کار باید بکنند. آن رادیو، یک خانه پوشالی بود و من به آنها همین را گفتم. 
همه آنها فکر می‌کردند که دارند کار خوبی انجام می‌دهند اما هیچ‌کس نقشه‌ای واقعی برای انقلاب نمی‌کشید و همان‌طور که دیدیم وقایع روزگار آنها را گرفتار خودش کرد.»
در طول قیام اکتبر، رادیو اروپای آزاد بارها شورشیان را تشویق کرده بود. طبق برخی ادعاها، این رادیو حتی وعده حمایت مسلحانه داده بود، هرچند این موضوع توسط سازمان سیا به شدت تکذیب شد و هنوز هم تکذیب می‌شود. 
اما به گفته دو نوفویل، آژانس اطلاعاتی آمریکا(سازمان سیا CIA) در موقعیتی نبود که چنین تکذیب‌هایی را انجام دهد، زیرا به طرز ناباورانه‌ای، اصلاً نمی‌دانست که بخش مجارستانی رادیو اروپای آزاد واقعاً چه برنامه‌هایی پخش می‌کند. او در توضیح سخنانش گفت: «کل ماجرا یک فریب و توهم بود.
 رادیو اروپای آزاد مرتباً در مورد برنامه‌هایش به واشنگتن و مونیخ گزارش‌هایی ارسال می‌کرد، اما این گزارش‌ها بیشتر گمراه‌کننده بودند تا این که هدایت‌کننده باشند، فقط به این دلیل ساده که آنها حتی به گزارش‌های خودشان هم هیچ اهمیتی 
نمی‌دادند. 
علاوه‌بر این، دولت ایالات متحده برای نظارت و ترجمه برنامه‌های اروپای شرقی با بریتانیا توافق کرده بود، اما شگفت‌آور است که هیچ‌کس هرگز برنامه‌های رادیو اروپای آزاد را ترجمه نکرد، بنابراین واضح است که واشنگتن نمی‌دانست در رادیوی تحت حمایت آنها چه می‌گذرد.»
با وجود عدم اطلاع از محتوای واقعی بخش مجارستانی رادیو اروپای آزاد، سازمان سیا نمی‌توانست حمایت از پخش برنامه‌ به زبان مجارستانی را انکار کند. 
متن کامل برنامه‌های پخش شده به زبان مجارستانی رادیو اروپای آزاد در آن روزهای حساس اکتبر 1956 هرگز پیدا نشد.
هنگامی که برای همه آشکار شد انقلاب اکتبر شکست خورده است، هزاران مجارستانی برای فرار از انتقام شوروی به اتریش‌گریختند. 
آنها با سرازیر شدن از مرز، عمدتاً به سمت وین رفتند. باز هم، آمریکایی‌ها کاملاً آماده نبودند. 
یوسلسون در نامه‌ای به شپرد استون در بنیاد فورد هشدار داد که «به نظر می‌رسد وضعیت پناهندگان به هرج و مرج غیرقابل تحملی تبدیل شده است.» 
دفتر خودمان در وین و همچنین تمام کسانی که در چند روز گذشته از آنجا بازگشته‌اند، از فاجعه‌ای قریب‌الوقوع سخن می‌گویند، مگر اینکه فوراً اقدامات اساسی انجام شود.» 
همچنین فرانک ویزنر در وین بود که درست ‌بموقع از واشنگتن رسیده بود تا شاهد ویرانی‌های انقلاب شکست‌خورده باشد. ویزنر چنان از نظر عاطفی پریشان شد که شروع به نوشیدن زیاد کرد. زمانی که به ایستگاه بعدی خود، یعنی رم رسید، مأموران محلی سازمان سیا در آنجا برای گذراندن شب‌های مستی او به سختی تلاش می‌کردند. 
او در آتن مقداری صدف خام خورد که بر اثر آن دچار هپاتیت، تب بالا و هذیان شد. خانواده و دوستان ویزنر، افول نهائی او به عنوان معاون ارشد آلن دالس را به سردرگمی عاطفی آن پاییز نسبت دادند. او که به طور فزاینده‌ای تحریک‌پذیر و غیرمنطقی شده بود، در سال ۱۹۵۸ دچار فروپاشی عصبی گردید و شخص دیگری به عنوان معاون دالس جایگزین وی شد.
ملوین لاسکی نیز به سرعت در صحنه حضور پیدا کرد و با هیجان فراوان بین وین و مرز مجارستان رفت و آمد 
داشت. 
در حالی که ویزنر خود را در یک «جتسیمانی»(1) شخصی می‌دید، لاسکی به دلیل رضایت حاصل از تحقق یکی از پیشگویی‌هایش، صورتش سرخ شده بود. او با وضوح به یاد می‌آورد که گفته بود: «قضیه مجارستان به سود ما تمام خواهد شد. منظورم این است که لازم نیست یک پنی هم خرج آن بکنید. 
مسئله مجارستان این باور ما را اثبات می‌کند که تمامیت‌خواهی (توتالیتاریانیسم) یک نمایش مضحک است و به این ترتیب آزادی، یعنی آزادی بورژوایی قاطعانه در دستور کار قرار می‌گیرد.»
پانوشت‌ها:
1- Gethsemane
جتسیمانی: نام باغی در بیت المقدس که به روایت انجیل، حضرت مسیح در شب پیش از مصلوب شدن، در آنجا به دعا و راز و نیاز با خداوند پرداخت و آخرین «غذای زمینی» موسوم به شام آخر را به همراه حواریون صرف کرد.