عزت خدا و عزت دیگران (پرسش و پاسخ)
پرسش:
خداوند در قرآنکریم از یک طرف میفرماید: «همه عزت از آن خداست» اما از سوی دیگر میفرماید: عزت هم برای خداست و هم برای رسول خدا(ص) و هم برای مومنین، آیا این دو موضع سخن موهم تعارض در آیات قرآن نیست؟
پاسخ:
عزت دیگران در طول عزت خداوند است
خدای متعال در قرآنکریم در سوره یونس آیه 65 میفرماید: «ان العزه لله جمیعاً» عزت، همه از آن خداست. از طرفی در جای دیگر قرآن میفرماید: «ولله العزه و لرسوله و للمومنین» و عزت از آن خدا و از آن پیامبر او(ص) و از آن مومنان است.(منافقون- 8) که در اینجا عزت تخصیص یافته به خدا در آيه اول به رسول خدا(ص) و مومنین نیز انتقال یافته است. سوال یا شبهه مطرح شده در این دو آیه به ظاهر متعارض این است که آیا عزت پیامبر اکرم(ص) و مومنین منبعث از عزت خداوند و در پرتو عزت حق تعالی و در طول عزت اوست یا اینکه در عرض عزت خداوند و مستقل میباشد؟ در بحث توحید صفاتی این نگرش مطرح میشود که همه صفات حق تعالی ازلی و ابدی و از اخلاق برخوردار است. بنابراین وقتی بندگان خدا مظهر اسماء و صفات الهی میشوند این بدان معنا نیست که هر کدام خودشان در آن صفات مستقل و در عرض صفات خداوند می باشند، بلکه در طول صفات الهی و جلوه و پرتوی از آن ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه، جمالیه و جلالیه یعنی خداوند میباشند. بنابراین عزت رسول خدا(ص) و مومنین همگی به برکت و به واسطه خداوند و از جانب خداوند است. لذا این دو عزت در طول یکدیگرند، نه در عرض هم تا موجب توهم شود که منظور دو عزت جداگانه است و در خلاف جهت یکدیگر است. از آنجا که تنها ذات پاک اوست که فینفسه شکستناپذیر است (که معنای عزیز و عزت میباشد) و همه مخلوقات به حکم فقر ذاتی و محدودیتشان قابل شکست هستند، لذا تمام عزت از آن خداوند است و هرکسی عزتی کسب میکند، از برکت دریای بیکران اوست: «ای مردم! همه شما نیازمند خدایید و تنها خدا بینیاز و ستودنی است» (فاطر- 15) بنابراین سیاق جمله «من کان یرید العزهًْ فلله العزهًْ جمیعاً» آن نیست که بخواهد اختصاص عزت به خدا را بیان کند، به طوری که غیر از خدا کسی دستش به آن نرسد و نمیخواهد بفرماید هرکس در طلب عزت برآید، چیزی را طلب کرده که وجود ندارد و نشدنی است، بلکه معنایش این است که هرکس عزت میخواهد، باید از خدای متعال بخواهد، زیرا همه عزت ملک خداست و هیچ موجودی نیست که خودش بالذات عزت داشته باشد. بنابراین انسانها باید به وسیله عبودیت و بندگی خالصانه خداوند و با داشتن ایمان کامل و عمل صالح، عزت واقعی خود را از خدای متعال به دست آورند و مرجع و منبع دیگری از غیر خداوند نمیتواند چنین عزتی را به انسانها عطا نماید، زیرا مطلق عزت از آن خداست و هیچکس و مرجع دیگری عزت مستقل در کنار و عرض خدا ندارد.
احادیث کسب عزت الهی
1- در حدیثی از مالک ابن انس نقل شده که پیامبر اکرم(ص) فرمود: پروردگار شما همه روزه میفرماید: منم عزیز و هرکس عزت دو جهان را خواهد، باید اطاعت عزیز کند» در حقیقت انسان آگاه باید آب از سرچشمه بگیرد، که آب زلال و فراوان آنجا است، نه از ظرف کوچک و مختصری که هم محدود است و هم آلوده و در دست این و آن میباشد. (کنزالعمال، متقی هندی، ح 43101)
2- در حالات امام حسن(ع) میخوانیم که در ساعات آخر عمرشان هنگامی که یکی از یاران به نام ضیادهًْ ابن ابیسفیان از او اندرز خواست، نصایح ارزنده و موثری برای او بیان فرمود که از جمله این بود: هرگاه بخواهی بدون داشتن قبیله عزیز باشی، و بدون قدرت حکومت، هیبت داشته باشی، از سایه ذلت معصیت خدا بدرآی، و در پناه عزت اطاعت او قرار بگیر» (شبههشناسی قرآنی، مسعود صادقی، ص 310) بنابراین حق تعالی اگر در برخی از آیات قرآن «عزت» را علاوه بر خداوند، برای پیامبر اکرم(ص) و مومنین هم قرار میدهد، به خاطر آن است که آنها نیز از پرتو عزت پروردگار کسب عزت کردهاند و در مسیر اطاعت و بندگی او گام برمیدارند، و این سازوکار و قانونمندی برای اسماء و صفات دیگر الهی نیز جاری و ساری است و انسان میتواند با اطاعت و بندگی خالصانه مظهر اسماء و صفات الهی گردد و به تعبیر قرآن صبغهالله شود و به مقام خلیفه الهی برسد.