کد خبر: ۳۲۳۰۰۰
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۴

اخبار ویژه

قهرمان پوشالی تحقیر شد؛  روسیاهی‌اش برای غربگراها ماند


روزنامه‌های غربگرا که زمانی نه چندان دور و در تیترهای اصلی خود، از زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین، «قهرمان میدان»، «رئیس‌جمهوری که کنار مردمش ایستاده» و «قهرمان دیپلماسی برای تأمین منافع ملی» می‌ساختند، اکنون در توجیه انفعال وی مقابل طرح زورگویانه آمریکا درمانده شده‌اند.
زلنسکی آخرین بار گفت: «این یکی از سخت‌ترین لحظات تاریخ است. فشارها بر اوکراین، یکی از سخت‌ترین فشارهاست. ممکن است با انتخاب سختی رو‌به‌رو شویم، از دست‌دادن عزت، یا خطر از دست‌دادن شریک و متحدی کلیدی(آمریکا)؛ پذیرش طرح ۲۸ ماده‌ای یا زمستان بسیار سخت. ما از جنس فولادیم، اما قوی‌ترین فلزها ممکن است بشکنند و یا شکست بخورند»(!)
روزنامه کارگزارانی و غربگرای سازندگی، چند سال قبل، تصویر زلنسکی با لباس و کلاه نظامی را تصویر و تیتر تمام صفحه اول خود کرده و تیتر زده بود: «رئیس‌جمهورِ در میدان».
اما همین روزنامه پس از اظهارات اخیر زلنسکی، صرفاً یک تیتر کوچ یک ستونی در گوشه صفحه اول با عنوان «شرافت یا شراکت؟» تعبیه کرد و نوشت: «در یکی از پرالتهاب‌ترین مقاطع در تاریخ معاصر اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، طرح پیشنهادی ترامپ، برای پایان دادن به جنگ را به مثابه «از دست دادن کرامت ملی» توصیف کرد. زلنسکی با اعتراف به اینکه اوکراین اکنون در «یکی از دشوارترین لحظات تاریخ خود» قرار دارد، پرده از فشار بی‌سابقه‌ای برداشت که ایالات متحده به کی‌یف وارد می‌کند تا این طرح را بپذیرد. اگرچه او تأکید کرد که حاضر به پذیرش آن نیست، همزمان هشداری جدی داد مبنی بر اینکه سرپیچی از واشنگتن ممکن است به قیمت از دست دادن «شریک اصلی» تمام شود و کشور را در تنگنای نظامی و دیپلماتیک بی‌پایان قرار دهد. ترامپ پیش‌بینی کرد که اوکراین بخش‌های باقی‌مانده از منطقه دونباس را نیز از دست خواهد داد».
همچنین، روزنامه هم‌میهن که چند ماه قبل از زلنسکی به عنوان قهرمان دیپلماسی و دفاع از منافع ملی یاد کرده بود، صرفاً در صفحات داخلی، یک یادداشت با عنوان «دو راهی تسلیم یا پایان اتحاد» منتشر کرد و نوشت:
«تماس تلفنی میان لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه و همتای آمریکایی‌اش، از نگاه اوکراینی‌ها یک نقطه عطف بود که می‌توانست نقطه آغاز سختگیری‌های بیشتر علیه مسکو و افزایش حمایت‌ها از کی‌یف باشد. با این حال، زمان زیادی طول نکشید که این امیدواری به یک ناامیدی بزرگ تبدیل شد. صحبت‌های رئیس‌جمهور اوکراین، نشان داد که طرح ترامپ تا چه اندازه ناخوشایند و آزاردهنده است. واکنش اولیه محتاطانه بود. زلنسکی در ابتدا از همکاری با آمریکایی‌ها خبر داد. اما صحبت‌های روز جمعه او نشان داد که این طرح چیزی جز تسلیم کامل نیست. او گفت که اوکراین ممکن است به‌زودی در برابر انتخابی بسیار دشوار قرار گیرد؛ یا عزت خود را قربانی کند یا یکی از مهم‌ترین شرکایش را از دست بدهد».
یادآور می‌شود هم‌میهن چند ماه قبل، مقارن تحقیر زلنسکی (از سوی ترامپ که انزجار جهانی را برانگیخت) و همچنین زمزمه تغییر نام خلیج‌فارس توسط ترامپ نوشته بود: «خیلی‌ها متعجب‌اند که چرا ترامپ تصمیم گرفته به نام خلیج عربی رسمیت بخشد، آن هم در شرایطی که مذاکرات در جریان است. به نظر می‌آید در ایران اتفاق نظر وجود دارد که چون این مسئله مانند بسیاری از مسائل دیگر ناموسی است، باید به شدیدترین شکل با آن برخورد شود. از آنجا که طبق تجربه تاریخی، شخصیت ملی ایرانی، احساسی و آرمان‌گراست، مطرح کردن بحث خلیج عربی می‌تواند تله‌های احساسی پیش روی توسعه ایران را بگشاید... ترامپ، یک بار زلنسکی را از کاخ سفید بیرون انداخت، اما زلنسکی به خاطر منافع ملی بر خشم خود غلبه کرد و توانست ورق را به نفع خود برگرداند. او قرارداد مواد معدنی را با آمریکا امضا کرد تا کمک‌ها در جنگ مقابل روسیه قطع نشود. در سیاست خارجی، زلنسکی الگوی بهتری است تا شوونیست‌های احساسی آرمانگرا»!!
این در حالی بود که به گزارش رویترز و در جریان سفر دوم زلنسکی به آمریکا هم، «ترامپ، چندین بار از الفاظ توهین‌آمیز و زشت استفاده کرد». در این سفر زلنسکی، هیچ مقام آمریکایی -حتی در حد تشریفات فرودگاه- به استقبال نرفت و خلبان هواپیما در پایین پلکان از او استقبال کرد!
در پی رفتار اهانت‌آمیز ترامپ با زلنسکی در کاخ سفید، آقای پزشکیان رئیس‌جمهور کشورمان تاکید کرده بود «ترامپ می‌گوید بیاییم گفت‌وگو کنیم و همان لحظه یادداشت تمام توطئه‌های ممکن را علیه ایران امضا می‌کند. تو اگر اهل مذاکره بودی، چرا این غلط‌ها را می‌کردی... از کاری که او با زلنسکی کرد آدم شرمش می‌آید».
درباره سابقه جنگ اوکراین، باید یادآور شد که اوکراین، دو دهه قبل، استقلال خود را با اعتماد به آمریکا معامله کرد، و در حالی که سومین زرادخانه تسلیحات اتمی جهان را داشت، همه آنها را طبق منافع آمریکا واگذار کرد! از سوی دیگر، غرب به مُهره‌ای مثل زلنسکی نیاز داشت تا در همسایگی روسیه، پایگاه تأسیس کند، مسکو را تحت فشار مضاعف بگذارد، و معادن غنی و کمیاب اوکراین از جمله اورانیوم را غارت کند. اما کدخدای آمریکایی، هر جا لازم باشد، متحدانش را قربانی می‌کند. آمریکا در جنگ اخیر، نه تنها به اوکراین بلکه حتی به آلمان و انگلیس و فرانسه و دیگر اعضای ناتو هم خیانت کرد؛ وسط سرمای زمستانی، هم خط لوله گاز نورد استریم را منفجر کرد و هم گاز را پنج برابر قیمت جهانی به فرانسه و آلمان و... فروخت! و بعدها مدعی شد که اروپایی‌ها باید پول سلاح‌هایی را که آمریکا به اوکراین می‌دهد، بپردازند!
درباره نقش آمریکا در برافروختن آتش جنگ اوکراین کافی است به چند تحلیل محافل آمریکایی مراجعه کنیم:
- جان مرشایمر: آنچه باعث بروز جنگ خانمان‌سوز اوکراین شد، سیاست‌های آمریکا بود. مردم اوکراین صرفاً قربانیان این سیاست‌ هستند. ریشه اصلی جنگ، تلاش آمریکا برای تبدیل اوکراین به خاکریز در مرز روسیه است. اگر سیاست توسعه ناتو دنبال نشده بود، بعید بود جنگ رخ بدهد. آمریکا، اوکراین را به ویرانی هدایت کرد».
روزنامه نیویورک تایمز: آمریکا در جنگ اوکراین، فقط هدف تضعیف مسکو را دنبال کرده؛ مقامات ما معمولاً هدف واقعی را پنهان می‌کنند، اما بعضاً صریح‌تر حرف می‌زنند، مانند زمانی که وزیر دفاع گفت می‌خواهیم روسیه را ضعیف شده ببینیم.
- رابرت کندی، نامزد انتخابات آمریکا: لوید آستین وزیر دفاع، ‌آوریل ۲۰۲۲ گفت هدف ما در جنگ اوکراین از پا درآوردن روسیه است. از پا درآوردن یعنی چه؟ یعنی به کشتن دادن اوکراینی‌ها. ما ۳۰۰ هزار اوکراینی را قربانی کرده‌ایم.
در پی رفتار تحقیر‌آمیز ترامپ با زلنسکی و دیکته صلح تحمیلی، نشریه فارین پالیسی نوشت: «این درس خوبی برای تمام کسانی است که آمریکا را دوست خود تصور می‌کنند».


ایران این بار اسرائیل را چند برابر قبل در هم می‌کوبد

«نگرانی جدید اسرائیل این است که راند بعدی شلیک موشک‌های ایران، بسیار بزرگ‌تر از قبل و در حد اشباع و فلج کردن پدافند اسرائیل خواهد بود».
رسانه صهیونیستی «Jewish News cendicate» در این‌باره نوشت: یک سیستم موشکی سطح به هوایS-200  به نمایش گذاشته شده است و سلاح‌های سنگین، از جمله موشک‌های بالستیک، سیستم‌های دفاع هوائی و هواپیماهای بدون سرنشین، در نمایشگاهی در میدان بهارستان تهران در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴ به نمایش گذاشته می‌شوند. 
ایران بیشتر زرادخانه موشکی خود را بازسازی کرده و به سطح پیش از حمله اسرائیل و آمریکا نزدیک می‌شود. به گزارش خبرنگار نظامی کانال ۱۳، شش‌ماه پس از جنگ ژوئن گذشته، تهران تولید موشک‌های سطح به سطح را تسریع کرده و انتظار می‌رود ظرف چند ماه آینده حدود ۲۰۰۰ موشک جمع‌آوری کند که قادر به رسیدن به اسرائیل هستند.
بخش زیادی از زرادخانه باقی مانده که در شبکه‌های تونل‌های زیرزمینی ذخیره شده بود، از حملات اسرائیل آسیب ندیده و ایران در حال تأمین و تکمیل بقیه آن است. یکی از درس‌های کلیدی که ایران به نظر می‌رسد از جنگ گرفته، اهمیت عملیات عمیق‌تر زیرزمینی و کمتر تکیه بر دقت موشک است.
اسرائیل با نگرانی فزاینده‌ای به این افزایش نیرو نگاه می‌کند. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بحران بین‌المللی، به نیویورک تایمز گفت که در جریان درگیری بعدی، ایران قصد دارد ۲۰۰۰ را همزمان شلیک کند تا دفاع اسرائیل را درهم بشکند، نه ۵۰۰ موشک در ۱۲ روز. بر اساس این گزارش، ایران شبکه دفاع هوائی خود را تقویت می‌کند.
هنوز نشانه‌ای وجود ندارد که ایران دوباره به غنی‌سازی اورانیوم بازگشته باشد، اما در حال پاکسازی سایت‌های آسیب دیده توسط اسرائیل و بازسازی زیرساخت‌های اطراف برنامه هسته‌ای خود است. به گزارش نشریه تایمز، ایران همچنین به نظر می‌رسد روی یک سایت غنی‌سازی جدید به نام کوه کلنگ کار می‌کند.
ایران پس از جنگ ژوئن یک نتیجه‌گیری مهم کرد: تمرکز بر عمق استقرار؛ حجم بیشتر، دقت کمتر، اتکا به اشباع سیستم دفاعی اسرائیل. ایران در جنگ ۱۲روزه، بیش از ۵۵۰ موشک بالستیک شلیک کرد و بیش از ۱۰۰۰ پهپاد تهاجمی را به‌کار گرفت. نگرانی جدید اسرائیل این است که راند بعدی شلیک موشک‌های ایران، بسیار بزرگ‌تر خواهد بود. هدف، اشباع کامل سامانه دفاعی اسرائیل، نه حمله تدریجی است.
در همین حال، پروفسور جین جائه-ایل پژوهشگر موسسه تحلیل‌های دفاعی کره جنوبی گفته است: نکته مهمی که هیچ‌کس در جریان جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل پیش‌بینی نمی‌کرد، دقت فوق‌العاده بالای موشک‌های ایرانی بود، موشک‌هایی که بی‌رحمانه، پدافند اسرائیل و آمریکا را در هم شکستند. اگر این جنگ فقط دو هفته دیگر ادامه پیدا می‌کرد، احتمال آن وجود داشت که اسرائیل به‌طور کامل فلج شود.
وی افزود: در ایران یک نقطه‌قوت مهم وجود داشت که در محاسبات اسرائیلی‌ها اصلاً در نظر گرفته نشده بود، اطلاعات بسیار دقیق ایران از نقاط حساس تل‌آویو.
پروفسور کره‌ای همچنین گفته است: ایران به‌عنوان یک کشور مستقل، حق دارد برنامه هسته‌ای داشته باشد. درحالی‌که تهران با آژانس همکاری کرده و شفافیت نشان داده، اسرائیل با داشتن ده‌ها کلاهک هسته‌ای کاملاً غیرشفاف است. مطالبه شفافیت از سوی تل‌آویو، با توجه به وضعیت اسرائیل، اساساً منطقی نیست.

ریشه تورم با وجود کالا  فقدان سامانه جامع تجارت است
کالا در کشور هست، واردات انجام می‌شود و تولید ادامه دارد؛ آنچه وجود ندارد جریان داده است. وقتی سامانه‌های گمرک، انبار، لجستیک و فروش به هم متصل نباشند، بازار از کنترل خارج می‌شود.
روزنامه وطن امروز در ارزیابی نقش منفی سامانه‌های نیمه کاره و جزیره‌ای در ایجاد تورم نوشت: چرا در اقتصادی که کالا در آن حضور دارد، بازار همچنان ناپایدار است؟ پاسخ در جایی بیرون از قیمت و سیاست‌های حمایتی نهفته است؛ در زیرساخت داده‌ای. تا زمانی که سامانه‌ها شبکه واحدی تشکیل ندهند سیاست‌گذار فقط بخشی از تصویر  را می‌بیند و راهبردهای درست نیز در اجرا بی‌اثر می‌شوند. در ظاهر شاید هر سامانه دولتی بخشی از این کار را انجام دهد اما واقعیت این است که این سامانه‌ها جزایر جداگانه‌ای هستند که هیچ تصویری از کل زنجیره ارائه نمی‌دهند.
سامانه گمرک فقط ورود کالا را ثبت می‌کند اما هیچ اطلاعی از سرنوشت محموله پس از خروج از بندر ندارد. سامانه جامع تجارت، اطلاعات خرید و فروش را دارد اما نه حجم واقعی جابه‌جایی را می‌داند و نه می‌تواند انبارها را رصد کند. سامانه انبارها فقط موجودی را ثبت می‌کند و نه مسیر ورود و خروج آن را. شبکه حمل‌ونقل نیز صرفاً اطلاعات بخشی از جابه‌جایی را ثبت می‌کند. نتیجه این پراکندگی آن است که تصویر واحدی از وضعیت کالا وجود ندارد و هر دستگاه صرفاً از قطعه‌ای از پازل باخبر است.
وقتی سامانه‌ها به هم متصل نباشند سیاست‌گذار نمی‌تواند تشخیص دهد کمبود کالا واقعی است یا مصنوعی. مشخص نیست کالایی که وارد شده، دقیقاً به کدام شهر، کدام انبار و کدام شبکه فروش رسیده است. در بسیاری از موارد، کالا در مسیرهای نامرئی جابه‌جا می‌شود؛ مسیرهایی که نه قیمت‌گذاری قابل نظارت دارد و نه حجم عرضه. این همان فضائی است که در آن، بازارهای غیررسمی رشد می‌کنند، قیمت‌ها چندنرخی می‌شود و شوک‌های ناگهانی شکل می‌گیرد.
تصمیم‌گیری در چنین فضائی عملاً بر پایه حدس و گزارش‌های دیرهنگام انجام می‌شود. سیاست‌گذار امروز تصمیمی می‌گیرد اما اثر آن را هفته‌ها بعد می‌بیند؛ زمانی که دیگر برای اصلاح وضعیت دیر شده است. این تأخیر اطلاعاتی باعث می‌شود سیاست‌های درست نیز بی‌اثر به نظر برسند و سرمایه اجتماعی دولت کاهش یابد.
در نظام‌های توزیع پیشرفته، ستون فقرات مدیریت کالا، قیمت‌گذاری یا بخشنامه‌های نیست؛ جریان شفاف داده است. وقتی سامانه‌های ورود، انبارش، حمل‌ونقل، فروش و حتی مصرف واحد به واحد به هم متصل باشند، سیاست‌گذار می‌داند چه مقدار کالا در شبکه پخش است و چه میزان به فروش رفته و همین شفافیت، قدرت پیش‌بینی ایجاد می‌کند. 
هر دستگاه سامانه‌ای برای خود ایجاد کرده ‌اما هیچ‌کدام مأموریت اتصال ندارند. هیچ مرجع واحدی مسؤول  مدیریت زنجیره نیست. وزارتخانه‌ها اطلاعات را نگه می‌دارند اما به اشتراک نمی‌گذارند. هر سامانه برای هدفی طراحی شده اما هیچ‌کدام به هدف اصلی یعنی شفافیت زنجیره خدمت نمی‌کند. در چنین شرایطی، تصمیم‌گیرنده مجبور است با اطلاعات ناقص تصمیم بگیرد و همین باعث می‌شود سیاست‌ها در اجرا فرسوده شوند.
زمانی که داده در طول زنجیره جریان نداشته باشد، توزیع عملاً غیرقابل مدیریت می‌شود. تا زمانی که سامانه‌ها به هم متصل نشوند، هیچ اصلاح اقتصادی (ارزی، یارانه‌ای، کالابرگ) به نتیجه نخواهد رسید. بازار زمانی آرام می‌شود که سیاست‌گذار بتواند مسیر کالا را ببیند، نه اینکه بخشی از آن را حدس بزند. اصلاح توزیع از جایی آغاز می‌شود که جریان داده، شفاف، یکپارچه و قابل اتکا باشد. دلالان و واسطه‌ها از این خلأ اطلاعاتی استفاده می‌کنند؛ با محدود کردن عرضه یا نگه‌داشتن کالا در انبارها، کمبود مصنوعی ایجاد می‌کنند و بازار را تحت فشار قرار می‌دهند.
راه‌حل آرام کردن بازار، ایجاد یک شبکه داده‌ای منسجم است؛ شبکه‌ای که مسیر کالا را از لحظه ورود تا مصرف نشان دهد. این شفافیت هم هزینه‌های حمل‌ونقل و انبارداری را کاهش می‌دهد و هم مانع شکل‌گیری احتکار و چندنرخی شدن قیمت‌ها می‌شود.