اخبار ویژه
عصبانیت شبکه صهیونیستی از سخنرانی روشنگرانه آقای پزشکیان
سخنرانی مقتدرانه و روشنگرانه رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان، که هماهنگ با بیانات رهبر انقلاب و در محکومیت جنایات اسرائیل و خدعه آمریکا بیان شد، خشم شبکه صهیونیستی اینترنشنال را برانگیخت.
وبسایت این شبکه صهیونیستی ضمن عقدهگشایی علیه آقای پزشکیان نوشت: مسعود پزشکیان در سخنرانیِ خود در نیویورک تمرکز را نه بر ایران، بلکه بر فلسطین گذاشت و از سیاستهای جمهوریِ اسلامی دفاع کرد و بحث را اخلاقی کرد؛ مبنی بر اینکه «آنچه بر خود نمیپسندی، بر دیگران مپسند.»
همزمان در داخلِ ایران صداهایی از مجلس و دیگر نهادها شنیده میشود که بر ضرورتِ بازدارندگیِ هستهای پافشاری دارند؛ تازهترین نمونه، نامه۷۱ نماینده مجلس است. رهبر جمهوری اسلامی هم گفت مذاکره با آمریکا «بنبستِ محض» است و بر ادامه غنیسازیِ اورانیوم تأکید کرد.
اینترنشنال بدون این که اشاره به جنایتهای تحریمی غرب و خیانت «بمباران میز مذاکره» از سوی آمریکا کند، مدعی شد:
سخنانِ [آیتالله] خامنهای و سپسِ سخنانِ پزشکیان نشان میدهد که اولویتهای حکومت، بحرانهای معیشتی و نیازهای روزمره مردم نیست و مسائلِ امنیتی و منطقهای است؛ این به معنای تمرکزِ منابعِ محدودِ کشور بر حوزههایِ نظامی و راهبردی است که در نهایت هزینه آن از جیبِ شهروندان پرداخت میشود. رفتارِ رئیسجمهور ایران در سازمانِ ملل نیز تلاشی برای مشروعیتبخشیِ بینالمللی به سیاستهایی بود که در تهران توسطِ رهبری تدوین میشود.
در سناریویِ بد، اگر جنگِ دیگری صورت بگیرد، بارِ اصلی همواره بر دوشِ کارگران، معلمان،پرستاران و خانوادههایِ زیرِ خطِ فقر سنگینی میکند. حتی در سناریویِ میانه هم وضعیت زیاد خوب نیست؛ در این سناریو مسیرِ فعلی- یعنی انسدادِ دیپلماسی با هزینههایِ اقتصادیِ قابلتوجه و نمایشهایِ نمایشی در عرصه بینالمللی ادامه خواهد یافت. و در نهایت، مطلوبترین، اما بعیدترین حالت، بازگشت به رویکردهایِ دیپلماتیکِ مؤثر و تمرکز بر مطالباتِ معیشتیِ مردم است؛ مسیری که تنها در صورتِ تغییرِ جدی در رأسِ هرمِ تصمیمگیری یا تحتِ فشارِ گسترده افکارِ عمومی و نخبگان ممکن خواهد شد.
شبکه صهیونیستی در ادامه نوشت: ترکیبِ مواضعِ رهبرِ جمهوریِ اسلامی و سخنانِ پزشکیان در نیویورک تصویری روشن از اولویتهایِ امروزِ نظام ارائه میدهد: تقابل بهجای گفتوگو، مشروعیتسازیِ خارجی بهجای پاسخگویی به بحرانهایِ داخلی، و تمرکز بر امنیت به بهایِ معیشت. در نهایت، آنچه در سطحِ کلان بهعنوانِ «مقاومت» و «بازدارندگی» تبلیغ میشود، در زندگیِ روزمره شهروندان به معنیِ محرومیت، ناامنی و فشاری مضاعف است؛ مسیری که نه به رفاه و ثبات، بلکه به تشدیدِ بحران و انزوایِ بیشتر میانجامد.
چرا جمهوری اسلامی بهجای مذاکره، جنگ را انتخاب کرد؟ این پرسشی است که خبرنگار ما در ورودی مقر سازمان ملل از پزشکیان پرسید اما او پاسخ
نداد.
نویسنده کودن اینترنشنال به روی خود نیاورده که ایران در تدارک ششمین دور مذاکرات با آمریکا بود که ترامپ و نتانیاهو همدستی کرده و به ایران حمله کردند و گردانندگان امربر اینترنشنال هم برای این اقدام جنایتکارانه و خیانتآلود هورا کشیدند؛ با این توهم که ایران در جنگ از پا در میآید و کسی از وطنفروشان آلتدست در اینترنشنال درباره این خیانتشان سؤال نمیکند!
وبسایت این شبکه صهیونیستی ضمن عقدهگشایی علیه آقای پزشکیان نوشت: مسعود پزشکیان در سخنرانیِ خود در نیویورک تمرکز را نه بر ایران، بلکه بر فلسطین گذاشت و از سیاستهای جمهوریِ اسلامی دفاع کرد و بحث را اخلاقی کرد؛ مبنی بر اینکه «آنچه بر خود نمیپسندی، بر دیگران مپسند.»
همزمان در داخلِ ایران صداهایی از مجلس و دیگر نهادها شنیده میشود که بر ضرورتِ بازدارندگیِ هستهای پافشاری دارند؛ تازهترین نمونه، نامه۷۱ نماینده مجلس است. رهبر جمهوری اسلامی هم گفت مذاکره با آمریکا «بنبستِ محض» است و بر ادامه غنیسازیِ اورانیوم تأکید کرد.
اینترنشنال بدون این که اشاره به جنایتهای تحریمی غرب و خیانت «بمباران میز مذاکره» از سوی آمریکا کند، مدعی شد:
سخنانِ [آیتالله] خامنهای و سپسِ سخنانِ پزشکیان نشان میدهد که اولویتهای حکومت، بحرانهای معیشتی و نیازهای روزمره مردم نیست و مسائلِ امنیتی و منطقهای است؛ این به معنای تمرکزِ منابعِ محدودِ کشور بر حوزههایِ نظامی و راهبردی است که در نهایت هزینه آن از جیبِ شهروندان پرداخت میشود. رفتارِ رئیسجمهور ایران در سازمانِ ملل نیز تلاشی برای مشروعیتبخشیِ بینالمللی به سیاستهایی بود که در تهران توسطِ رهبری تدوین میشود.
در سناریویِ بد، اگر جنگِ دیگری صورت بگیرد، بارِ اصلی همواره بر دوشِ کارگران، معلمان،پرستاران و خانوادههایِ زیرِ خطِ فقر سنگینی میکند. حتی در سناریویِ میانه هم وضعیت زیاد خوب نیست؛ در این سناریو مسیرِ فعلی- یعنی انسدادِ دیپلماسی با هزینههایِ اقتصادیِ قابلتوجه و نمایشهایِ نمایشی در عرصه بینالمللی ادامه خواهد یافت. و در نهایت، مطلوبترین، اما بعیدترین حالت، بازگشت به رویکردهایِ دیپلماتیکِ مؤثر و تمرکز بر مطالباتِ معیشتیِ مردم است؛ مسیری که تنها در صورتِ تغییرِ جدی در رأسِ هرمِ تصمیمگیری یا تحتِ فشارِ گسترده افکارِ عمومی و نخبگان ممکن خواهد شد.
شبکه صهیونیستی در ادامه نوشت: ترکیبِ مواضعِ رهبرِ جمهوریِ اسلامی و سخنانِ پزشکیان در نیویورک تصویری روشن از اولویتهایِ امروزِ نظام ارائه میدهد: تقابل بهجای گفتوگو، مشروعیتسازیِ خارجی بهجای پاسخگویی به بحرانهایِ داخلی، و تمرکز بر امنیت به بهایِ معیشت. در نهایت، آنچه در سطحِ کلان بهعنوانِ «مقاومت» و «بازدارندگی» تبلیغ میشود، در زندگیِ روزمره شهروندان به معنیِ محرومیت، ناامنی و فشاری مضاعف است؛ مسیری که نه به رفاه و ثبات، بلکه به تشدیدِ بحران و انزوایِ بیشتر میانجامد.
چرا جمهوری اسلامی بهجای مذاکره، جنگ را انتخاب کرد؟ این پرسشی است که خبرنگار ما در ورودی مقر سازمان ملل از پزشکیان پرسید اما او پاسخ
نداد.
نویسنده کودن اینترنشنال به روی خود نیاورده که ایران در تدارک ششمین دور مذاکرات با آمریکا بود که ترامپ و نتانیاهو همدستی کرده و به ایران حمله کردند و گردانندگان امربر اینترنشنال هم برای این اقدام جنایتکارانه و خیانتآلود هورا کشیدند؛ با این توهم که ایران در جنگ از پا در میآید و کسی از وطنفروشان آلتدست در اینترنشنال درباره این خیانتشان سؤال نمیکند!
جروزالم پست: ایران در حال تقویت زرادخانه موشکی خود است
روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نوشت: تصاویر ماهوارهای نشان میدهد ایران بخشهایی از برنامه موشکهای بالستیک خود را بازسازی میکند.
این روزنامه نوشت: اگرچه تمرکز اصلی در جنگ ماه ژوئن میان ایران و اسرائیل بر برنامه هستهای بود، اما حملات موشکی ایران که جان ۳۰ اسرائیلی را گرفت و هزاران نفر را زخمی کرد، بار دیگر خطر این زرادخانه را در مرکز توجه قرار داد. این زرادخانه میتواند به تهدیدی جدی برای اسرائیل بدل شود.
مقامهای اسرائیلی میگویند تهران قصد دارد تعداد موشکهای بالستیک خود را از حدود ۲۵۰۰ فروند به ۸۸۰۰ فروند تا میانه سال ۲۰۲۷ و بیش از ۱۰ هزار فروند تا سال ۲۰۲۸ افزایش دهد. ایران در حال حاضر روی بازسازی تأسیسات تولید سوخت جامد متمرکز شده و به دنبال خرید «میکسرهای سیارهای» از چین است؛ تجهیزاتی که نقشی کلیدی در تولید موشکهای پیشرفته دارند.
این روزنامه همچنین به نقل از دیوید بارنئا، رئیس موساد، نوشت که روسیه و چین باید ده بار فکر کنند، پیش از آنکه به ایران برای بازسازی توان موشکی کمک کنند.
جروزالم پست در بخش دیگری از گزارش خود به تحرکات هوائی ایران اشاره کرده و نوشت: یک نماینده مجلس در ایران گفته که روسیه تعدادی جنگنده میگ-۲۹ به تهران ارسال کرده است. این هواپیماها میتوانند در مقابل حملات اسرائیل مقاومت ایجاد کنند. در صورت تحویل جنگندههای پیشرفتهتر سوخو-۳۵ از سوی مسکو، موازنه قدرت میتواند علیه اسرائیل چالشبرانگیزتر شود. چه بازسازی موشکهای بالستیک و چه دریافت جنگندههای روسی میتواند تهدید باشد.
این روزنامه نوشت: اگرچه تمرکز اصلی در جنگ ماه ژوئن میان ایران و اسرائیل بر برنامه هستهای بود، اما حملات موشکی ایران که جان ۳۰ اسرائیلی را گرفت و هزاران نفر را زخمی کرد، بار دیگر خطر این زرادخانه را در مرکز توجه قرار داد. این زرادخانه میتواند به تهدیدی جدی برای اسرائیل بدل شود.
مقامهای اسرائیلی میگویند تهران قصد دارد تعداد موشکهای بالستیک خود را از حدود ۲۵۰۰ فروند به ۸۸۰۰ فروند تا میانه سال ۲۰۲۷ و بیش از ۱۰ هزار فروند تا سال ۲۰۲۸ افزایش دهد. ایران در حال حاضر روی بازسازی تأسیسات تولید سوخت جامد متمرکز شده و به دنبال خرید «میکسرهای سیارهای» از چین است؛ تجهیزاتی که نقشی کلیدی در تولید موشکهای پیشرفته دارند.
این روزنامه همچنین به نقل از دیوید بارنئا، رئیس موساد، نوشت که روسیه و چین باید ده بار فکر کنند، پیش از آنکه به ایران برای بازسازی توان موشکی کمک کنند.
جروزالم پست در بخش دیگری از گزارش خود به تحرکات هوائی ایران اشاره کرده و نوشت: یک نماینده مجلس در ایران گفته که روسیه تعدادی جنگنده میگ-۲۹ به تهران ارسال کرده است. این هواپیماها میتوانند در مقابل حملات اسرائیل مقاومت ایجاد کنند. در صورت تحویل جنگندههای پیشرفتهتر سوخو-۳۵ از سوی مسکو، موازنه قدرت میتواند علیه اسرائیل چالشبرانگیزتر شود. چه بازسازی موشکهای بالستیک و چه دریافت جنگندههای روسی میتواند تهدید باشد.
عصبانیت پادوی آمریکا از رونق روابط اقتصادی ایران و عراق
رئیس معزول اتاق بازرگانی و از عناصر غربگرا، به فضاسازی علیه شراکت راهبردی میان ایران و عراق پرداخت. این روابط راهبردی دائماً مورد حمله دولت آمریکا و مهرههای نیابتی آن بوده است.
حسین سلاحورزی که از طریق روابط نادرست به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت بازرگانی پتروشیمی (PCC) منصوب شده، ادعا کرد: عراق سالهاست که از جیب مردم ایران ارتزاق کرده؛ از برق و گاز یارانهای گرفته تا بازاری انحصاری برای کالاهایش. امنیتش را هم ایران تضمین کرد و میلیاردها دلار هزینه روی دوش ملت ما نشست.
او میافزاید: «بغداد با پرچم «حمایت از تولید داخلی» تعرفههای سنگین روی میلگرد بسته؛ همان کالایی که عمده صادرات ایران به عراق را تشکیل میداد. یعنی بازار اصلی فولاد ما، ناگهان با یک تصمیم سیاسی بسته شد. این رفتار عراق البته عجیب نیست؛ عجیب ضعف ماست. ما همیشه سخاوتمندانه کمک کردهایم، بیآنکه قرارداد محکم، تضمین پایدار یا حتی سهمی مطمئن برای خودمان بگیریم. نتیجه این میشود که یارانه ایرانی خرج تقویت صنایع عراقی میشود و خود ما از بازار کنار گذاشته میشویم. حقیقت ساده است: در اقتصاد سیاست، برادری معنایی ندارد. آنچه تعیینکننده است منطق سود و زیان است. عراقیها این را خوب فهمیدهاند، ما هنوز نه. بغداد هم به ما نشان داد: در دنیای امروز حتی نزدیکترین همسایگان هم منطق سود و زیان را میشناسند، جز ما که هنوز در توهم برادری بیحساب ماندهایم».
این فضاسازی مسموم علیه روابط دوجانبه میان ایران و عراق در حالی است که وی از بزککنندگان اعتماد یکطرفه به آمریکا و غرب در برجام و پسابرجام بوده و دائماً با ادبیات شیدایی در اینباره سخن گفته است.
باید به آقای سلاحورزی گفت که در بغداد هم بعثیها و غربگراهایی مثل شما هستند که دلشان برای آمریکا غش برود و همزمان، ایران را طبق منویات آمریکا دشمنانگاری بکنند و بخواهند بر سر روابط دوجانبه کارشکنی بکنند. آنها اگر در دولت باشند به اخلال در روابط میپردازند و در فضای سیاسی و رسانهای هم ادعا میکنند که ایران، عراق را اشغال کرده و در حال غارت است(!) در واقع آنها لبه دوم و عراقی قیچی آمریکا برای از هم گسیختن روابط مهم تهران- بغداد هستند.
متاسفانه غربگرایان اجازه ندارند با عینک منافع ملی به روابط دو کشور همسایه و همکیش نگاه کنند. عینکشان و زبانشان عاریتی است. وگرنه میدانستند که عراق جزو بزرگترین شرکای تجاری ایران و از مسیرهای مهم دور زدن تحریمهاست، علاوهبر اینکه امنیت دو کشور به هم گره خورده و ظرفیتهای چند ده میلیارد دلاری برای رونق مبادلات فراهم است. آنها شما لاف آزادی میزنند اما ذاتاً اراده و اختیاری در مقابل منویات آمریکا و غرب ندارند. بنابراین آمریکا از توسعه روابط دو همسایه برادر حرص میخورد، آنها هم ناچارند که حرص بخورند!
یادآور میشود یکی از راههای دور زدن تحریمها و ورود ارز به کشور همین تعامل عراق بوده که آمریکا به شدت دنبال بستن این مسیر است.
عراق، جزو بزرگترین شرکای فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران، و عمق راهبردی ماست. مبادله سالانه میلیونها زائر و گردشگر، دور زدن تحریمهای آمریکا، پشتیبانی جبهه مقاومت منطقه، و تامین ثبات و امنیت از مسیر درست همسایگی، بخشی از دستاوردهای مهم رابطه عمیق میان دو کشور است و این در حالی است که قدرتهای خبیث غربی در طول دهههای متمادی، دو کشور را دشمن درگیر با هم تعریف کرده بودند.
تجارت میان ایران و عراق در سالهای اخیر در حدود ده میلیارد دلار بوده و این در حالی است که کارشناسان میگویند مبادلات تجاری، قابلیت افزایش به ۳۰میلیارد دلار را دارد. عراق پس از چین، دومین شریک تجاری بزرگ ایران است.
روزنامه آمریکایی والاستریتژورنال سال گذشته در گزارشی نوشت: «بانکهای عراقی با سوءاستفاده از یک سیستم مالی طراحیشده توسط آمریکا، تحریمها را نقض، و میلیاردها دلار به ایران منتقل کردهاند». این، یکی از علل کارشکنی و جنجال غربگدایان علیه روابط تهران- بغداد بوده است.
یادآور میشود سلاحورزی بهخاطر استعلام از مراجع قانونی، فاقد صلاحیت تصدی اتاق بازرگانی تشخیص داده شده و عزل شد. اما مدتی است که به عنوان رئیس هیئتمدیره «شرکت بازرگانی پتروشیمی PCC منصوب شده است. اما با این وجود به جای قدرشناسی، در مسیر کارشکنی علیه تجارت مستقل و تنوع خارجی فعالیت میکند و در واقع جزو پیادهنظام رسانهای غرب برای بستن مسیر دور زدن تحریمهای آمریکا محسوب میشود. او از فعالان فتنه صهیونیستی سال 1401 هم بود و دو ماه قبل پس از اظهارنظر یک استاندار علیه الزام حجاب، به تمجید از وی پرداخت، هرچند که آن استاندار ادعای خود را پسگرفت و گفت که سخنانش نادرست منتشر
شده است.
حسین سلاحورزی که از طریق روابط نادرست به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت بازرگانی پتروشیمی (PCC) منصوب شده، ادعا کرد: عراق سالهاست که از جیب مردم ایران ارتزاق کرده؛ از برق و گاز یارانهای گرفته تا بازاری انحصاری برای کالاهایش. امنیتش را هم ایران تضمین کرد و میلیاردها دلار هزینه روی دوش ملت ما نشست.
او میافزاید: «بغداد با پرچم «حمایت از تولید داخلی» تعرفههای سنگین روی میلگرد بسته؛ همان کالایی که عمده صادرات ایران به عراق را تشکیل میداد. یعنی بازار اصلی فولاد ما، ناگهان با یک تصمیم سیاسی بسته شد. این رفتار عراق البته عجیب نیست؛ عجیب ضعف ماست. ما همیشه سخاوتمندانه کمک کردهایم، بیآنکه قرارداد محکم، تضمین پایدار یا حتی سهمی مطمئن برای خودمان بگیریم. نتیجه این میشود که یارانه ایرانی خرج تقویت صنایع عراقی میشود و خود ما از بازار کنار گذاشته میشویم. حقیقت ساده است: در اقتصاد سیاست، برادری معنایی ندارد. آنچه تعیینکننده است منطق سود و زیان است. عراقیها این را خوب فهمیدهاند، ما هنوز نه. بغداد هم به ما نشان داد: در دنیای امروز حتی نزدیکترین همسایگان هم منطق سود و زیان را میشناسند، جز ما که هنوز در توهم برادری بیحساب ماندهایم».
این فضاسازی مسموم علیه روابط دوجانبه میان ایران و عراق در حالی است که وی از بزککنندگان اعتماد یکطرفه به آمریکا و غرب در برجام و پسابرجام بوده و دائماً با ادبیات شیدایی در اینباره سخن گفته است.
باید به آقای سلاحورزی گفت که در بغداد هم بعثیها و غربگراهایی مثل شما هستند که دلشان برای آمریکا غش برود و همزمان، ایران را طبق منویات آمریکا دشمنانگاری بکنند و بخواهند بر سر روابط دوجانبه کارشکنی بکنند. آنها اگر در دولت باشند به اخلال در روابط میپردازند و در فضای سیاسی و رسانهای هم ادعا میکنند که ایران، عراق را اشغال کرده و در حال غارت است(!) در واقع آنها لبه دوم و عراقی قیچی آمریکا برای از هم گسیختن روابط مهم تهران- بغداد هستند.
متاسفانه غربگرایان اجازه ندارند با عینک منافع ملی به روابط دو کشور همسایه و همکیش نگاه کنند. عینکشان و زبانشان عاریتی است. وگرنه میدانستند که عراق جزو بزرگترین شرکای تجاری ایران و از مسیرهای مهم دور زدن تحریمهاست، علاوهبر اینکه امنیت دو کشور به هم گره خورده و ظرفیتهای چند ده میلیارد دلاری برای رونق مبادلات فراهم است. آنها شما لاف آزادی میزنند اما ذاتاً اراده و اختیاری در مقابل منویات آمریکا و غرب ندارند. بنابراین آمریکا از توسعه روابط دو همسایه برادر حرص میخورد، آنها هم ناچارند که حرص بخورند!
یادآور میشود یکی از راههای دور زدن تحریمها و ورود ارز به کشور همین تعامل عراق بوده که آمریکا به شدت دنبال بستن این مسیر است.
عراق، جزو بزرگترین شرکای فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران، و عمق راهبردی ماست. مبادله سالانه میلیونها زائر و گردشگر، دور زدن تحریمهای آمریکا، پشتیبانی جبهه مقاومت منطقه، و تامین ثبات و امنیت از مسیر درست همسایگی، بخشی از دستاوردهای مهم رابطه عمیق میان دو کشور است و این در حالی است که قدرتهای خبیث غربی در طول دهههای متمادی، دو کشور را دشمن درگیر با هم تعریف کرده بودند.
تجارت میان ایران و عراق در سالهای اخیر در حدود ده میلیارد دلار بوده و این در حالی است که کارشناسان میگویند مبادلات تجاری، قابلیت افزایش به ۳۰میلیارد دلار را دارد. عراق پس از چین، دومین شریک تجاری بزرگ ایران است.
روزنامه آمریکایی والاستریتژورنال سال گذشته در گزارشی نوشت: «بانکهای عراقی با سوءاستفاده از یک سیستم مالی طراحیشده توسط آمریکا، تحریمها را نقض، و میلیاردها دلار به ایران منتقل کردهاند». این، یکی از علل کارشکنی و جنجال غربگدایان علیه روابط تهران- بغداد بوده است.
یادآور میشود سلاحورزی بهخاطر استعلام از مراجع قانونی، فاقد صلاحیت تصدی اتاق بازرگانی تشخیص داده شده و عزل شد. اما مدتی است که به عنوان رئیس هیئتمدیره «شرکت بازرگانی پتروشیمی PCC منصوب شده است. اما با این وجود به جای قدرشناسی، در مسیر کارشکنی علیه تجارت مستقل و تنوع خارجی فعالیت میکند و در واقع جزو پیادهنظام رسانهای غرب برای بستن مسیر دور زدن تحریمهای آمریکا محسوب میشود. او از فعالان فتنه صهیونیستی سال 1401 هم بود و دو ماه قبل پس از اظهارنظر یک استاندار علیه الزام حجاب، به تمجید از وی پرداخت، هرچند که آن استاندار ادعای خود را پسگرفت و گفت که سخنانش نادرست منتشر
شده است.
هممیهن تفاوت فاحش دولت رئیسی و روحانی را نمیفهمد؟!
روزنامه هممیهن ضمن یک روایت غلط و وارونه پرسید: چرا طی ۱۴ سال گذشته که تحریمهای شدید شروع شده، ۴ دولت را تجربه کردهایم، تغییر قابلتوجهی در قدرت ملی ما فراهم نشده است؟
این روزنامه با اشاره به بیانات اخیر رهبر انقلاب، در سرمقاله خود نوشت: این سخنان، پیرامون سه محور و یک نتیجه مهم بود؛ نتیجهای که وضعیت آن سه محور را مشروط به وجود خودش مینمود. محور اول انسجام و همبستگی ملی در جریان جنگ ۱۲روزه بود، و این گزاره که آن انسجام همچنان و در هر شرایطی در آینده نیز ادامه خواهد داشت...
محور دوم هم غنیسازی است. اینکه ایران عضو NPT است و باید از همه حقوق آن از جمله حق غنیسازی بهرهمند شود، تردیدی وجود ندارد. همچنین این که صنعت غنیسازی و اورانیوم غنیشده یک صنعت راهبردی و مهم است نیز شک و تردیدی در آن نیست...
محور سوم در نقد رفتار نادرست ایالاتمتحده و متعهد بودن ایران به توافقات خود است، و این که طرف مقابل نتیجه مذاکره را از پیش تعیین کردهاند و این یعنی بلاموضوع کردن مذاکره است. طبیعی است که در این مورد هیچ تفاوت نگاه جدی وجود ندارد. گرچه ایران هم میتواند شرایط خود را برای مذاکره مستقیم اعلان کند تا توپ در زمین طرف مقابل قرار گیرد.
هممیهن در ادامه نوشت: مهمترین نکته، در چند جمله پایانی مقام رهبری بود که مسئله اصلی ما است. آنجا که متذکر شدند تنها راه علاج و پیشرفت کشور قویشدن در همه ابعاد نظامی، علمی، دولتی، ساختاری و سازمانی است و در ادامه افزودند: افراد هوشمند و صاحبنظران دلسوز باید راههای تقویت کشور را پیدا و دنبال کنند. چراکه در صورت قوی شدن [ایران]، طرف مقابل دیگر حتی تهدید هم نمیکند.
در واقع این گزارهها جدی و محوریتر است. پرسش این است که ما طی ۱۴ سال گذشته (که تحریمهای شدید شروع شده) ۴ دولت را تجربه کردهایم ولی برخلاف دو دهه قبل از آن تغییر قابلتوجهی در قدرت ملی ما فراهم نشده است که بتواند چنین شرطی را محقق کند.
بنابراین مسئله اصلی این است که چگونه و در چه شرایطی میتوان این هدف و شرط را محقق کرد؟ چون اگر این هدف محقق نشود طبعاً بیش از پیش ضربه خواهیم خورد و عملاً به عقبتر خواهیم رفت. پس تمام آن موارد مشروط به تحقق این شرط است و باید درباره تحقق این شرط تأمل کرد.
مشکل این است که بسیاری از افراد دانشمند و دلسوز چندان جایگاهی در سیاستگذاری و تحلیل وضعیت ندارند. در نتیجه و با کمال تأسف زمینه برای تحقق این شرط چندان فراهم نیست».
نویسنده روزنامه هممیهن در حالی تجاهل کرده که فرق معدل رشد اقتصادی تقریباً صفر در دولت برجام با رشدهای سه تا 5 درصدی در دولت شهید رئیسی (بدون برجام و FATF و معطلی در مذاکرات) را میفهمد و میداند که الگوی اول، ضعف در مذاکرات را به دنبال دارد و الگوی دوم موجب تولید قدرت ملی حتی پای میز مذاکره میشود. نویسنده هممیهن همچنین میداند- هرچند کتمان کند- که الگوی اول با شعار چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژها و اقتصاد، هم چرخ 95درصد سانتریفیوژها را از حرکت انداخت و هم هشتهزار کارخانه را تعطیل کرد. اما الگوی دوم، بسیاری از کارخانهها را احیا کرد و امید را به تولیدکنندگان و کارگران در حال اخراج برگرداند. الگوی اول، موجب از دست رفتن خودکفایی و واردات هفتمیلیون تن گندم شد و الگوی دوم، ضمن حمایت از کشاورزان، خودکفایی را احیا کرد. مدعیان الگوی اول، از اینکه با وجود واگذاری امتیازات هنگفت برجامی نمیتوانند چندصدهزار بشکه نفت هم بفروشند، مینالیدند. و در الگوی دوم، کشور توانست صادرات نفت تا یکمیلیون و ششصدهزار بشکه را احیا کند.
الگوی اول، دومین رکورد تورمی یعنی 45درصد (بعد از رکورد نزدیک به 50درصد در دولت هاشمی و کارگزاران) را به یادگار گذاشت و در آخرین گزارش کاری عنوان کرد که قادر نیست حقوق سر ماه کارکنان خود را بپردازد و الگوی دوم، ضمن کاهش 12درصدی تورم، توانست خزانه را مجدداً از ناترازی فاجعهبار دور کند و به ثبات نسبی برساند. مدعیان الگوی اول میگفتند واکسن کرونا سوهان قم نیست و بدون برجام و FATF نمیتوان واکسن وارد کرد (بنابراین مرگ روزانه 700 بیمار کرونایی طبیعی است و کاری نمیتوان کرد!) اما دولت شهید رئیسی توانست با واردات 150میلیون دُز و نام واکسیناسیون، کرونا را مهار کند و اقتصاد و بازار را از انجماد و انسداد
نجات بدهد.
دولت برجام و دیگر هیچ، در اثر بازی در زمین غرب، موجب عقبگرد جدی در تولید برق فسیلی و هستهای و تحمیل ناترازی شدید به کشور شد اما دولت بعدی که میراثدار یک فاجعه بود، توانست با برخی تدابیر، ناترازی موجود را تا حدود زیادی کاهش دهد.
این فهرست طولانی نشان میدهد که عملکرد مدبرانه در کنار ناامیدی از دشمن، میتواند عزت و اقتدار بیافریند و حربه تحریم و تهدید دشمن را کُند نماید تا آنجا که آنها برای مذاکره التماس کنند، و بیتدبیری آلوده به نفوذ، و بیعملی در اثر دلخوشکردن به وعدههای دشمن، میتواند کشور را ضعیف کند.
این روزنامه با اشاره به بیانات اخیر رهبر انقلاب، در سرمقاله خود نوشت: این سخنان، پیرامون سه محور و یک نتیجه مهم بود؛ نتیجهای که وضعیت آن سه محور را مشروط به وجود خودش مینمود. محور اول انسجام و همبستگی ملی در جریان جنگ ۱۲روزه بود، و این گزاره که آن انسجام همچنان و در هر شرایطی در آینده نیز ادامه خواهد داشت...
محور دوم هم غنیسازی است. اینکه ایران عضو NPT است و باید از همه حقوق آن از جمله حق غنیسازی بهرهمند شود، تردیدی وجود ندارد. همچنین این که صنعت غنیسازی و اورانیوم غنیشده یک صنعت راهبردی و مهم است نیز شک و تردیدی در آن نیست...
محور سوم در نقد رفتار نادرست ایالاتمتحده و متعهد بودن ایران به توافقات خود است، و این که طرف مقابل نتیجه مذاکره را از پیش تعیین کردهاند و این یعنی بلاموضوع کردن مذاکره است. طبیعی است که در این مورد هیچ تفاوت نگاه جدی وجود ندارد. گرچه ایران هم میتواند شرایط خود را برای مذاکره مستقیم اعلان کند تا توپ در زمین طرف مقابل قرار گیرد.
هممیهن در ادامه نوشت: مهمترین نکته، در چند جمله پایانی مقام رهبری بود که مسئله اصلی ما است. آنجا که متذکر شدند تنها راه علاج و پیشرفت کشور قویشدن در همه ابعاد نظامی، علمی، دولتی، ساختاری و سازمانی است و در ادامه افزودند: افراد هوشمند و صاحبنظران دلسوز باید راههای تقویت کشور را پیدا و دنبال کنند. چراکه در صورت قوی شدن [ایران]، طرف مقابل دیگر حتی تهدید هم نمیکند.
در واقع این گزارهها جدی و محوریتر است. پرسش این است که ما طی ۱۴ سال گذشته (که تحریمهای شدید شروع شده) ۴ دولت را تجربه کردهایم ولی برخلاف دو دهه قبل از آن تغییر قابلتوجهی در قدرت ملی ما فراهم نشده است که بتواند چنین شرطی را محقق کند.
بنابراین مسئله اصلی این است که چگونه و در چه شرایطی میتوان این هدف و شرط را محقق کرد؟ چون اگر این هدف محقق نشود طبعاً بیش از پیش ضربه خواهیم خورد و عملاً به عقبتر خواهیم رفت. پس تمام آن موارد مشروط به تحقق این شرط است و باید درباره تحقق این شرط تأمل کرد.
مشکل این است که بسیاری از افراد دانشمند و دلسوز چندان جایگاهی در سیاستگذاری و تحلیل وضعیت ندارند. در نتیجه و با کمال تأسف زمینه برای تحقق این شرط چندان فراهم نیست».
نویسنده روزنامه هممیهن در حالی تجاهل کرده که فرق معدل رشد اقتصادی تقریباً صفر در دولت برجام با رشدهای سه تا 5 درصدی در دولت شهید رئیسی (بدون برجام و FATF و معطلی در مذاکرات) را میفهمد و میداند که الگوی اول، ضعف در مذاکرات را به دنبال دارد و الگوی دوم موجب تولید قدرت ملی حتی پای میز مذاکره میشود. نویسنده هممیهن همچنین میداند- هرچند کتمان کند- که الگوی اول با شعار چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژها و اقتصاد، هم چرخ 95درصد سانتریفیوژها را از حرکت انداخت و هم هشتهزار کارخانه را تعطیل کرد. اما الگوی دوم، بسیاری از کارخانهها را احیا کرد و امید را به تولیدکنندگان و کارگران در حال اخراج برگرداند. الگوی اول، موجب از دست رفتن خودکفایی و واردات هفتمیلیون تن گندم شد و الگوی دوم، ضمن حمایت از کشاورزان، خودکفایی را احیا کرد. مدعیان الگوی اول، از اینکه با وجود واگذاری امتیازات هنگفت برجامی نمیتوانند چندصدهزار بشکه نفت هم بفروشند، مینالیدند. و در الگوی دوم، کشور توانست صادرات نفت تا یکمیلیون و ششصدهزار بشکه را احیا کند.
الگوی اول، دومین رکورد تورمی یعنی 45درصد (بعد از رکورد نزدیک به 50درصد در دولت هاشمی و کارگزاران) را به یادگار گذاشت و در آخرین گزارش کاری عنوان کرد که قادر نیست حقوق سر ماه کارکنان خود را بپردازد و الگوی دوم، ضمن کاهش 12درصدی تورم، توانست خزانه را مجدداً از ناترازی فاجعهبار دور کند و به ثبات نسبی برساند. مدعیان الگوی اول میگفتند واکسن کرونا سوهان قم نیست و بدون برجام و FATF نمیتوان واکسن وارد کرد (بنابراین مرگ روزانه 700 بیمار کرونایی طبیعی است و کاری نمیتوان کرد!) اما دولت شهید رئیسی توانست با واردات 150میلیون دُز و نام واکسیناسیون، کرونا را مهار کند و اقتصاد و بازار را از انجماد و انسداد
نجات بدهد.
دولت برجام و دیگر هیچ، در اثر بازی در زمین غرب، موجب عقبگرد جدی در تولید برق فسیلی و هستهای و تحمیل ناترازی شدید به کشور شد اما دولت بعدی که میراثدار یک فاجعه بود، توانست با برخی تدابیر، ناترازی موجود را تا حدود زیادی کاهش دهد.
این فهرست طولانی نشان میدهد که عملکرد مدبرانه در کنار ناامیدی از دشمن، میتواند عزت و اقتدار بیافریند و حربه تحریم و تهدید دشمن را کُند نماید تا آنجا که آنها برای مذاکره التماس کنند، و بیتدبیری آلوده به نفوذ، و بیعملی در اثر دلخوشکردن به وعدههای دشمن، میتواند کشور را ضعیف کند.