روزنامههای زنجیرهای پای ثابت حمایت از مفسدان اقتصادی و محکومین امنیتی
سرویس سیاسی-
در ادامه این مطلب آمده است: آزادی در وسیعترین معنای کلمه حالتی است که در آن چیزی محدود و وابسته به چیزی دیگر نباشد اما خارج از بحث کلام و تعریف، آزادی مفهومی نسبی است که خاص و ذات هیچ موجودی جز انسان نیست به عبارتی تنها انسان را میتوان در ارتباط با آزادی موضوع و موضوع له دانست. لذا آنچه به عنوان آزادی بیان در اسناد بینالمللی و قوانین داخلی کشورها از آن یاد میشود معرفی مصادیقی است که در طول زمان بنا بر ضروریات اجتماعی- سیاسی در دایره شمول آزادی بیان قرار گرفته است. قانون اساسی که در سلسله مراتب قوانین به عنوان عالیترین قانون حاکم در نظام جمهوری اسلامی تعریف میگردد در تبیین آزادی بیان به موجب اصل24 مقرر کرده: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون تعیین میکند.»
گرچه مدعیان اصلاحات درصدد تطهیر محکومین امنیتی و معدود چهرههای برانداز هستند ولی گویا قانون را تا آنجا قبول دارند که مورد پسند آنها باشد! اصلاحطلبان تندرو با طرح مباحثی پیرامون «آزادی بیان»، در حالی برای شبکه نیابتی غرب در داخل کشور سینه چاک میکنند که اولاً؛ آزادی بیان نباید خللی به حقوق افراد وارد کند یا مخل نظم عمومی باشد و ثانیا؛ قانونگذار در مواد 500- 508- 610- 698 و 700 قانون مجازات اسلامی یا در موارد دیگری مانند ماده 18 قانون جرائم رایانهای، عناوین مجرمانهای چون نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، اقدام علیه امنیت ملی و... را جرمانگاری کرده است.
نکته دیگر اینکه آزادی مفهومی انتزاعی است و حد و مرزی نمیتواند داشته باشد چنانکه ممکن است امروز برداشتن روسری که عملی خلاف عفت اخلاقی و شرع مقدس و عرف جامعه به عنوان آزادی ادعا شود و فردا این موضوع به همین روسری ختم شود؟
ناقض برجام آمریکاست
اما مذاکرهکنندههای ایرانی باید پاسخگو باشند
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی نوشت: «آيا يك سال و 4 ماه پس از آغاز فرسايشي نشده و آنچه شاهد آن هستيم مذاكره براي مذاكره نيست؟ ابتكارهايي كه تهران ميگويد به دفعات روي ميز قرار داده و آمریکا آنها را فرابرجامي ميداند، چيست؟ سياست وزارت خارجه دولت سيزدهم كه مجري مذاكرات احياي برجام است، سكوت يا كليگويي در پاسخ به تمام اين پرسشهاست؛ سياستي كه حتي انتقاد چهرههاي سياسي و تحليلگران نزديك به دولت را هم در پي داشته اما به نظر نميرسد كه نيتي براي تغيير آن وجود داشته باشد. رييسجمهور، وزير خارجه و سخنگوي وزارت خارجه تقريبا در پاسخ به پرسشها درباره فرجام برجام، به جملهسازي با كلمات تكراري ادامه ميدهند و خبري هم كه از نتيجه نشست علي باقري، رييس هيات مذاكرهكننده با اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس منتشر ميشود بيشتر متمركز بر سياستهاي منطقهاي و ديپلماسي اقتصادي وزارت خارجه است تا اطلاعرساني به مردم درباره برجام كه اتفاقا بر هر دوي اين مسائل سايهانداخته است. در يك سال گذشته از عمر دولت سيزدهم هم خبري از نظم و ترتيب در ارايه گزارش برجامي وزارت خارجه به مجلس در صحن علني نيست و به نظر ميرسد كه نمايندگان مجلس هم با زير پا گذاشته شدن بخشي از مصوبه مورد حمايت خود مشكل چنداني ندارند. »
گفتنی است، آمریکا که یک بار تمام قواعد توافق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را نقض و با خروج از آن و اعمال تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی، میلیاردها دلار به ایران خسارت وارد نموده، اکنون بهجای جبران خطاهای گذشته مدعی است که همه باید با اعتماد به اظهار شفاهی این کشور مبنی بر اینکه قصد دارد به برجام برگردد و در آن باقی بماند، عمل کنند.
طیف موسوم به مدعیان اصلاحات یا همان جریان غربگرای داخلی به صورت روزانه در نشریات زنجیرهای خود در تلاشند مذاکرات با این حال دوحه را شکست خورده و علت را نه زیادهخواهیهای طرف بدعهد برجام بلکه کوتاهی و ضعف مذاکرهکنندگان کشورمان معرفی کنند.
طیفی که هیچگاه تحلیل و ارزیابی دقیق و درستی از مسائل کلان ملی و بینالمللی نداشته و از سوی دیگر، بارها نشان دادهاند که نه تنها در دیدن قصور و تقصیر همقبیلهایهای خود، چشمان بینایی ندارند بلکه در مناقشات سیاست خارجی نیز در اغلب موارد در نقش توجیهکننده خباثت غربیها علیه کشورمان ظاهر شدهاند.
تلاش این جریان برای تغییر جای متهم و شاکی در جریان مذاکرات رفع تحریمها در حالی است که طی چند ماه گذشته آمریکاییها همزمان با ادعای تلاش برای احیای برجام اقدامات خصمانه خود علیه کشورمان را تداوم بخشیدهاند.
آمریکاییها مدتهاست عقیده دارند و این عقیده خود را پنهان هم نکردهاند که هیچ نوعی از فشار خارجی بدون وجود یک شبکه همکار در ایران که فشار را به سازش ترجمه کند کارآمد نیست. کارکرد اصلی شبکه همکار غرب در داخل ایران این است که فشار خارجی را به زبان سیاست و رسانه ترجمه کرده و تلاش کند فضایی بهوجود بیاورد که گویی بدون تن دادن به سازش و پذیرفتن درخواستهای طرف مقابل هیچ راهی برای خلاصی از فشارها وجود ندارد. از این منظر وجود جریان غربگرا در داخل کشور که دائما تلاش میکند منافع ملی را منطبق با خواستههای غرب و هزینه مقاومت مقابل درخواستهای آن را بسیار بزرگتر از آنچه در واقع هست جلوه دهد، مکمل پروژه تحریم است.