kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۵۳۹۱
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۹
به بهانه برگزاری چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر 

نیــاز جشـنواره فیلم فجــر به عمــل جراحــی

 
 
 
مهدی سرتاج
 
در تاریخ پرفراز و نشیب سینمای ایران، قدم گذاشتن بر خطوط پرتنش و متلاطم آن، نیازمند روحی مقاوم و هنری جان‌دار است. سینما، به عنوان آینه‌ای از واقعیت‌های اجتماعی، در سال‌های سلطنت دربار پهلوی، به شدت در چنگال فساد و فحشا رنج می‌برد. در حالی که قلب‌های متدین مردم از عشق به اهل بیت علیهم‌السلام لبریز بود، سینما در انزوای خود، به عاملی برای ترویج ناهنجاری‌ها و انحرافات تبدیل می‌شد. اما تاریخ همیشه در تاریکی خود، نوید روزهای روشن را به همراه دارد. با ظهور انقلاب اسلامی، ندای بیدارگر بنیان‌گذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمه الله علیه‌، چراغ راهی برای این هنر شد:
 «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم.» این جمله چنان وزنی به خود گرفت که باعث شد حیات جدیدی به سینمای ایران بازگردد. سینما به یک ابزار فرهنگی و تربیتی تبدیل شد و مردمی که به خاطر زخم‌های گذشته از سینما دور شده بودند، دوباره جذب آن شدند.جشنواره فیلم فجر، نماد این بازگشت و شکوفایی است. 
چهل و سه  سال است که این جشنواره برگزار می‌شود و در هر دوره به بررسی و ارزیابی جدیدترین تولیدات سینما می‌پردازد. فرصتی برای کارگردانان تا در برابر نقد و تحلیل‌های کارشناسان، نقاط قوت و ضعف آثار خود را بشناسند و به اصلاح نهایی بپردازند. اما آیا این جشنواره، که روزگاری درخشان‌ترین مراسم سینمایی کشور محسوب می‌شد، اکنون به یک گردهمایی بی‌روح تبدیل شده است؟
در این سال‌ها، با توجه به عدم سیاستگذاری اصولی، جایگاه جشنواره کمرنگ‌تر شده و از اهداف خودش دورافتاده است.به گونه ای که کارکرد خود را در تقویم اکران سال جدید سینمائی از دست داده است. این روزها، با برگزاری چهل و سومین دوره این رویداد، به وضوح شاهد تلاطم‌ها و چالش‌هایی هستیم که می‌توانستند فرصتی برای مطالبه‌گری و اصلاح وضع موجود باشند. البته، متاسفانه برخی بی‌احترامی‌ها و هنجار شکنی‌ها در چنین شرایطی، حاکی از ضرورت بازنگری در مسئولیت‌ها و اصول محوری انقلاب اسلامی است. حوزه سیاستگذاری فرهنگی می‌توانست فرصتی برای یکی از  مهم ترین  مطالبه‌گری در جشنواره امسال باشد تا اینکه شگفتانه جشنواره بیست و سوم با قبح‌شکنی، بی‌حرمتی و به سخره‌گرفتن هنجارهای اسلامی  در شروع سرد و بی‌روح بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور در آستانه دهه فجر شکل گرفت. سناریویی که بنظر می‌رسد جرقه‌ای برای تغییر مسیر سینمای ایران از ریل انقلاب اسلامی باشد. آن زمان که در مراسم افتتاحیه دست دادن رضا بابک و مرضیه برومند به همراه استفاده از الفاظی که صراحتا چاقوی تیزی بر پیکره نحیف جشنواره فیلم فجر  جلوی دوربین‌های پخش زنده تلویزیون عادی‌سازی شد، همه نشانه  اراده‌ای برای شروع مسیری جدید برای مقابله با سینمای نجیب مورد تأیید جمهوری اسلامی ایران در دوران مدیریتی جدید است. 
 با به‌صدا درآمدن زنگ بیست و سومین دوره‌،این جشنواره با آثاری که تحت سیاست‌های دوره مدیریتی محمد خزاعی در سازمان سینمایی دولت قبل تولید شده بودند، آغاز شد؛ در حالی که اجرای جشنواره با مدیریت رائدفریدزاده به انجام می رسد. اما در دو بخش محتوا و اجرا با دو طیف مختلف نظری و سیاسی مواجه هستیم. اصرار و پافشاری بر رونق گیشه به دلایل رکود ایجاد شده گیشه سینما در دوران کرونا، به هر قیمت، انبوهی از تولیدات سخیف و نازل را به همراه داشت، سیاستی  که در پی آن لطمه جبران‌ناپذیری به سینمای ایران زد و تبعاتش در تولیدات این دوره جشنواره  مشهود است. در این میان اگر شاهد فیلمی قابل قبول باشیم، برآیند تفکرات و تلاش‌های بخش خصوصی و سازمان‌های نامرتبط با بدنه سازمان سینمایی است.
بنظر می رسد این جشنواره  برای شکوفا شدن نیاز به یک عمل جراحی در ساختار سینمای کشور دارد تا با قلب تپنده آن رگ‌های حیاتی سینمای ایران را  حیات دوباره ببخشد. این روزها که جشن‌های انقلاب اسلامی برگزار می‌گردد، حال سینمای ایران مرا به یاد جمله‌ای از امام خمینی رحمه‌الله می‌اندازد که با فریاد می‌گفتند: «من احساس خطر می‌کنم.» این احساس خطر، دقیقا به فرآیندهای فکری و تولیداتی اشاره دارد که امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه و بازنگری همراه با مسئولیت‌پذیری است. در واقع، سینما به‌عنوان یک ابزار فرهنگی و اجتماعی، باید در خدمت ارتقاء آگاهی عمومی و تسهیل فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی باشد؛ نه اینکه همچون زخم‌هایی که در صفحات تاریخ برجای مانده‌اند، به ترویج سستی و انحراف بینجامد. روش‌های بی‌احترامی و قبح‌شکنی به هنجارهای اسلامی تنها زمانی اتفاق می‌افتد که سیاستگذاری کلان فرهنگی کشور به سمت قهقرا برود. 
به عنوان نمونه، می‌توان به نوع مواجهه برگزارکنندگان این جشنواره با منتقدین و نظرات عمومی اشاره کرد. به نظر می‌رسد که برخی از فیلم‌های راه یافته به جشنواره در سطح کیفی پائین و نسبت به فضای فرهنگی و مذهبی حاکم بر جامعه بی‌توجهی کرده‌اند‌، این خود نشانه‌ای از بی‌احترامی به ارزش‌های اجتماعی و دغدغه‌های مردمی محسوب می‌شود.
از سوی دیگر، جشنواره فیلم فجر می‌توانست به‌عنوان یک پایگاه اجتماعی، نقدها و پرسش‌های جدی را در مورد آینده سینما و نقش آن در جامعه اسلامی مطرح کند. فرصت‌هایی که به‌راحتی از دست می‌روند و ما نمی‌توانیم در روند اصلاح و بهبود استفاده کنیم. این نیاز به توجه و عزم جدی در سطح کلان به‌منظور احیا و تثبیت سینمای معتبر و باکیفیت احساس می‌شود.
در نهایت، همه ما امیدواریم که سینما به‌عنوان یک پدیده فرهنگی، بار دیگر به حریم عشق، وحدت و شناخت میان مردم و فرهنگ سرزمین‌مان برود. جشنواره فیلم فجر می‌تواند و باید در این جهت گام بردارد، چراکه در غیر این صورت، به‌زودی فقط خاطره‌ای از شکوه و عظمت خود باقی خواهد گذاشت، بی‌آنکه اثر و کارکردی برای مردم و فرهنگ داشته باشد.