اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی « از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظله)»
وظیفة نویسندگان در اصلاح اخلاق جامعه (پاورقی)
فصل نهم
اصلاح کشور با اصلاح رسانهها
اشاره
رسانههای جمعی اعم از صدا و سیما، مطبوعات، فیلم و هنر و کتاب، از ابزارهایی هستند که میتوانند در جهت صلاح یا فساد جامعه حرکت کنند. چنانچه فرهنگ مخط غرب، از همین رسانهها، برای جریانسازی فرهنگی و تغییر فرهنگی در کشورهای هدف، استفاده میکنند.
هنر متعهد و رسانههای مؤدّب به آداب سخن و گویش آگاهی بخش و ارتقا دهندة کمالات جامعه، میتوانند و یکی از بهترین ابزارهای اصلاح جامعه هستند. چنانچه هنر غیرمتعهد، وابسته و مزدور، میتواند در خدمت ابتذال و وابستگی و بیهویتی جامعه قرار گیرد.
رسانهها در رژیم پهلوی، عمدتاً در خدمت اهداف پلید رژیم وابسته و خدمتگزار فرهنگ و منافع غرب قرار داشت و با تمام توان تلاش میکرد تا درخشندگیهای ملی و اسلامی کشور را از بین ببرد. انقلاب اسلامی، تحوّلی در حوزة رسانهها و جهتگیری آنان به وجود آورد که بایستی آن را حفظ و ارتقا داد.
البته دشمنان با توجه به اهمیت رسانهها، علاوه بر امپراتوری رسانهای خود، تلاش میکنند تا با نفوذ در مطبوعات و فیلمسازان و عرصههای دیگر هنر، آنان را به بلندگوهای خود تبدیل کنند. لذا اصلاح رسانهها، اهمیت به سزایی دارد و برابر است با اصلاح کشور.
اصلاح کشور با اصلاح صدا و سیما
شما الآن میدانید که این دستگاه در همه جای کشور، در روستاها و شهرها و همهجا، بچه و بزرگ از این استفاده میکنند. این فرق دارد با آن مطبوعات دیگر؛ مطبوعات دیگر عکسهایش مال همه است، لکن محتوایش چون سواد ندارند نمیتوانند بخوانند، اما فیلمی که شما نشان بدهید، اگر فیلم سازنده باشد، این در سرتاسر کشور سازندگی دارد و اگر یک فیلم- خدای نخواسته- انحرافی باشد، در سرتاسر کشور نقش دارد. شما این را مثل سایر رسانههای گروهی حساب نکنید، این یک وضعیت خاصی دارد که این بچههای دو، سه ساله، سه، چهار ساله به این نگاه میکنند و از این در روح آنها اثر گذشته میشود تا پیرمردها، تحت تأثیر همه واقع میشوند. و این یک دستگاهی است که در خدمتگزاری میتواند بهترین دستگاهها باشد و در خیانت میتواند بالاترین خیانت را بکند. از تمام دستگاههای تبلیغاتی الآن، امروز نقش رادیو تلویزیون از همة دستگاهها بالاتر است. اگر این اصلاح بشود، یک کشور را میتواند اصلاح کند و اگر- خدای نخواسته- انحراف در این باشد، یک کشور را میتواند منحرف کند. اینهایی که سواد ندارند، خوب، فیلمها را تماشا میکنند، حرفها را هم میشنوند، آنها هم که سواد دارند خوب هست، اینطور نیست که این مخصوص به یک دستهای باشد. بچههای کوچولو مینشینند و این عروسکهایی که آنجا چه میشود- مثلاً- تماشا میکنند و فیلمها را تماشا میکنند، اگر انحراف در اینها باشد، آنها را از همان بچگی منحرف میکند. این از مدرسهها بالاتر است، این مدرسة عمومی سرتاسری کشور است و صدایی که در اینجا بلند میشود، همة کشور و تا آنجایی که موج آن میرود، این صدا میرود و نقشی که در اینجا نقش میبندد، صورتی که در اینجا و سیمایی که در اینجا نشان داده میشود، در همة کشور و در هر جا اینکه این پوشش دارد، میرود. و لهذا، مسئولیت این، یک مسئولیت بسیار بزرگی است و خدمت در اینجا هم یک خدمت ارزندة بسیار بزرگی است.(209)
اصلاح صدا و سیما، اصلاح مملکت
دستگاه راديو تلويزيون چنانكه من كراراً گفتهام، دستگاهى است كه حسّاسترين دستگاههاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از طريق بصر و هم از طريق سمع از آن مردم استفاده مىكنند. و آنطورى كه به راديو و تلويزيون توجه مىكنند مردم، به هيچ دستگاهى آنطور توجه نمىكنند. از دستگاه كوچكى كه براى بچهها گذارده مىشود با آن برنامههايى كه براى ديگران؛ اگر اين دستگاه اصلاح بشود و برنامههاى آن برنامههاى اصلاحى باشد، اميد است كه يك مملكت اصلاح بشود. و اگر اين دستگاه دستگاهى باشد كه نظير همان زمان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقى مىمانند. از وظايف مهمى كه اين شورا دارد كه در آنجا اعضاى محترمشان مجتمعاند و آقاى موسوى هم كه ما از سوابقشان اطلاع داريم و مىشناسيم ايشان را، هستند، وظيفة مهم اين است كه مراقبت بشود از اين دستگاه، به طورى كه محتوايش يك محتواى جمهورى اسلامى باشد.
ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوييم جمهورى اسلامى، رأى بدهيم به جمهورى اسلامى، كار تمام نيست. بايد دستگاههاى اطلاعاتياش، روزنامههايش، راديو، تلويزيون، ادارات، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى، بازار، در صحرا، در داخل، در كارخانهها طورى بشود كه هركس وارد آنجا شد، خودش را احساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست، اثر هست از اسلام. بايد قدم اسلام در همة اين دستگاهها باشد.(210)
اصلاح رسانهها و مطبوعات، اصلاح جامعه
خواهرها و برادرهاى ما بايد بدانند كه عهدهدار چه خدمتى هستند. چنانچه مطبوعات اصلاح بشود، رسانههاى گروهى اصلاح بشود، يك جامعه اصلاح مىشود. اگر مطبوعات جوانها را نكشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقيم، مراكز فحشا هم برچيده مىشود؛ آن همه مراكز فحشايى كه درخصوص تهران- كه بايد مركز همة خوبيها و همة فعاليتهاى انسانى باشد- ايجاد شده بود كه شماها مىدانيد كه چه خبر بود و چهقدر مراكز فحشا بود و چهقدر مراكزى بود كه جوانهاى ما را از هستى ساقط مىكرد و مغزهاى جوانهاى ما را به طرف فساد مىكشاند!
اگر مطبوعات متحوّل بشود- و انشاءالله مىشود و شده است- متحول بشود به يك مراكزى كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتى جوانها و بچههاى تازهرس ما وارد مىشوند در ميدان فعاليت اجتماعى، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربّى باشد، گوش كنند به راديو، راديو مربّى باشد، نگاه كنند به تلويزيون، تلويزيون مربّى باشد، نگاه كنند به مجلات، مجلات، مجلاتى باشد كه تربيت بكند، اين جوان وقتى كه به هر جا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اينطور بار مىآيد. اگر رها بشود، هرزه بار مىآيد. اگر بِكِشندش در طرف فساد، مىرود آن طرف و اگر بكشندش در طرف صلاح، مىآيد اين طرف.(211)
وظیفة نویسندگان در اصلاح اخلاق جامعه
من نمىرسم كه همة مجلات را بخوانم، اما گاهى مىبينم كه بعضيها انحراف دارند. خود آنها كه مدعى هستند كه ما در راه اسلام قدم برمىداريم، بايد بدانند كه اين قلمها بسياريشان با اسم اسلام است و نه براى اسلام. اين عهد بزرگى است به دوش شما؛ مسئوليتى بزرگ است. و بدانيد كه يك روز از باب اين مسئوليت سؤال خواهد شد و آن وقت چيزى پنهان نخواهد ماند؛ دل شما عليه شما شهادت مىدهد، دست شما عليه شما شهادت مىدهد، خود اعضا بر ضد انسان، اگر خلاف كرده باشد، شهادت مىدهند.
خصوصاً شما كه نشريهاى براى جوانها منتشر مىكنيد، بايد بدانيد كه اگر دو هزار مجله چاپ كنيد لا اقل، پنج هزار نفر اين مجله را مىخوانند و يك عدة كثيرى آن را مطالعه مىكنند. اگر تيراژ روزنامهاى دويست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه مىكنند؛ اگر انحراف باشد، پانصدهزار نفر را منحرف مىكند. و اين مسئوليت كوچكى نيست. اين غير از معصيتى است كه در خانه است؛ آن هم معصيت است، اما نه به بزرگى اين. هرچه تيراژ شما بيشتر باشد، بايد بيشتر توجه به اصلاح آن بكنيد. آنها كه مىگويند [براى] تيراژ بيشتر، توجه بيشتر مردم، هرچه مىخواهيم مىنويسيم، اشتباه مىكنند. آنها مسئوليت بيشتر دارند. همان طورى كه مردمى كه در كوچه و محلات و كارخانه و صحرا مشغول فعاليتاند، مردم سالمى هستند، نويسندهها بايد فكر كنند كه اين جمعيت اين محيط را به وجود آورده و ما در پناه اين جمعيتهاى ميليونى منشور درست كردهايم.
در زمان سابق، شما يك سطر نمىتوانستيد بيرون بدهيد. و اینکه حالا نشريه منتشر مىكنيد از بركت اين مردم است. پس، شما و همة ما مرهون اين جمعيت هستيم. آنها هم اسلام مىخواهند و مملكتى را كه قواعد اسلامى پياده شود. بايد مردم را به اين راه دعوت كرده و منحرفين را به راه راست هدايت كرد. بايد فساد آنها را بهطور سالم با برهان از بين برد، نه با جنگ و جدال. نشريه، بسيار خوب است و در صورتى كه محتواى آن محتواى آموزنده باشد و دست اندركاران آن متعهد باشند، اين نشريه رأس همة امور مىشود. انسان اگر انصاف داشته باشد، بايد به خاطر مردمى كه قلمها را براى اينها آزاد گذاشتهاند، از قلم و قدمش استفاده كند. و ديانت هم اقتضاى همين را مىكند. ما بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنيم.(212)
اصلاح خُلقیات نادرست به واسطة زبان هنر و شعر اخلاقی
ما قرنها اينجور زندگى كرديم و خُلقياتى در ما به وجود آمده، اين خُلقيات بايستى اصلاح و اسلامى بشود. ما احتياج داريم به صفا؛ احتياج داريم به يك رنگى؛ احتياج داريم به روح اُخوّت و برادرى؛ احتياج داريم به اینکه هر انسانى در جامعهمان نسبت به همسايگان خودش در خانه، در محل كسب، در خيابان احساس امنيت كند و خود را در امان بداند؛ احساس ناامنى نكند. اينها الآن فراهم نيست. ما قدرت ابتكار، شجاعت نوآورى را به عنوان يك خصلت ملى لازم داريم. خطرپذيرى را براى كارهاى بزرگ به عنوان يك خصلت ملى نياز داريم. اينها جزوِ خصال ملى ما الآن نيست. ممكن است كسانى در اين خصلتها درجة بالايى هم داشته باشند كه ما حاضريم دست اينها را هم ببوسيم، اما اين كافى نيست. اينها بايد به صورت خصال ملى دربيايد. ترحّم كردن به يكديگر، اميد به آينده، تزريق اميد به ديگران؛ اينها خصوصياتى است كه اگر در يك ملت باشد، آن ملت راه تكامل را خوب ميپيمايد. ما به اينها نياز داريم. اينها به چه وسيله تأمين ميشود؟ اينها دستورى كه نيست؛ نصيحتى هم نيست. اينها با زبان هنر ميتواند القا شود؛ آنچنان كه فضا را پر كند. بنابراين يكى از نيازهاى امروز ما، شعر اخلاقى است.(213)
پانوشتها:
209 - صحیفة امام، ج 14، ص 118.
210 - صحیفة امام، ج 11، صص 195 و 196.
211 - صحیفة امام، ج 13، صص 157- 158.
212 - صحیفة امام، ج 14، صص 384 و 385.
213 - بيانات مقام معظّم رهبری در ديدار شاعران با رهبر انقلاب در نيمة ماه مبارك رمضان، 25/06/1387.
اصلاح کشور با اصلاح رسانهها
اشاره
رسانههای جمعی اعم از صدا و سیما، مطبوعات، فیلم و هنر و کتاب، از ابزارهایی هستند که میتوانند در جهت صلاح یا فساد جامعه حرکت کنند. چنانچه فرهنگ مخط غرب، از همین رسانهها، برای جریانسازی فرهنگی و تغییر فرهنگی در کشورهای هدف، استفاده میکنند.
هنر متعهد و رسانههای مؤدّب به آداب سخن و گویش آگاهی بخش و ارتقا دهندة کمالات جامعه، میتوانند و یکی از بهترین ابزارهای اصلاح جامعه هستند. چنانچه هنر غیرمتعهد، وابسته و مزدور، میتواند در خدمت ابتذال و وابستگی و بیهویتی جامعه قرار گیرد.
رسانهها در رژیم پهلوی، عمدتاً در خدمت اهداف پلید رژیم وابسته و خدمتگزار فرهنگ و منافع غرب قرار داشت و با تمام توان تلاش میکرد تا درخشندگیهای ملی و اسلامی کشور را از بین ببرد. انقلاب اسلامی، تحوّلی در حوزة رسانهها و جهتگیری آنان به وجود آورد که بایستی آن را حفظ و ارتقا داد.
البته دشمنان با توجه به اهمیت رسانهها، علاوه بر امپراتوری رسانهای خود، تلاش میکنند تا با نفوذ در مطبوعات و فیلمسازان و عرصههای دیگر هنر، آنان را به بلندگوهای خود تبدیل کنند. لذا اصلاح رسانهها، اهمیت به سزایی دارد و برابر است با اصلاح کشور.
اصلاح کشور با اصلاح صدا و سیما
شما الآن میدانید که این دستگاه در همه جای کشور، در روستاها و شهرها و همهجا، بچه و بزرگ از این استفاده میکنند. این فرق دارد با آن مطبوعات دیگر؛ مطبوعات دیگر عکسهایش مال همه است، لکن محتوایش چون سواد ندارند نمیتوانند بخوانند، اما فیلمی که شما نشان بدهید، اگر فیلم سازنده باشد، این در سرتاسر کشور سازندگی دارد و اگر یک فیلم- خدای نخواسته- انحرافی باشد، در سرتاسر کشور نقش دارد. شما این را مثل سایر رسانههای گروهی حساب نکنید، این یک وضعیت خاصی دارد که این بچههای دو، سه ساله، سه، چهار ساله به این نگاه میکنند و از این در روح آنها اثر گذشته میشود تا پیرمردها، تحت تأثیر همه واقع میشوند. و این یک دستگاهی است که در خدمتگزاری میتواند بهترین دستگاهها باشد و در خیانت میتواند بالاترین خیانت را بکند. از تمام دستگاههای تبلیغاتی الآن، امروز نقش رادیو تلویزیون از همة دستگاهها بالاتر است. اگر این اصلاح بشود، یک کشور را میتواند اصلاح کند و اگر- خدای نخواسته- انحراف در این باشد، یک کشور را میتواند منحرف کند. اینهایی که سواد ندارند، خوب، فیلمها را تماشا میکنند، حرفها را هم میشنوند، آنها هم که سواد دارند خوب هست، اینطور نیست که این مخصوص به یک دستهای باشد. بچههای کوچولو مینشینند و این عروسکهایی که آنجا چه میشود- مثلاً- تماشا میکنند و فیلمها را تماشا میکنند، اگر انحراف در اینها باشد، آنها را از همان بچگی منحرف میکند. این از مدرسهها بالاتر است، این مدرسة عمومی سرتاسری کشور است و صدایی که در اینجا بلند میشود، همة کشور و تا آنجایی که موج آن میرود، این صدا میرود و نقشی که در اینجا نقش میبندد، صورتی که در اینجا و سیمایی که در اینجا نشان داده میشود، در همة کشور و در هر جا اینکه این پوشش دارد، میرود. و لهذا، مسئولیت این، یک مسئولیت بسیار بزرگی است و خدمت در اینجا هم یک خدمت ارزندة بسیار بزرگی است.(209)
اصلاح صدا و سیما، اصلاح مملکت
دستگاه راديو تلويزيون چنانكه من كراراً گفتهام، دستگاهى است كه حسّاسترين دستگاههاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از طريق بصر و هم از طريق سمع از آن مردم استفاده مىكنند. و آنطورى كه به راديو و تلويزيون توجه مىكنند مردم، به هيچ دستگاهى آنطور توجه نمىكنند. از دستگاه كوچكى كه براى بچهها گذارده مىشود با آن برنامههايى كه براى ديگران؛ اگر اين دستگاه اصلاح بشود و برنامههاى آن برنامههاى اصلاحى باشد، اميد است كه يك مملكت اصلاح بشود. و اگر اين دستگاه دستگاهى باشد كه نظير همان زمان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقى مىمانند. از وظايف مهمى كه اين شورا دارد كه در آنجا اعضاى محترمشان مجتمعاند و آقاى موسوى هم كه ما از سوابقشان اطلاع داريم و مىشناسيم ايشان را، هستند، وظيفة مهم اين است كه مراقبت بشود از اين دستگاه، به طورى كه محتوايش يك محتواى جمهورى اسلامى باشد.
ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوييم جمهورى اسلامى، رأى بدهيم به جمهورى اسلامى، كار تمام نيست. بايد دستگاههاى اطلاعاتياش، روزنامههايش، راديو، تلويزيون، ادارات، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى، بازار، در صحرا، در داخل، در كارخانهها طورى بشود كه هركس وارد آنجا شد، خودش را احساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست، اثر هست از اسلام. بايد قدم اسلام در همة اين دستگاهها باشد.(210)
اصلاح رسانهها و مطبوعات، اصلاح جامعه
خواهرها و برادرهاى ما بايد بدانند كه عهدهدار چه خدمتى هستند. چنانچه مطبوعات اصلاح بشود، رسانههاى گروهى اصلاح بشود، يك جامعه اصلاح مىشود. اگر مطبوعات جوانها را نكشاند به طرف فحشا و ببرد طرف صراط مستقيم، مراكز فحشا هم برچيده مىشود؛ آن همه مراكز فحشايى كه درخصوص تهران- كه بايد مركز همة خوبيها و همة فعاليتهاى انسانى باشد- ايجاد شده بود كه شماها مىدانيد كه چه خبر بود و چهقدر مراكز فحشا بود و چهقدر مراكزى بود كه جوانهاى ما را از هستى ساقط مىكرد و مغزهاى جوانهاى ما را به طرف فساد مىكشاند!
اگر مطبوعات متحوّل بشود- و انشاءالله مىشود و شده است- متحول بشود به يك مراكزى كه بخواهند تقوا را در جامعه منتشر كنند، وقتى جوانها و بچههاى تازهرس ما وارد مىشوند در ميدان فعاليت اجتماعى، بروند دنبال روزنامه، روزنامه مربّى باشد، گوش كنند به راديو، راديو مربّى باشد، نگاه كنند به تلويزيون، تلويزيون مربّى باشد، نگاه كنند به مجلات، مجلات، مجلاتى باشد كه تربيت بكند، اين جوان وقتى كه به هر جا توجه كرد، ديد كه گوش و چشمش پر شده از تربيت، اينطور بار مىآيد. اگر رها بشود، هرزه بار مىآيد. اگر بِكِشندش در طرف فساد، مىرود آن طرف و اگر بكشندش در طرف صلاح، مىآيد اين طرف.(211)
وظیفة نویسندگان در اصلاح اخلاق جامعه
من نمىرسم كه همة مجلات را بخوانم، اما گاهى مىبينم كه بعضيها انحراف دارند. خود آنها كه مدعى هستند كه ما در راه اسلام قدم برمىداريم، بايد بدانند كه اين قلمها بسياريشان با اسم اسلام است و نه براى اسلام. اين عهد بزرگى است به دوش شما؛ مسئوليتى بزرگ است. و بدانيد كه يك روز از باب اين مسئوليت سؤال خواهد شد و آن وقت چيزى پنهان نخواهد ماند؛ دل شما عليه شما شهادت مىدهد، دست شما عليه شما شهادت مىدهد، خود اعضا بر ضد انسان، اگر خلاف كرده باشد، شهادت مىدهند.
خصوصاً شما كه نشريهاى براى جوانها منتشر مىكنيد، بايد بدانيد كه اگر دو هزار مجله چاپ كنيد لا اقل، پنج هزار نفر اين مجله را مىخوانند و يك عدة كثيرى آن را مطالعه مىكنند. اگر تيراژ روزنامهاى دويست هزار باشد، پانصد هزار نفر آن را مطالعه مىكنند؛ اگر انحراف باشد، پانصدهزار نفر را منحرف مىكند. و اين مسئوليت كوچكى نيست. اين غير از معصيتى است كه در خانه است؛ آن هم معصيت است، اما نه به بزرگى اين. هرچه تيراژ شما بيشتر باشد، بايد بيشتر توجه به اصلاح آن بكنيد. آنها كه مىگويند [براى] تيراژ بيشتر، توجه بيشتر مردم، هرچه مىخواهيم مىنويسيم، اشتباه مىكنند. آنها مسئوليت بيشتر دارند. همان طورى كه مردمى كه در كوچه و محلات و كارخانه و صحرا مشغول فعاليتاند، مردم سالمى هستند، نويسندهها بايد فكر كنند كه اين جمعيت اين محيط را به وجود آورده و ما در پناه اين جمعيتهاى ميليونى منشور درست كردهايم.
در زمان سابق، شما يك سطر نمىتوانستيد بيرون بدهيد. و اینکه حالا نشريه منتشر مىكنيد از بركت اين مردم است. پس، شما و همة ما مرهون اين جمعيت هستيم. آنها هم اسلام مىخواهند و مملكتى را كه قواعد اسلامى پياده شود. بايد مردم را به اين راه دعوت كرده و منحرفين را به راه راست هدايت كرد. بايد فساد آنها را بهطور سالم با برهان از بين برد، نه با جنگ و جدال. نشريه، بسيار خوب است و در صورتى كه محتواى آن محتواى آموزنده باشد و دست اندركاران آن متعهد باشند، اين نشريه رأس همة امور مىشود. انسان اگر انصاف داشته باشد، بايد به خاطر مردمى كه قلمها را براى اينها آزاد گذاشتهاند، از قلم و قدمش استفاده كند. و ديانت هم اقتضاى همين را مىكند. ما بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنيم.(212)
اصلاح خُلقیات نادرست به واسطة زبان هنر و شعر اخلاقی
ما قرنها اينجور زندگى كرديم و خُلقياتى در ما به وجود آمده، اين خُلقيات بايستى اصلاح و اسلامى بشود. ما احتياج داريم به صفا؛ احتياج داريم به يك رنگى؛ احتياج داريم به روح اُخوّت و برادرى؛ احتياج داريم به اینکه هر انسانى در جامعهمان نسبت به همسايگان خودش در خانه، در محل كسب، در خيابان احساس امنيت كند و خود را در امان بداند؛ احساس ناامنى نكند. اينها الآن فراهم نيست. ما قدرت ابتكار، شجاعت نوآورى را به عنوان يك خصلت ملى لازم داريم. خطرپذيرى را براى كارهاى بزرگ به عنوان يك خصلت ملى نياز داريم. اينها جزوِ خصال ملى ما الآن نيست. ممكن است كسانى در اين خصلتها درجة بالايى هم داشته باشند كه ما حاضريم دست اينها را هم ببوسيم، اما اين كافى نيست. اينها بايد به صورت خصال ملى دربيايد. ترحّم كردن به يكديگر، اميد به آينده، تزريق اميد به ديگران؛ اينها خصوصياتى است كه اگر در يك ملت باشد، آن ملت راه تكامل را خوب ميپيمايد. ما به اينها نياز داريم. اينها به چه وسيله تأمين ميشود؟ اينها دستورى كه نيست؛ نصيحتى هم نيست. اينها با زبان هنر ميتواند القا شود؛ آنچنان كه فضا را پر كند. بنابراين يكى از نيازهاى امروز ما، شعر اخلاقى است.(213)
پانوشتها:
209 - صحیفة امام، ج 14، ص 118.
210 - صحیفة امام، ج 11، صص 195 و 196.
211 - صحیفة امام، ج 13، صص 157- 158.
212 - صحیفة امام، ج 14، صص 384 و 385.
213 - بيانات مقام معظّم رهبری در ديدار شاعران با رهبر انقلاب در نيمة ماه مبارك رمضان، 25/06/1387.