نگاهی به مستند «من تکنوکرات هستم»
فیلمی که تکنوکراتها را عصبانی میکند
آرش فهیم
تکنوکراتها چه کسانی هستند؟ اصطلاح تکنوکرات، یکی از تعابیر رایج در ادبیات سیاسی ایران است و معمولا به گروهی از سیاستمداران اطلاق میشود. اما آنچه کمتر درباره آن صحبت شده، تأثیر تکنوکراتها روی حیات اقتصادی ایران است. ازقضا، عرصه اصلی تحرک تکنوکراتها در حوزه اقتصاد بوده است.به ویژه اینکه مدیریت اقتصاد در کشور ما طی سالهای پس از جنگ، عمدتا در دست این طیف بوده است. فیلم مستند «من تکنوکرات هستم» با محور نقد و بررسی عملکرد اقتصادی تکنوکراتها، آن هم در حوزه خطیر و زیربنایی «نفت» ساخته شده است.
طی سالهای اخیر، برخلاف سینمای داستانی که نسبت چندانی با اتفاقات و موضوعات روز جامعه و نقد عمیق و کارشناسانه اجتماعی و سیاسی نداشته اما عرصه سینمای مستند، سعی کرده تا به چالش با چنین سوژههایی بپردازد. نکته مهم این است که طلایهدار چنین جریانی، نسل جوان هستند. «من تکنوکرات هستم» نمونه چنین آثاری است که به یکی از اساسیترین میدانهای اقتصاد ملی، یعنی تولید و فروش نفت پرداخته است.
کارگردانی این فیلم مستند توسط گروهی با نام قرارگاه شهید شهریاری انجام شده و موسسه سفیر فیلم هم این اثر را تهیه و منتشر کرده است. اثری که در مدت 40 دقیقه، با ساختاری حرفهای و استاندارد و ضرباهنگی متناسب و همچنین صدای گرم ناصر طهماسب به عنوان گوینده متن کار، مخاطب را تا پایان جذب خود میکند.
افشاگری، یکی از شاخصههای اصلی مستندهای سیاسی است و «من تکنوکرات هستم» هم به همین سبک است. رفتار و عملکرد دولتمردان و مدیران وزارت نفت، هدف اصلی این اثر است.
داستان از واشنگتن و آخرین روز سال 2011 میلادی آغاز میشود؛ وقتی که رئیسجمهور آمریکا (باراک اوباما) قانون تحریمهای نفتی علیه ایران را به بهانه فعالیتهای هستهای امضا میکند. قانونی که اتحادیه اروپا هم از آن پیروی میکند. همچنین ژاپن و برخی کشورهای دیگر. اتفاقاتی که بیش از هر چیزی، ضعف ما در وابستگی به نفت را برملا میکرد. چندی بعد، دولت یازدهم روی کار میآید. رئیسجمهور جدید، برای حل این گونه مشکلات، فروش نفت خام و جذب سرمایه گذار خارجی و رفع تحریمها را اصلیترین هدف خود قرار میدهد. دور جدید مذاکرات آغاز میشود و دولت، برای رسیدن به اینگونه اهداف، میپذیرد که بخش زیادی از پیشرفتهای هستهای کشور، محدود یا تعطیل شوند.
اما «نفت» هم یکی از موضوعات در خلال مذاکرات هستهای ایران و غرب بود که کمتر به آن اشاره شده است. بهطوری که برخی از شرکتهای صنعتی جهان، در این زمینه وارد مذاکره با برخی از مدیران دولت شدند. در ادامه این روایت مستند، مسائل مختلفی درباره این مذاکرات در فیلم مطرح میشود.
آنچه در فیلم «من تکنوکرات هستم» زیر ذرهبین قرار گرفته، اتفاق مهمی بود که مسئولان و رسانهها - به ویژه دولتیها- کمتر علاقهمند به صحبت کردن درباره آنها بودند؛ بازنگری در قراردادهای نفتی، برای جذاب کردن همکاری شرکتهای خارجی. اما همه این فعالیتها بیسر و صدا و به قول معروف، با چراغ خاموش انجام شدند. اما مستند «من تکنوکرات هستم» سعی کرده تا همچون همه مستندهای افشاگر، این خاموشی را روشن کند. بازگشت نفت به وضعیت قبل از ملی شدن صنعت نفت، یکی از عواقب این گونه قراردادهاست؛ البته به ادعای مستند «من تکنوکرات هستم». کمی که جلوتر میرویم، مستند به ما میگوید که این قراردادها، تکرار آن چیزی است که قاجارها بر سر نفت آوردند و آن را در اختیار انگلیس قرار دادند.
اسناد و تصاویر، بطور پیدرپی به نمایش در میآیند. موضوع این مستند اگرچه نفت است، اما به حفاری در میدان تاریخ میپردازد و نشان میدهد که آنچه درباره برخی از کارهای قجری در کتابهای دوران مدرسه میخوانیم، افسانههایی دور و غیرقابل وقوع نیستند، منتها این بار، همه چیز با ظرافت بیشتری اتفاق میافتد. آن هم تحت پوشش مذاکره و گشایش و برجام و پیوستن به اقتصاد جهانی و ...
آنچه در مستندهایی همچون «من تکنوکرات هستم» هیجانانگیز است، همین رژه پر سرعت اسناد و کشف واقعیات است. در مستندهای تاریخی هم مخاطب با تماشای عکسها و فیلمهای قدیمی، همان طور که خاطراتش زنده میشود و لذت نوستالژیک میبرد، ذهنش درگیر تطبیق حال و گذشته و یافتن راه درست برای آینده میشود. سفر به دوران قاجار و سلطنت رضا شاه در چند دقیقه، کام تماشاگر فیلم را تلخ میکند، اما ملی شدن صنعت نفت، نقطه روشن این بخش از فیلم است که امیدوارکننده است. اما این بخش هم چندان نمیپاید و با کودتای آمریکا و انگلیس در سال 1332، باز هم نفت به یغمای بیگانگان میرود. «من تکنوکرات هستم» از کودتای 28 مرداد 32 به دوم خرداد 1376 جهش میکند؛ دورهای که باز هم به خاطر سیاستهای خاص و حضور آقایان تکنوکرات در معاملات نفتی، پای بیگانگان به این عرصه باز میشود و به خاطر محرمانه بودن قراردادها، خسارات زیادی را به صنعت نفت ایران تحمیل میکند. شرکتهای نفتی خارجی، قرارداد، رشوه، واگذاری نفت به بیگانگان و ... بحثهایی است که در این بخش مستند مطرح میشود. اما این داستان به همین جا ختم نمیشود. سال 93 هم ماجراها و قراردادهای مشابهی رخ میدهد؛ اما ضعیفتر. باز هم قراردادهای محرمانه و باز هم پای همان تکنوکراتها در میان است. در این مستند، جزئیاتی از این قراردادی محرمانه اما خسارت بار فاش میشود؛ قراردادی با پیشنویس انگلیسی که تکنوکراتهای نفتی آن را «برد - برد» مینامند!
در انتها، مستند «من تکنوکرات هستم» سعی میکند تا به این پرسشها پاسخ دهد که چرا این قرارداد محرمانه بود و چه کسانی از آن نفع میبرند؟ در مرحله کشف پاسخ این پرسشها، با مراکز نفتی داخلی و خارجی جدید و کارهای آنها آشنا میشویم. حتی پای یک شرکت نفتی عربستانی هم به ماجرا باز میشود. کار به رژیم صهیونیستی و ویروسهای آنها هم میکشد.
مستند «من تکنوکرات هستم» با اینکه جزو آثار سیاسی محسوب میشود اما در آن همه چیز در قالب فنی و حرفهای بیان میشود. هیچ اثری از تظاهرات و شعارهای سیاسی نیست. در نتیجه، ما با یک مستند فاخر و دارای ارزش بالای اطلاعاتی مواجه هستیم. آن هم در زمانی بسیار کوتاه و با ضرباهنگی بالا با تصاویر و روایت جذاب و سنجیده.
اگر بخواهیم به «من تکنوکرات هستم» ایرادی را وارد بدانیم، زبان تخصصی آن است که بهخصوص در نیمه اول فیلم، ارتباط مخاطب عام و غیرمتخصص با مفاهیم فیلم را کمی دشوار میکند. مشکلی که رفتهرفته و با عبور از طرح مسائل تخصصی در زمینه مناسبات نفتی و ورود به نقد عملکرد تکنوکراتها، برطرف میشود.
«من تکنوکرات هستم» یکی از آثار مستند مهم دوران ماست. چون ما وابسته به نفت هستیم، اما میخواهیم این وابستگی را از بین ببریم، یا حداقل کم کنیم. به همین دلیل هم تکنوکراتها از دیدن این اثر عصبانی خواهند شد. تحریمکنندهها، کاسبان تحریم، آقازادههای فاسد و پدران آنها، صاحبان فیشهای نجومی و آنهایی که اینها را ذخیره نظام میدانند، همه از دیدن «من تکنوکرات هستم» ناراحت میشوند. اما بقیه مردم باید برای آگاه شدن از مسائل صنعت نفت، این فیلم را ببینند. فضای مجازی با وجود برخی از مشکلات و ویژگیهای منفی اما این خوبی را هم دارد که میتوان اینگونه آثار را در هر نقطهای از جهان و در هر زمانی از طریق اینترنت دریافت کرد و دید. ضمن اینکه درباره نفت، حتما ناگفتههای زیاد دیگری هم هست که در این مستند با محدوده زمانی 40 دقیقه امکان بسط و بحث درباره آنها نبوده است. سایر مستندسازها هم باید وارد چنین میدانهایی شوند. حفاری واقعیت و کشف حقایق، رسالت اصلی یک مستندساز است. به ویژه مستندساز انقلابی.