kayhan.ir

کد خبر: ۳۸۰۶۵
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۲
جنگ نرم و فرهنگی؛ عرصه مبارزه امروز (بخش سوم و پایانی)

مقابله با نفوذ نامحرمان و ليبرال‌ها در انقلاب(زلال بصیرت)


چندي پيش كه برخي استادان دانشگاه به قرارداد ژنو انتقاد كردند، گفتند اينها بي‌سوادند! الان هم به متدينان و عالمان ديني مي‌گويند اينها نمي‌دانند معناي دين چيست! از منظر اينان، عده‌اي دچار توهم شده‌اند و براي دين مردم دلسوزي مي‌کنند؛ در حالي که نمي‌دانند دين يعني چه؟ اگر قرار باشد کسي دين را بشناسد، آيا بهتر از مدرسه فيضيه و بهتر از عالمان قم کسي مي‌تواند دين‌شناس باشد؟ خود كسي كه اين سخن را مي‌گويد،‌ دين‌ خود را از کجا فراگرفته؟ آيا از انگلستان ياد گرفته يا از مدرسه فيضيه قم؟ به‌هرحال، اين يک خطر است كه آرام‌آرام نفوذ مي‌كند؛ همان چيزي که امام بارها هشدار مي‌داد كه مواظب باشيد نامحرمان نفوذ نکنند و کار دست کسي نيفتد كه شما را به وضع سابق برگرداند. چه‌بسا برخي بگويند، مگر مي‌شود شاه برگردد؟ ممكن است شاه را به كاخ برنگردانند، اما چه‌بسا فکر شاه را برگردانند. نگرش جدايي دين از سياست و اينکه وظيفه دولت نيست دين مردم را حفظ كند و اين وظيفه روحانيت است،‌ ديدگاه‌هاي ليبرال‌ها و جبهه ملي بود. امام اولين وظيفه دولت اسلامي را حفظ دين مي‌داند و در اين‌باره فرياد مي‌‌زد كه اي نجف ساکت! اي مشهد ساکت! من احساس خطر مي‌کنم؛ من براي اسلام احساس خطر مي‌کنم. ايشان با اين تعبيرها علماي نجف، مشهد و تهران را تحريک مي‌کرد که هرکس داد نزند، گناه کبيره مرتکب شده است؛ نمي‌گفت اقتصاد و نفت ما تحريم شده است؛ ‌بلكه مي‌گفت براي اسلام احساس خطر مي‌کنم. وصيت‌نامه‌هاي شهيدان را مطالعه كنيد و ببينيد براي چه شهيد شده‌‌اند؛‌ كدامیك از آنها نوشتند ما براي ارزان شدن نان، رفع بيکاري و برداشتن تحريم‌ها به جبهه رفته‌‌ايم؟ همه گفتند ما براي احياي ارزش‌هاي اسلامي، تبعيت از رهبري و تبعيت از امام اين كار را انجام داده‌ايم.
ضرورت توجه به هدف قيام امام خميني
بنابراين، بايد هميشه به ‌ياد  داشته باشيم كه امام براي چه قيام کرد؛ برادران، پدران، دوستان و عزيزان ما براي چه جان دادند؛ آيا براي رفع تحريم بود؟ آيا ‌مگر زمان شاه تحريمي وجود داشت؟ ايران جزو يکي از حياط خلوت‌هاي آمريکا بود. اگر آمريکا مي‌خواست در عمان جنگ کند، به شاه ايران دستور مي‌داد سرباز به آنجا اعزام كند؛ سرباز ايراني در عمان کشته شود، چون آمريکا دوست دارد. براي مثال،‌ حرکتي به نام ظفار در عمان شروع شد كه گرايش‌هاي مارکسيستي داشتند و مي‌خواستند عليه سلطنت عمان قيام کنند؛ آمريکا به شاه ايران دستور داد كه ارتش ايران را براي جنگ با آن‌ها گسيل كند؛ در‌ حالي‌كه اين موضوع هيچ‌‌ ارتباطي به ايران نداشت؛ شبيه موقعيتي كه امروزه برخي از كشورهاي عربي دارند و هر چه آمريکا دستور دهد،  اجرا مي‌كنند. شاه نيز چنين وضعيتي داشت. در سايه همين ارتباط، نفت از بشکه‌اي شش تا هفت دلار به 85 دلار رسيد و پول آن كه در دست مردم قرار گرفت، برخي به مصرف‌گرايي، تنبلي و بيکاري روي آوردند و همه‌چيز، حتي مدرک دانشگاهي نيز پولي شد.
آيا امام اسلام‌شناس نبود؟
آيا امام براي اين‌ مسائل قيام کرد؟ او مي‌گفت براي اسلام احساس خطر مي‌کنم؛ ايشان داد مي‌زد و مي‌گفت کسي که داد نزند، مرتکب گناه کبيره است. امروز امام از مدفنش سر برآورد و ببيند که مسئولان کشور چه مي‌گويند. زبان حال اين افراد آن است كه امام هم دين را نشناخت و نمي‌دانست آخرت چيست و بيخود اين کارها را انجام داد! برخي مي‌گفتند بعضي از کارهايي که در اوايل انقلاب شد، کارهاي بيجايي بود و حالا ما بايد تاوان آنها را پس بدهيم! آن‌هم کارهايي که امام صددر‌صد تأييد مي‌کرد. آيا اينها بازگشت به همان شيطنت نيست؟
فريب مردم با پوشش دفاع از رهبري
ما نبايد فريب لباس، عنوان و تبليغات افراد را بخوريم؛ اينکه عده‌‌اي مدام اصطلاح «مقام معظم رهبري» را تكرار و بر خلاف منويات صريح ايشان حركت مي‌كنند، بدانند مردم فريب آنها را نمي‌خورند. اينها مي‌‌پندارند با احترام ظاهري به رهبر معظم انقلاب، همه کارها درست مي‌شود. حرکت‌هاي ما و ياد امام براي حفظ دين است، وگرنه نه امام به اين «خميني خميني گفتن» ما احتياج دارد و نه ما چيزي عايدمان مي‌شود؛ بلكه احساساتي است كه آن را ارضا مي‌كنيم. هدف اصلي مترتب بر عزاداري سيدالشهدا(ع) حفظ دين است. امروز ما بايد مواظب باشيم كه ولايت شيطان را به‌جاي ولايت فقيه براي ما نهادينه نكنند. ما بايد اين مسائل را براي ديگران نيز روشن سازيم كه نپندارند متوجه نيرنگ‌‌هاي آنها‌ نيستيم.
مقاومت، تنها راه پيروزي بر دشمن دائمي
به‌ يقين فرزندان اين مملكت از بعضي از سياستمداران درس‌خوانده و غرب‌زده بهتر مي‌فهمند؛ عده‌‌اي نبايد فريب بعضي افراد واداده‌، غرب‌زده‌ و راحت‌طلب‌ را بخورند؛ دشمن دشمن است، تا زماني كه زنده است؛ دشمني او تا روز قيامت ادامه خواهد داشت. اين مطلب را قرآن به ما آموخته و  تجربه نيز آن را اثبات كرده است كه اگر شما يک قدم جلو بگذاريد، آنها صد قدم عقب مي‌روند. براي مثال،‌ در مذاکرات اخير كه مذاكره‌‌كنندگان ما محكم‌تر بودند، آنها عقب‌نشيني كردند. اين رويكرد همان چيزي بود که رهبر معظم انقلاب در آغاز به اينها تذکر داده بودند كه  هر چه محکم‌تر بايستيم، آنها بيشتر عقب‌نشيني مي‌کنند؛ اما اگر احساس کنند کمي سست شده و از تحريم‌ها ترسيده‌‌‌ايم، تهديد خود را شديد‌تر مي‌كنند.
ضرورت توجه به فهم صحيح از فرهنگ
بنابراين، ما بايد بر مقاومت و پايداري‌مان بيفزایيم؛ حقايق دين را بهتر بشناسيم؛ شعارهاي دين را بهتر درک کنيم و به فرهنگ و شعار انقلاب پايبند باشيم؛ همان‌گونه كه رهبر معظم انقلاب مجددا تأکيد ‌کردند که منظور من از فرهنگ ـ فرهنگ مقدم بر اقتصاد ـ فرهنگ اسلامي‌ و انقلابي است، نه فرهنگ به‌معناي گويش‌‌ها يا رقص‌هاي محلي و يا چيزهاي ديگر که به‌نام پيشرفت فرهنگ مطرح مي‌شود؛ اينکه فرهنگ مقدم است، يعني فرهنگ اسلامي و انقلابي مقدم است، نه فرهنگ ديپلماتيک يا فرهنگ آمريکايي و يا فرهنگ سازش. بايد اين فرهنگ را زنده نگه داشت. اگر فرهنگ، اين انقلاب را ساخت و اين انقلاب آن فرهنگ را ترويج کرد، آنگاه در اين مسير گام نهاده‌ايم.
سخنرانی آيت‌الله مصباح يزدي (دامت برکاته) در جمع کاروان عاشقان حسيني، زائرين خميني؛ قم، 12/3/93.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می‌شود.