مراقب راهبردهای دشمن در مذاکرات عمان باشیم! (یادداشت روز)
طی دو هفته گذشته دو دور از مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا البته به شکل غیر مستقیم در مسقط پایتخت عمان و رم پایتخت ایتالیا برگزار شد و دور سوم این مذاکرات قرار است روز شنبه ششم اردیبهشت ماه بار دیگر در مسقط برگزار شود و ماهیت آن همچون دور دوم، غیرمستقیم خواهد بود. هرچند گفته شده است که مقدمه نشست هفته آینده، تشکیل نشست کارشناسی است که قرار است از فردا چهارشنبه سوم اردیبهشت ماه در عمان به عنوان میانجی مذاکرات ایران و آمریکا برگزار شود ولی هم تیم هستهای ما و هم طرف آمریکایی میداند که نقاط اصلی اختلاف بر سر سقف غنیسازی، تضمین رفع تحریمها و ترتیب گامهای بازگشت به تعهدات است. با این حال، فشار زمانی مهلت
۶۰ روزه ترامپ برای رسیدن به یک توافق و نقش میانجیگری عمان میتواند در پیشرفت یا توقف مذاکرات پیش رو تأثیرگذار باشد.
درباره مذاکرات عمان و کار بسیار سختی که تیم هستهای و قابل اعتماد ما به خصوص تیم کارشناسی از فردا خواهد داشت، چند نکته وجود دارد:
1-تجربه گذشته ما از برجام و روندی که همواره آمریکاییها در مباحث امتیازگیری و امتیازدهی در موضوعات اختلافی طرفین دنبال میکردند باید تاکنون ثابت کرده باشد که با بیش از دو دهه گفتوگو در موضوع هستهای،حالا دیگر جای هیچ خطا و اشتباهی وجود ندارد و تیم هستهای، بهویژه تیم کارشناسی که قرار است از فردا وارد جزئیات هر گونه توافقی شوند حتما به واژه واژه نظرات طرف آمریکایی در این مذاکرات دقت خواهند کرد تا مبادا اشتباهی همچون متن برجام که محمد جواد ظریف وزیر خارجه وقت کشورمان بعد از تصویب برجام و آنجا که دیگر کار از کار گذشته بود اعتراف کرد که ما در متن برجام که چند جا بهجای واژه «لغو» (Termination) از واژه «تعلیق» (suspension) در تحریمها استفاده شده بود، دقت لازم را نکرده بودیم، اتفاق بیفتد.آن تجربه تلخ و اشتباهات دیده نشده در متن برجام که گریه برخی دلسوزانی همچون مرحوم علی اصغر زارعی نماینده مردم تهران که واقعیت متن نوشته شده در برجام را میدیدند اما برخی امضای «جان کری» وزیر خارجه آمریکا را به جای دقت در واژههای متن برجام ترجیح داده بودند و به فریاد دیگران توجه نمیکردند، به هیچ وجه نباید تکرار شود.
2-فراموش نکنیم وقتی طرف آمریکایی مهلت زمانی 60 روزه برای مذاکرات پیش رو تعیین میکند حتما یک برنامه جایگزین (plan B) را بعد از این تاریخ برای خود تعریف کرده است. دونالد ترامپ در دور اول رئیسجمهوریاش در ژانویه 2017 (بهمن 1395) وارد کاخ سفید شد و پیشتر در دوره تبلیغات رئیسجمهوری بارها اعلام کرده بود که توافق نوشته شده برجامی را قبول ندارد و از آن خارج خواهد شد. آیا تاکنون از خود سؤال کردهایم که او که مرتب بر طبل خروج از برجام میکوبید چرا باید نزدیک به یکسال و نیم بعد از ورودش به کاخ سفید در 18 اردیبهشت 1397 از برجام خارج شود؟ جواب این سؤال را باید در همانplan B جستوجو کرد که او برای خروجش از برجام طراحی کرده بود. یکی از اصلیترین دغدغههای ترامپ بعد از ورود به کاخ سفید در دور اول رئیسجمهوریاش این بود که در مقابل برجام و فراتر از برجام در مقابل «قدرت فزاینده جمهوری اسلامی ایران»چگونه باید رفتار کند؟ دولت ترامپ معتقد بود تا یک استراتژی جامع و کلان در رابطه با ایران تدوین نکرده، نباید در مورد این کشور تصمیم بگیرد.انتقاد ترامپ به دولت «اوباما» این بود که دولت اوباما بدون اینکه یک استراتژی جامع درباره ایران داشته باشد، با ایران توافق هستهای امضاء کرده است.ترامپ نه اینکه معتقد باشد برجام دسترسی ایران به منابع مالی و خروج از بنبست تحریمها را باز کرده است، بلکه معتقد بود در توافق برجام فقط به یک جنبه تهدید ایران- بخوانید پیشرفتهای خیرهکننده ایران- پاسخ داده شده است و بقیه تهدیدات ایران بهویژه پیشرفت در حوزه موشکی، منطقهای و مهمتر از همه، رسیدن ایران به دانشهای نو و بنیادین، نادیده گرفته شده است.
3-اساسا علت اینکه ترامپ از همان ابتدای روی کار آمدن در دور اول بلافاصله از برجام خارج نشد و دو بار آن را تمدید کرد، بهخاطر فرصت داشتن برای طراحی یک استراتژی جامع و کلان بود.«استراتژی کلان فشار کوتاهمدت مادون جنگ برای تهدید موجودیتی ایران»
(«A grand strategy of short-term sub-war pressure to pose an existential threat to Iran.») که در دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ دنبال شد، یکی از برجستهترین نمونههای سیاست فشار حداکثری علیه ایران اسلامی بود. این استراتژی که ماهیتی هیبریدی و ترکیبی از فشار اقتصادی، دیپلماتیک، روانی و نظامی داشت، به گونهای طراحی شده بود که بدون ورود به جنگ مستقیم، ایران را بهسمت پذیرش خواستههای ایالات متحده سوق دهد یا دستکم توان و اراده راهبردیاش را تضعیف کند.
4-اگر آن نگاه الهی و هوشمندانه رهبر حکیم انقلاب نبود چه بسا همین رئیسجمهور آمریکا که امروز بر توّهم او صحّه میگذاریم در پیشبرد راهبرد خود که نتیجه آن «تهدید موجودیتی ایران» عزیزمان بود، موفق میشد.رهبر فرزانه و حکیم انقلاب در کمتر از یک ماه پس از خروج ترامپ از برجام در 14 خرداد 1397 در یک سخنرانی تاریخی در حرم حضرت امام (ره)
پرده از نقشه شوم آمریکا برداشتند و در تشریح نقشه دشمن در آن مقطع فرمودند: «این نقشه بر سه محور «فشار اقتصادی، فشار روانی و فشار عملی» و با هدف سیطره بر کشور متمرکز است. در این طراحی، فشار اقتصادی از طریق تحریمها و جلوگیری از همکاری اقتصادی کشورها با ایران اعمال خواهد شد.» و در تبیین فشار روانی تاکید داشتند:«دشمن در این بخش از طراحی خود درصدد است نقاط قوت نظام اسلامی و عناصر اقتدار ملی را به نقاط ضعف و چالش برانگیز تبدیل کند تا ملت ایران نسبت به این نقاط قوت بدبین و دلسرد شوند.» و به عنوان نمونه، «پیشرفتهای هستهای» را یکی از نقاط قوت و افتخار فناوری و دانش کشور دانستند و فرمودند: «توانایی دانشمندان و متخصصان جوان کشور در تولید اورانیوم غنی شده ۲۰درصد، در شرایطی که طرف مقابل انواع شروط و مشکلات را برای تأمین اورانیوم ۲۰درصد جهت مصارف پزشکی مطرح کرده بود، نماد قدرت علمی و فناوری و یک نقطه قوت بزرگ ملی است که برای کشور مایه آبرو شد.»
5-منافع هر کشوری بر سه پایه استوار است. تعداد انگشت شماری از این منافع «حیاتی» است و بخش زیادی از منافع کشورها «مهم و حساس» و بخش دیگری از منافع «حاشیهای» است. در منافع حیاتی جای هیچ گفتوگو و معاملهای نیست و کمتر کشوری هم وجود دارد که بر روی منافع مهم و حساس خود نیز معامله کند مگر اینکه همچون اوکراین تا جایی از ارزشهای ملی و منافع خود فاصله گرفته باشد که هر گونه تحقیر را به جان بخرد و تسلیم خواستههای نامعقول ترامپ شود. آنچه در جهان امروز مرسوم است این است که کشورها تلاش دارند برای واحد سیاسی خود منافع «حاشیهای» بسیاری را شناسایی و برای دستیابی به آن از ابزارهای متفاوت استفاده کنند تا در مواقع لزوم بتوانند از این منافع برای امتیاز گرفتن از حریف خود پای میز مذاکره استفاده کنند.شاید تا زمانی که فناوری هستهای ما در مرحله جنینی و نوزادی بود، توجیهپذیر بود که فناوری هستهای خود را در زمره منافع حاشیهای به حساب آورده و در میز مذاکره بخشی را داده و امتیازی همسطح بخش واگذار شده دریافت کنیم اما امروز فعالیت صلحآمیز هستهای ما نه تنها دوره نوزادی، بلکه دوره نوجوانی را هم پشت سر گذاشته است و در چنین شرایطی، فناوری هستهای ایران در زمره منافع «مهم و حساس» کشور قرار دارد. اگر امروز آمریکاییها از آن استراتژی کلان گذشته خود که «تهدید موجودیتی فناوری هستهای و غنیسازی اورانیوم» ما بود فاصله گرفتهاند، میتوانیم در مذاکرات عمان روی بخش حاشیهای این فناوری معامله کنیم. اما پر واضح است که نمیتوانیم روی موجودیت این فناوری که اکنون در زمره منافع مهم و حساس کشور است، معاملهای داشته باشیم.چرا که به گفته همین دو روز پیش رئیس سازمان انرژی اتمی، بیش از 70 قلم
رادیو دارو برای بیماران صعبالعلاج و سرطانی با فناوری هستهای تولید شده و 20 رادیو دارو دیگر در مرحله تست آزمایشگاهی قرار دارد و بیش از
100 محصول از این فناوری در بخشهای مختلف کشور اعم از؛کشاورزی، صنعت و... تولید و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. مگر میشود با این همه فراز و نشیب و جانفشانی عزیزانی همچون شهیدان علیمحمدی، شهریاری، روشن، فخریزاده و... فعالیت هستهای کشور را با نگاه منافع حاشیهای نگریست و پای میز مذاکره با طرف آمریکایی رفتاری مشابه دهه 80 درخصوص هستهای کشورمان داشت؟ امروز فناوری هستهای نه تنها با دیگر منافع حساس و زیر بنایی کشور گره خورده است، بلکه جزئی لاینفک از منافع حساس کشور محسوب میشود. بنابراین، تیم پرتلاش، خستگیناپذیر و قابل اعتماد هستهایمان که تجربه بد عهدی آمریکا در سالهای گذشته را بارها دیده و راهبردهای کلان دشمن را رصد کردهاند، لازم است با نگاه به ظرفیت هستهای کشور و رهنمودهای حکیمانه رهبر حکیم انقلاب پای میز مذاکره نشسته و از حقوق ملت بزرگ ایران دفاع کنند و ذرهای از اصول ترسیم شده هستهای عدول نکنند که انشاءالله نخواهند کرد.
حسن رشوند