آمریکا از جدیدترین بمب اتمی خود رونمایی کرد
وقتی بمب اتمی آمریکا مشروعیت دارد اما صنعت صلحآمیز هستهای ایران خطرناک میشود!
سرویس سیاسی-
ایالات متحده یکسال زودتر از برنامه، تولید مرگبارترین نسخه بمب هستهای خود موسوم به B61-13
را تکمیل کرد؛ بمبی با دقت بالا و قدرت تخریب بیسابقه، طراحیشده برای فروپاشی سنگرها و مراکز فرماندهی دشمنان! با این حال، همین کشور که تنها استفادهکننده سلاح اتمی در تاریخ بشر است، همچنان با وقاحت صنعت صلحآمیز هستهای ایران را تهدیدی برای امنیت جهانی میخواند. اینجاست که باید پرسید: چگونه بمب اتمی در دست آمریکا مشروع است، اما برق هستهای در ایران خطرناک؟!
دولت ایالات متحده به تازگی از تکمیل ساخت بمب جدید اتمی خود با نام B61-13 پرده برداشت. اقدامی که تنها یک سال پس از اعلام اولیه انجام شد و بر خلاف بسیاری از پروژههای نظامی که به تأخیر میافتند، به شکل بیسابقهای زودتر از موعد پایان یافت. بمبی با ویژگیهای مدرن، هدایت دقیق، قدرت تخریب بالا و سامانههای امنیتی چندلایه که طبق اعلام رسمی، برای «نابودی اهداف به شدت مستحکم» از جمله سنگرهای زیرزمینی طراحی شده است.
طبق گزارش اداره امنیت ملی اتمی آمریکا (NNSA)، این بمب نسخه قدرتمندتر مدل B61-12 محسوب میشود و قرار است توسط بمبافکنهای رادارگریز B-2 Spirit و B-21 Raider حمل شود. به عبارت دیگر، آمریکا امروز بمبی را در زرادخانه خود گنجانده که نهتنها از لحاظ تخریب و دقت در نوع خود بیسابقه است، بلکه صراحتاً برای استفاده در جنگهای آینده طراحی شده؛ جنگهایی که ممکن است با تصمیم یک مقام کاخ سفید، فاجعهای اتمی را رقم بزند.
اما نکته دردناک و البته قابل تأمل آنجاست که همین دولت، با همین سابقه سیاه، و همین زرادخانه مرگبار، خود را «قاضی» و «پلیس» هستهای جهان نیز میداند! در قاموس استکباری آمریکا، داشتن بمب اتم نهتنها مشروع است، بلکه ضرورتی دفاعی تلقی میشود؛ آن هم برای کشوری که تنها استفادهکننده سلاح اتمی در تاریخ بشر است و هنوز هم از کشتار صدها هزار غیرنظامی بیگناه در هیروشیما و ناکازاکی ابراز پشیمانی نکرده است.
اما اگر کشوری مستقل، آزاد و غیروابسته، همچون ایران، بخواهد از حق مسلم خود برای غنیسازی اورانیوم در چارچوب معاهده NPT استفاده کند، ناگهان تمام نهادهای بینالمللی بسیج میشوند و فریاد «تهدید علیه صلح جهانی» سر میدهند! جالب آنکه حتی همین بمبهای جدید نیز با هیچ محدودیت حقوقی و بینالمللی مواجه نمیشوند، اما ایران برای راهاندازی چند سانتریفیوژ در نطنز و فردو، باید ماهها در اتاق بازجویی آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخگو باشد!
این سیاست دوگانه و ناعادلانه تنها به آمریکا محدود نمیشود، بلکه ریشه در ساختار معیوب و سلطهگر معاهداتی دارد که در دوران جنگ سرد طراحی شدند تا سلطه اتمی چند کشور خاص را تثبیت کنند. معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) یکی از همین ابزارهاست که در ظاهر برای جلوگیری از گسترش تسلیحات اتمی شکل گرفت، اما در عمل، ابزاری برای کنترل دیگران و مشروعیتبخشی به زرادخانه قدرتهای هستهای شد. این معاهده که مدعی «خلع سلاح» است، تاکنون کوچکترین فشاری بر زرادخانههای 5 عضو دائم شورای امنیت وارد نکرده، اما نهادهای وابسته و کارگزار آن برای برنامه صلحآمیز در ایران، صدها قطعنامه و گزارش با ادبیات تهدیدآمیز صادر کردهاند!
کنگره آمریکا در سال 1954 با تصویب قانون موسوم به «یک، دو، سه»، به عنوان بخشی از «قانون انرژی اتمی ایالات متحده (Atomic Energy Act) به خود حق داده که در تعامل با دیگر کشورها آنان را از هرگونه فعالیت مرتبط با چرخه سوخت هستهای شامل غنیسازی، بازفرآوری و تولید آب سنگین منع کند. به زبان سادهتر، دنیا حق ندارد چیزی بداند یا انجام دهد که ممکن است آمریکا آن را نپسندد! و این، در حالی است که زرادخانه اتمی آمریکا نهتنها متوقف نشده، بلکه پیوسته مدرنتر و مرگبارتر شده است.
از سوی دیگر، همین دولت مدعی قانونگرایی، در برابر برنامه اتمی رژیم صهیونیستی، که حتی عضو NPT هم نیست و صدها کلاهک هستهای در اختیار دارد، نهتنها سکوت کرده بلکه آشکارا از آن حمایت میکند! به بیان دیگر، اگر سلاح اتمی در دست صهیونیستها باشد، امنیتآفرین است! اما اگر ایران بخواهد برق هستهای تولید کند، باید تحت شدیدترین بازرسیها و فشارها قرار گیرد.
سیاست هستهای آمریکا، تصویری روشن از یک «نظم بینالمللی تبعیضآمیز» است که معیار آن، نه اصول و اخلاق و قانون، بلکه «وفاداری سیاسی» به نظام سلطه است. کشورهای مستقل همچون ایران که میخواهند بر پایه منافع ملی خود تصمیم بگیرند، باید هزینه استقلال را با تحریم و تهدید بپردازند. در حالیکه دوستان و مزدوران آمریکا میتوانند با حمایت او، به هر جنایتی دست بزنند و حتی زرادخانه اتمی داشته باشند!
در چنین شرایطی، وقتی ایالات متحده از بمبهای B61-13 رونمایی میکند، نهتنها کسی آن را «تهدید علیه صلح جهانی» نمینامد، بلکه آن را بخشی از «اقتدار دفاعی» آمریکا میخوانند. اما همین محافل، وقتی ایران از پیشرفت در سانتریفیوژهای پیشرفته خبر میدهد، جلسات و موضعگیریهای تند در آژانس و شورای امنیت شکل میگیرند!
بیتردید، حقیقت روشن است: جهان امروز نه با خطر تسلیحات هستهای ایران، بلکه با سلطهطلبی و قانونگریزی اتمی آمریکا و متحدانش روبهروست. مادامی که سلاح هستهای در دستان بیمنطقترین قدرتها قرار دارد، نمیتوان از صلح سخن گفت. مادامی که نهادهایی چون آژانس انرژی اتمی در خدمت اراده سیاسی چند کشور خاص عمل میکنند، نباید از عدالت بینالمللی سخن گفت. مادامی که آمریکا با بمبافکنهای رادارگریز خود، بمبهای جدید آزمایش میکند، نمیتوان غنیسازی اورانیوم در نطنز و فردو را تهدید دانست!
این حقیقتی است که حتی اگر جهان غرب آن را انکار کند، ملتهای بیدار و مستقل، آن را خوب میفهمند و به موقع پاسخ خواهند داد.