مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۱۱۸
رأی خبرگان به رهبری حضرت آیتالله خامنهای
سید یاسر جبرائیلی
پس از رأی اکثریّت خبرگان به رهبری فردی، آقای هاشمی رفسنجانی نایبرئیس مجلس خبرگان گفت اینک باید روی فرد رأی گرفته شود. چند تن از اعضا با صدای بلند از میان جمع گفتند پیشنهاد ما آقای خامنهای است. آقای هاشمی گفت «خیلی خب! ما هم پیشنهادمان آقای خامنهای است.».1
در این میان آقای محسن مجتهد شبستری با صدای بلند از آقای هاشمی خواست نظر امام درباره آیتالله خامنهای را بگوید.
ایشان در روایت خود از جلسه میگویند در حین مذاکرات پیرامون رهبری شورایی یا فردی، یادداشتی به هیئترئیسه داده و خواستار بیان نظر امام شده بود، امّا یکی از اعضای هیئترئیسه در پاسخ نوشته بود که اگر تصمیم بر شورایی نشد، مطرح میکنیم: «اجمالاً این مطلب به گوشم خورده بود که امام در مورد جناب آقای خامنهای مطالبی فرمودهاند... من منتظر بودم ببینیم چه وضعی پیش میآید تا این مطلب را مطرح کنیم. فقط با آقای محمّدی گیلانی که کنارم نشسته بود، صحبت کردم. ابتدائاً با کسی صحبت نکردم. ایشان گفت «من هم مطلبی به گوشم خورده. ببینیم جا میافتد یا نه.». تا اینکه قرار بر این شد مسئله شواریی مطرح بشود. من در حین مباحث شورایی دیدم بحثهایی که مطرح میشود خیلی مفید نیست و وقتگیر است. یادداشتی نوشتم، دادم به هیئترئیسه که من شنیدهام که امام(رضواناللهتعالیعلیه)، مطالبی درباره جناب آقای خامنهای فرمودهاند، و آقای رفسنجانی هم مطّلع از این جریانات است. خوب است که این را مطرح کنند... جوابی از طرف هیئترئیسه برای من آمد که صبر کنید اگر مسئله شورایی رأی نیاورد مطرح بشود. خب من هم دیدم این جواب هیئترئیسه است. نمیشود گفت نه آقا من نمیگذارم این شورایی تمام بشود؛ من میخواهم الان افراد معلوم بشود. ما هم گوش کردیم... [پس از رأی خبرگان به رهبری فردی] بلافاصله بلند شدم. با صدای بلند گفتم جناب آقای رفسنجانی من یادداشتی داده بودم. حالا وقتش است که شما شهادت بدهید. شنیدم که امام درباره جناب آقای خامنهای مطالبی فرمودهاند.»2
آیتالله خامنهای در این میان نیمخیز شدند که پشت تریبون رفته و صحبت کنند، امّا آقای هاشمی گفت «اجازه بدهید... این حرف آقای شبستری را میخواهید آقایان... آقای شبستری چیزی از آقای طاهری شنیدند که امام جملهای درباره آقای خامنهای گفتهاند. سندش منم. اگر آقایان مایلند، من نقل کنم؛ وَالّا نه.».3
اعضا خواستار بیان جمله امام شدند. آقای هاشمی رفسنجانی پیش از بیان جمله امام، به همان نکتهای اشاره کرد که آقای آذری قمی در آغاز جلسه خبرگان با اشاره به نظر امام پیرامون آیتالله خامنهای گفته بود؛ یعنی تأکید امام در وصیّتنامه درباره احراز سندیّت قولهای ایشان. آقای هاشمی گفت «البتّه امام در این صحبتشان، [در] این سندی که امروز خواندیم (وصیّتنامه)، گفتند چیزهایی را قبول کنید از من که یا نوشته باشد یا در رادیو گفته باشم. این، آن نیست... در رادیو ایشان نگفتند.». امّا اضافه کرد که برای آنچه میخواهد از امام نقل کند، چهار پنج شاهد در جمع هست. آقای موسوی اردبیلی گفت «آقای هاشمی! من شاهدم.».4
سپس آقای هاشمی به روایت جلسهای نزد امام(قدّسسرّه) با حضور سران قوا، نخستوزیر و حاج احمد خمینی پرداخت: «ما یک جلسه با رؤسای قوا و نخستوزیر و احمد آقا خدمت امام بودیم. همان موقعی که مسئله آقای منتظری داغ شده بود و ما با امام مباحثه داشتیم. ما یکی از احتجاجاتمان با امام این بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذارید، ما در رهبری دچار مشکل میشویم... امام هم شورایی را خیلی تمایل نداشتند هیچوقت. فرد هم ما میگفتیم ما فردی را نداریم الان که مطرح بکنیم در جامعه. چون ما فرضمان بر مرجعیّت بود و با همان مسائل بود. امام فرمودند چرا ندارید؟ آقای خامنهای. البتّه ما میتوانستیم آن روز حمل کنیم این را برای اینکه امام خب برای اینکه ما را قانع بکنند، بگویند در بنبست نیستید...
البتّه قرار هم گذاشتیم به کسی نگوییم و ما هم نگفتیم واقعاً. ما بعداً شنیدیم درز کرده، نفهمیدیم از کجا درز کرده. امّا ما نگفتیم. خود آقای خامنهای اصرار داشتند این را مطرح نکنید. ایشان به من فرمودند مبادا بگویید.
من هم نمیگفتم. یک بار دیگر من خصوصی خدمت امام رفتم. باز روی همین مسئله [صحبت شد]. من چون در جلسه عمومی شرمم میآمد خیلی بحث مثلاً یکدندگی با امام بکنم؛ خب تنها که میرفتم، خیلی آزادتر حرف میزدم. خیلی با ایشان یکدنده، ور رفتم روی مسئله، باز ایشان به من در همان جلسه فرمودند که شما وقتی مثل آقای خامنهای را دارید، چرا تردید دارید؟ چرا مشکل دارید؟ بار سوّم این را احمد آقا دیروز به ما گفت. در جمع چند نفریمان گفت. گفت وقتی که آقای خامنهای کره بودند و فیلمشان با آقای کیم ایل سونگ داشت نمایش داده میشد، منظره خوبی بود آنجا... آقای احمد آقا گفتند که من گفتم آقای خامنهای خوب جا افتادند... واقعاً خوب آبرویی هستند برای نظام. ایشان فرمودند که واقعاً ایشان شایستهی رهبری هستند. این هم حرف سوّمی است که البتّه این را من از احمد آقا نقل میکنم با واسطه. آن را که عرض میکنم، آقای اردبیلی و من و آقای احمد آقا و آقای نخستوزیر در جلسه بودیم، با هم شنیدیم. این مسموعات ما است.».5
آقای امینی بعدها در پاسخ به این پرسش که چرا آقای هاشمی نظر حضرت امام(قدّسسرّه) درباره حضرت آیتالله خامنهای را با تأخیر به اطّلاع خبرگان رساند، گفت: «آقای هاشمی وقتی این خاطره را نقل کرد که دیگر شرعاً احساس کرد که باید برخی ملاحظات را کنار بگذارد و از آنچه که خبر دارد، سایر اعضای خبرگان را هم مطّلع کند. شاید بشود از این جنبه هم به مسئله نگاه کرد که در آغاز جلسه، سعی بر این بود که خبرگان نخست خودشان و در خلال مباحث به نتیجه برسند که البتّه رسیدند. آقای هاشمی، نظر امام درباره آیتالله خامنهای را وقتی مطرح کرد که از سوی برخی از نمایندگان، مسئله رهبری ایشان به شکل تلویحی مطرح شده بود و از آقای هاشمی خواستند که در اینباره بیشتر توضیح بدهد.».6
پس از آنکه خبرگان از نظر حضرت امام دربارهی حضرت آیتالله خامنهای مطّلع شدند، ایشان وقت گرفته و پشت تریبون قرار گرفتند. آیتالله خامنهای شاگرد حضرت امام(قدّسسرّه) بودند و وقتی امام، همان تنها عالم محقّقکننده شأن وراثت انبیا، با تواضع و فروتنی تمام خود را یک «طلبه» میدانست، شاگرد که اینک در معرض ولایت بر مسلمین جهان بود، با چه ادبیّاتی باید درباره خود سخن میگفت؟ آیتالله خامنهای اینک در معرض مسئولیّتی بزرگ بودند و پشت تریبون قرار میگرفتند که دراینباره سخن بگویند.
در ماجرای نامزدی ایشان برای ریاستجمهوری دیدیم که صرفاً پس از تکلیف حضرت امام(قدّسسرّه) نامزدی را پذیرفتند. انتظاری جز این نمیشد از این شخصیّت داشت که تمامی تلاشش را بهکار ببندد تا این مسئولیّت متوجّهش نشود، امّا یک دغدغه مهمّ دیگر نیز وجود داشت و آن اینکه اگر خبرگان نهایتاً این مسئولیّت را به دوش ایشان میگذاشتند، آیا حرفشان برای کسانی که معتقد به فقاهتشان نبودند، حجّیّت داشت؟ ایشان نطق کوتاه خود را اینگونه آغاز کردند: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. اوّلاً واقعاً باید خونگریست بر جامعه اسلامی که حتّی احتمال کسی مثل بنده در آن مطرح بشود... من نمیخواهم درباره این صحبت کنم. مسئله اشکال فنّی دارد؛ اشکال اساسی دارد. من قبلاً خدمت آقای هاشمی هم گفتم. در یکی دو هفته قبل از این، که همین قضیّه مطرح بوده، ایشان فرمودند. من جدّاً به ایشان گفتم من قاطعاً چنین چیزی را قبول نخواهم کرد. حالا غیر از اینکه خود من حقیقتاً لایق این مقام نیستم و این را بنده میدانم.
شاید آقایان هم میدانید. اصلاً از لحاظ فنّی اشکال پیدا میکند این قضیّه. رهبری، رهبری صوری خواهد بود، نه رهبری واقعی. خب، من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی، برای بسیاری از آقایان حرفم حجّیّت حرف رهبر را ندارد. این چه رهبری خواهد بود؟... قانون اساسی که خب میگوید مرجع.
حالا یا مرجع شأنی یا مرجع فعلی. اینکه حالا هیچ. از لحاظ شرعی هم حجّیّت قول رهبر در صورتی است که آن کسی که میخواهد به حرف او عمل کند، او را فقیه و صاحبنظر در امور دین بداند. خب الان در همین جلسه چند نفر از آقایان آمدند صحبت کردند، تصریح کردند که بنده صاحبنظر نیستم... همین آقای آذری که اسم بنده را اوّل بار آوردند در این جلسه، بنده اگر حکم بکنم، ایشان قبول خواهند کرد؟»7
آقای آذری قمی در پاسخ به این پرسش آیتالله خامنهای گفت «بله!». ایشان امّا ادامه داد: «قطعاً قبول نمیکنند.». آقای خلخالی گفت «بعد از رهبر شدن بله...». آیتالله خامنهای امّا این سخن را نپذیرفتند. چند تن دیگر از اعضا از جایگاه خود بلند شده و همزمان به احتجاج با آیتالله خامنهای پرداختند.8
آقای فاضل لنکرانی به سخن آیتالله خامنهای درباره صاحبنظر ندانستن ایشان توسّط تعدادی از اعضای خبرگان اشاره کرد و گفت «امام شما را صاحبنظر میدانستند.»؛ آیتالله خامنهای تا خواست پاسخ دهد و گفت «آخر امام...»، آقای خلخالی با اشاره به مسئله پذیرش حکم که ایشان مطرح کرده بودند، گفت «آقا، مسئله تمام است. ما نمیخواهیم از شما تقلید بکنیم.». آیتالله خامنهای پاسخ داد «بحث تقلید نیست. بحث حکم است.». آقای آذری قمی در این میان برخاسته و گفت که «من اعتقادم این است... همانطوری که امام در نامه خود تصریح کردند، هرکسی که خبرگان انتخاب کنند، حال بهعنوان مجتهد باشد، بهعنوان عدولالمؤمنین باشد، ولایت مطلقه دارد... اگر مجتهد هم نباشد، عدولالمؤمنین است.».
آیتالله خامنهای پاسخ گفت «ولایت فقیه نیست. ولایت عدول مؤمنین است پس.».9
با توجّه به مبانی فقهی شیعه، سرپرست حکومت، در درجه نخست، شخص معصوم است و در زمان غیبت، به استناد ادلّه شرعی، فقیه این مسئولیّت را به عهده میگیرد. برخی از فقها حکومت فقیه در عصر غیبت را از باب حسبه دانستهاند.
بر اساس این اندیشه و با توجّه به ضرورت حکومت و اینکه حکومت از امور حسبی است، فقیه از باب قدر متیقّن، حکومت را برعهده میگیرد. امّا در صورت عذر فقیه، بر مبنای این اندیشه نوبت به مؤمن عادل میرسد تا زمام حکومت را در اختیار بگیرد.
منظور آقای آذری قمی از عبارت «عدولالمؤمنین» این بود که میتوان از درجهی فقاهت تنزّل کرد و مؤمن عادل را بهعنوان ولیّفقیه انتخاب کرد. حضرت آیتالله خامنهای البتّه این نظر را رد کردند. دغدغه جدّی ایشان لازمالاتّباع بودن حکم ولیّفقیه از سوی دیگر مجتهدان بود و در یکی از جلسات شورای بازنگری قانون اساسی در دوران حیات حضرت امام، گفته بودند «ما فقیهی را لازم داریم که بتواند حکم او مورد قبول باشد، حتّی برای مجتهدین دیگر.».10 لذا میبینیم که خطاب به آقای خلخالی که میگوید «ما نمیخواهیم از شما تقلید کنیم.»، میگویند بحث تقلید نیست و بحث حکم ولیّفقیه است؛ یعنی مجتهدانی که از مرجعی تقلید نمیکنند، باید حکم ولیّفقیه را بپذیرند. امّا این نگرانی در ایشان وجود داشت که ممکن است کسانی به فقاهت ایشان عقیده نداشته باشند و بنابراین، از حکم ولایی ایشان در صورت انتخاب بهعنوان ولیّفقیه تبعیّت نکنند و آینده نظام اسلامی دچار مخاطره شود.
بحث عدولالمؤمنین امّا صرفاً نظر شخصی آقای آذری قمی بود و از سوی دیگر اعضا پی گرفته نشد.
آقای امامی کاشانی در این میان برخاسته و با اشاره به بحث استنابه که پیش از این مطرح کرده بود، خطاب به آیتالله خامنهای گفت: «شما میفرمایید افرادی اینجا عقیده ندارند که جنابعالی فقیه هستید... ولی در این خبرگان همه عقیده دارند که افرادی صاحبنظر هستند. آنهائی که صاحبنظر هستند، برای اینکه این احتیاط جنابعالی حل شود، استنابه میدهند، آنهائی هم که نظر دارند جنابعالی فقیه هستید، اصالتاً [رأی میدهند]. مجموعاً مسئله حل است.». آیتالله خامنهای گفتند «من بههرحال مخالفم... بنده در بحث شورایی و فردی میخواستم بیایم اینجا صحبت کنم. فکر نمیکردم که فردی رأی بیاورد.» و سپس به جایگاه خود بازگشتند.11
آقای اسدالله ایمانی درباره آن لحظات میگویند: «هیچ سابقه ذهنی در این قضیّه در هیچکدام از آقایان نبود. یک دفعه دلها تغییر پیدا کرد. در واقع این مسئله یک معجزه و اعجاز الهی بود. دلها رفت به این سمت و بعد شروع کردند نشانهها را بازگو کردند... حرف تمام آقایانی که آنجا بودند مستند شد به اجتهاد مسلّم ایشان که امام تأیید کرده بودند.»12
پانوشتها:
1- همان، صص 151-150
2- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی
3- مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اوّل، اجلاسیّه هفتم، ص 151
4- همان
5- همان، صص 152-151
6- ماهنامهی پاسدار اسلام، آبان و آذر 1396
7- مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اوّل، اجلاسیّه هفتم، صص 154-153
8- همان
9- همان، صص 156-155
10- صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی (جلسه 14-1)، ص 193
11- مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اوّل، اجلاسیّه هفتم، صص 156-153
12- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی