اخبار ویژه
اعتراف غربگرایان به بیمحلی ترامپ در مقابل التماس مذاکره
روزنامههای غربگرا پس از چند ماه خبرسازی جعلی درباره مذاکره و التماس مذاکره اعتراف کردند که ترامپ نسبت به آنها بیمحلی و بیاعتنایی میکند. این ضمنا اعتراف به دروغ بودن اخبار جعلی مثل دیدار ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل است.
روزنامه شرق با اذعان به این که «چراغ دولت آمریکا برای مذاکره خاموش است»، از بیعملی طرفهای مقابل در برابر پالسهای «دولت چهاردهم برای مذاکره» خبر داد و نوشت: در حالی طی روزهای اخیر و پس از مواضع محمدجواد ظریف در نشست داووس، شاهد فعالیت پررنگ برخی تریبونها و بلندگوهای داخلی علیه مذاکرات و تنشزدایی با غرب هستیم که هنوز در طرف مقابل اقدامی عملی برای تعامل با دولت چهاردهم صورت نگرفته است. مجید تختروانچی معاون وزارت خارجه در مصاحبهای اذعان کرد: «یکی از دلایلی که باعث شده هنوز نتوانیم به مرحله مذاکره برسیم، این بوده که دولت جدید آمریکا تاکنون موضع خودش را در قبال توافق هستهای و مذاکرات هستهای اعلام نکرده است».
شرق ذیل عنوان «چراغ سبز تهران و چراغ خاموش غرب» نوشت: حتی دیپلماتهای اروپایی هم وبسایت آکسیوس خبر دادهاند «ایرانیها در ژنو به صراحت اعلام کردند که میخواهند مذاکراتی را درباره توافق هستهای جدیدی آغاز کنند که با توافق سال ۲۰۱۵ که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، متفاوت باشد». این رسانه مدعی است «مقامات ایران خواستهاند تا این پیام را به واشنگتن برسانند و تأکید کردهاند که منتظر طرح یا پیشنهاد آمریکا هستند». اینها تنها بخشی از مواضع حدود یک ماه گذشته مقامات سیاسی و دیپلماتیک دولت چهاردهم است. درحالیکه در حدود شش ماهی که از عمر این دولت میگذرد، اعضای کابینه به صورت مستقیم و غیرمستقیم و در مقاطع مختلف زمانی، برای تنشزدایی با غرب اعلام آمادگی کرده بودند که در نهایت با تأخیر زیاد شاهد برگزاری دو دور گفتوگوهای ایران و اروپا به میزبانی ژنو بودیم و هنوز هم مذاکرات رسمی بین ایران و اروپا شکل نگرفته است و به طریق اولی، خبری هم از نحوه تعامل و شیوه مذاکره تهران- واشنگتن در دولت ترامپ نیست.
شرق بیآنکه از گدایی مذاکره و بیمحلی غرب احساس ننگ و شرمندگی کند، به منتقدان حمله میکند و میافزاید: در این بین، بیعملی غرب برای آغاز مذاکرات و بیپاسخ گذاشتن تمام مواضع مثبت و چراغ سبزهای مقامات، هزینه سیاسی را برای دولت چهاردهم بالا برده و درحالیکه هنوز غرب و مشخصا دولت ترامپ هیچگونه گام عملی برای مذاکرات برنداشتهاند، برخی تریبونها و مجاری رسانهای رادیکالهای داخلی، در جهت عدم شکلگیری و سنگاندازی در مسیر مذاکرات آغاز به کار کردهاند و در گامی رو به جلو، خواستار محاکمه برخی مقامات به دلیل آمادگی برای مذاکره با دولت ترامپ هستند.
روزنامه غربگرا در ادامه از قول یک کارشناس اذعان کرد: «دولت ترامپ عجلهای برای آغاز مذاکرات با تهران ندارد. این در حالی است که دولت پزشکیان، به دنبال آغاز هرچه سریعتر مذاکرات است. شتابزدگی برای آغاز فوری مذاکرات میتواند به ضرر تهران تمام شود».
آنچه در تحلیل طولانی شرق مغفول و مسکوت مانده، طلبکاری ایران درباره نقض توافق برجام از سوی ترامپ و اروپا و همچنین ترور جنایتکارانه سردار سلیمانی به دستور ترامپ است.
در همین حال روزنامه آرمان هم در یادداشت مشابهی آورده است: درست است ایران طی چند ماه گذشته مکررا از آمادگی مذاکره با آمریکا و مصالحه درباره توافق جدیدی سخن گفته، اما در واشنگتن، رویکرد تهران، هنوز با واکنش سریع و مثبت ترامپ و حلقه اطرافش مواجه نشده است. هرچند هم ترامپ و هم برخی سیاستمداران جمهوریخواه آمریکا تاکید داشتند که گزینه مورد نظر آنها در ابتدا مذاکره با ایران است و تلاش خواهند کرد از طریق گفتوگو و مذاکره برنامه هستهای ایران را مهار کنند. ولی آخرین مواضعی که مشاور آقای ترامپ در این زمینه مطرح کرده این بوده که در ماه آینده تصمیمگیری خواهد شد. اگر بخواهیم با توجه به اظهارات منفی و مثبت ترامپ در مدتی که از حضورش در کاخ سفید میگذرد، ارزیابی داشته باشیم وزنه مذاکره و مصالحه با ایران خیلی سنگینتر از فشار حداکثری است. هرچند این مذاکره خودش سناریوهای مختلفی را پیشرو دارد که شاید تحت یک سیاست حداکثری درنظر بگیرد. یعنی اینگونه نباشد که آمریکاییها بخواهند به راحتی با ایران مصالحهای داشته باشند.
یادآور میشود برخی مواضع غلط محافل غربگرا و اظهار ضعف ظریف در داووس موجب شد جو ویلسون، نماینده آمریکایی در شبکه ایکس بنویسد: «او به شکل تحقیرآمیز برای مذاکره با ترامپ التماس کرد؛ اکنون وقت تحریم بیشتر است.».
میزان خسارت ناشی از اظهارات غلط و التماس مذاکره را باید در این ارزیابی وبسایت رادیو فرانسه برآورد کرد که ۱۹ مهر ۱۳۹۲ نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال، قیمت فروش را کمتر خواهد کرد».
در مقابل مواضع غیرمسئولانه و خارج از جایگاه قانونی ظریف (و اساسا غیر قانونی بودن حضور وی در دولت)، آقای عراقچی وزیر امور خارجه به تازگی، ضمن اتخاذ موضعی عزتمندانه تاکید کرد: «هیچ تصمیمی برای مذاکره با آمریکا وجود ندارد/ ملاک ما همان بیاعتمادی گذشته است که همچنان بر روابط دو کشور حاکم است. قبلا توافق کردیم و ما اجرا کردیم و آنها بودند که این توافق را به هم زدند. طبیعتا این بیاعتمادی به این آسانی و با استفاده از کلمات زیبا و خوب برطرف نمیشود، احتیاج به اقدامات عملی است و احتیاج به سیاستهای مشخص دارد. وقتی از این سیاستها مطلع شویم تازه بررسی کرده و تصمیم خواهیم گرفت. هیچ پیام مشخصی میان دو کشور نه ارسال نه دریافت شده است و آنچه که گفته میشود فقط در رسانهها است».
از ترور شخصیت دولت رئیسی تا تملقات شاعرانه در دولت جدید
روزنامه وابسته به حزب کارگزاران، از سیاهنمایی و منفیبافی مطلق علیه دولت رئیسی، به سفیدشویی و تبلیغ مطلق برای برخی مدیران دولت پزشکیان روی آورده است.
روزنامه سازندگی در دوران دولت شهید رئیسی از تیترهایی مانند «طغیان گوشت (گوشت چگونه از سفره طبقه متوسط و کارگر حذف شد؟)، شکست برنامههای اقتصادی (با تصویری از رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت سیزدهم)، دولت رابین هودی (با طرحی توهینآمیز علیه محمد مخبر معاون اول دولت رئیسی)، خالی کردن جیب مردم (کاریکاتور توهینآمیز علیه وزیر اقتصاد دولت رئیسی)، تکثیر تورم، چاپیدن پول، سفره دلواپسان و...» برای ترور شخصیت آن دولت استفاده میکرد. اما اکنون دیگر صلاح نمیبیند مثلاً درباره گرانی عجیب و غریب سیب زمینی موضع بگیرد و مثلاً تیتر طغیان سیب زمینی را انتخاب کند. در مقابل از تیترهای تبلیغاتی مانند «نجات بانکها از ورشکستگی (با تصویر همتی)، سازندگی به جای پولپاشی (تصویر پزشکیان در حال بیل زدن و آجر گذاشتن)، باز شدن قفل اقتصاد (تصویر مشترک همتی و پزشکیان) و...» استفاده میکند.
روزنامه حزب کارگزاران آخرین بار، تیتر اول خود را به عنوان «مدیریت بازار/ همتی وزیر اقتصاد و صید رئیس سازمان بورس چگونه توانستند در وضعیت نابسامان اقتصاد، التهاب را از بازار سهام دور کنند؟» اختصاص داد و نوشت: «بازار سهام دیگر مثل گذشته خسته و خموش نیست و سهامداران مدتهاست حال و روز بهتری را تجربه میکنند. کسی دیگر تجمع و تحصن نمیکند و مدتهاست شعار «حیا کن، رها کن» سر داده نمیشود. همه اینها مدیون دولت چهاردهم و برنامههای اصلاحی این دولت است و به طور مشخص این امتیاز را باید به نام تیم اقتصادی دولت به فرماندهی عبدالناصر همتی نوشت. آقای همتی با انتصابهای قابل قبول و تدوین برنامههای خوب موفق شد، التهاب را از بازارها دور کند و به طور مشخص، آرامش را به بازار سهام هدیه کند.»
سازندگی در ادامه با ادبیات دیو و دلبری، و متملقانه(غیر اقتصادی) مینویسد: «هیچکس فکر نمیکرد یک نویسنده و شاعر، بتواند قواعدی بر بازار سهام حاکم کند که سهامداران شاکی پس از چند سال نفسی به راحتی بکشند. آقای صیدی که اکنون سکاندار بورس تهران است هم نویسنده و شاعر است و هم دوستان زیادی در میان اهالی ادب و هنر دارد، سالها در نظام بانکی به کار مشغول بوده است. با این حال او بیشتر از آنکه اهل مدیریت و اقتصاد باشد، اهل شعر و شاعری است. آقای صیدی مردی میانهرو با روحیهای آرام است که همین آرامش توانسته توشه راه او در مسیر پرتلاطم بازار سهام باشد. او جایگزین مجید عشقی شد که بازار را عشقی اداره کرد... حجتالله صیدی اگرچه مدیری معروف در حوزه اقتصاد است اما دوستان زیادی در میان شاعران و نویسندگان دارد و مدیری باذوق است. نشان به این نشان که در شب رونمایی از کتاب «دانشگاه خیابان» جمع زیادی از مدیران، شاعران، نویسندگان و اهالی سیاست دور هم جمع شدند تا کتاب خاطرات حجتالله صیدی را رونمایی کنند. حسین عبده تبریزی هم در این مراسم حضور داشت و درباره کتاب صیدی سخن گفت. عبده تبریزی در انتخابات خرداد ۱۴۰۳ مشاور اقتصادی پزشکیان شد. بنابراین سپردن حق انتخاب مدیری برای این سازمان، کمترین پاسخی بود که پزشکیان میتوانست به مشاور اقتصادی خود بدهد. پس شکی نیست که صیدی، مورد تأیید عبده تبریزی است که دوست قدیمی خود را فردی نوگرا و مدیری با اصولی ثابت در مسیر مدیریت میداند و کتاب او را با آثار ویرجینا وولف مقایسه میکند».
تملقگویی روزنامه سازندگی در حالی است که اولاً بورس در دوران حضور آقای همتی در دولت روحانی، سیاهترین دوران خود طی دهه اخیر را سپری کرد. ثانیاً جهش اخیر بورس به اذعان نشریات حامی دولت، ناشی از سیاستهای دولت در گران کردن خودرو و ارز و برخی اقلام دیگر بوده است. به بیان دیگر، نشستن لبخند بر لبان چند ده هزار سهامدار، به قیمت تحمیل تورم طاقتفرسا به 85 میلیون نفر و ضمناً فشار بر تولیدکنندگان در مقولاتی مانند گرانی ارز اتفاق افتاده و نه در مسیر رونق تولید و تاثیر آن در کاهش تورم.
به این تحلیلها و اخبارنشریات حامی دولت طی چند هفته گذشته درباره علت رونق بورس عنایت کنید:
- روزنامه اعتماد: «در روز ورود نرخ برابري دلار به ريال بازار آزاد به كانال جديد 75هزارتوماني، بازار سرمايه نيز بالاخره از لابهلاي اتفاقات و حواشي عبور كرد و شاخص كل به قلهاي رسيد كه در ارديبهشت ماه سال گذشته را از دست داده بود. از مهمترين اخبار تاثيرگذار بازار طي روزهاي اخير ميتوان به پايان فعاليت سامانه ارز نيمايي و شروع سامانه ارز توافقي اشاره داشت». [نتیجه حذف ارز نیمایی، گرانی قابل توجه ارز و رسیدن آن به بالای 80 هزار تومان بود]
- روزنامه دنیای اقتصاد: «مقاومت تاریخی بورس شکست؛ بورس تهران در پنجمین صعود متوالی هفتگی خود، مسیر افزایشی را ادامه داد. حذف دلار نیما و مبنا قرار گرفتن دلار توافقی (۵۹ هزار تومان) برای شرکتها و صعود دلار آزاد به کانال ۷۴هزار تومانی از مهمترین محرکهایی بود که استقبال از معاملات بورس را رقم زدند».
- دنیای اقتصاد که پیش از این از گرانسازی یکشبه قیمت خودرو دفاع کرده بود، با اشاره به جهش شاخص بورس نوشت: «با برگزاری انتخابات و پیروزی دکتر پزشکیان، بسیاری از فعالان بازار سرمایه امید داشتند که دولت جدید بتواند رکود سنگین بازار را بشکند، اما در کمال تعجب، شرایط به شکلی کاملاً وارونه پیش رفت. یکی از بارزترین اتفاقات این دوره، تبدیل حباب مثبت سنگین صندوقهای اهرمی به حباب منفی بود.. از نیمه آبان، زمزمههایی درباره صنعت خودرو و احتمال تغییر در رویکرد دولت نسبت به سرکوب قیمتی محصولات، موجب افزایش معنادار ارزش معاملات شد. نمادهای خودروساز، بهعنوان لیدرهای بازار، نقش فعالی ایفا کردند. ابلاغ نرخهای جدید محصولات، امیدواری به بهبود شرایط شرکتهای خودروساز را افزایش داد. سیاستگذار پولی و مالی در ماههای اخیر، اقدامات عملی در راستای حرکت به سمت بازار توافقی ارز را آغاز کرد. حذف تدریجی سیاستهای تثبیتی، از جمله این تغییرات است».
-دنیای اقتصاد: «بازار سرمایه در ماههای اخیر، شاهد روندی صعودی بوده که ناشی از مجموعهای از تحولات اقتصادی، سیاستهای جدید دولت و تغییرات در متغیرهای کلان اقتصادی است. یکی از عوامل کلیدی رشد بازار سرمایه، افزایش نرخ ارز نیمایی است.»
۳۰۰ میلیون بدهید تا شرکت اقتصادی برتر شوید(!)
«برخی از رتبهبندیهای شرکتها و بنگاهها و دریافت تندیس، بر اساس پرداخت پول انجام میشود»!
روزنامه جوان ضمن انتشار خبر فوق و با انتشار از کارنامهسازی پولی نوشت: طبق روال، هر سال، سازمان مدیریت صنعتی بر اساس اعلام صورتهای مالی شرکتها به این سازمان، ۵۰۰ شرکت برتر را در فهرستهای صدتایی ارزیابی و اعلام عمومی میکند. گفته میشود، برخی شرکتها و بنگاههای اقتصادی از حضورشان در رتبهبندی سازمان مدیریت صنعتی خودداری میکنند و حاضر نیستند هزینهای برای قرار گرفتن در این رتبهبندی بپردازند. خبرهای رسیده حاکی است شرکتها برای قرار گرفتن در فهرست بررسی سازمان مدیریت صنعتی باید حدود ۲۵۰ میلیون تومان بپردازند و برای قرار گرفتن در فهرست برترینها و اخذ تندیس از دست وزیر صمت باید مبلغی حدود ۳۰۰میلیون تومان پرداخت کنند.
آرمان خالقی، دبیرکل خانه صنعت و معدن میگوید: برخی از رتبهبندیهایی که با عناوین مختلف انجام میگیرد، ابتدا اعلام میشود اگر شرکتی رتبه آورد باید در هزینههای برگزاری همایش مشارکت کند. با توجه به اینکه قرار گرفتن در فهرست ۱۰۰ شرکت برتر تخفیفات مالیاتی یا امتیازاتی برای شرکتها به همراه دارد، انتظار میرود متولی رتبهبندی شرکتها با شفافسازی به برخی ابهامات به وجود آمده پاسخ دهد.
سازمان مدیریت صنعتی وابسته به وزارت صمت از سال ۱۳۷۷ شرکتهای برتر را رتبهبندی کرده و از میان ۵۰۰ شرکت از نظر شاخص فروش و کیفیت، ۱۰۰ شرکت برتر را معرفی میکند.
هدف از انجام رتبهبندی شرکتهای برتر، تولید اطلاعات از بنگاههای اقتصادی است. در حقیقت، هدف این است شرکتهایی را که اثرگذاری بیشتری در اقتصاد کشور دارند، معرفی شوند، هدف دیگر کمک به شفافسازی فضای کسبوکار کشور است. هدف سوم نیز تشویق و گسترش رقابت بین بنگاههای اقتصادی است. رتبهبندی فعلی که قرار است ملاکی برای سرمایهگذاران، رقابت بیشتر بین بنگاهها و شناسایی بازارهای جدید کار باشد، در نهایت به ساخت تیزرها و بیلبوردهای تبلیغاتی شرکتهای مختلف منجر میشود. این تبلیغات پرزرق و برق در سطح شهرها و جادهها با عنوانهایی، چون «شرکت... در میان ۱۰۰ شرکت برتر قرار گرفت» خودنمایی میکنند. عملکرد برخی شرکتها، بانکها و نهادهای تجاری که هر ساله در فهرست ۱۰۰ شرکت برتر قرار میگیرند، به لحاظ سودآوری، فروش، صورتهای مالی و مشتریمداری مطلوب نبوده است. برخی بانکها و بیمههایی که با کسری ذخایر و زیان انباشته روبهرو هستند، در جمع ۱۰۰ شرکت برتر قرار میگیرند.
انتقادی که به روش رتبهبندی وارد است اینکه چگونه شرکتها، بانکها و بنگاههای مختلف با یک روش سنجیده میشود، در حالی که نحوه عملکرد هر کدام از اینها متفاوت است و نمیتوانند با یک روش مشابه سنجیده شوند. از همه اینها جالبتر اینکه سازمان مدیریت صنعتی عمدتاً به اطلاعات کدال تکیه میکند، این در حالی است که برای سنجش بنگاههای اقتصادی مانند بانکها و بیمهها نیازمند اطلاعات عملکردی شرکتهاست که باید مستقیماً از خود شرکتها دریافت شود. برخی شرکتها و بنگاههای اقتصادی از حضور در رتبهبندی خودداری میکنند و حاضر نیستند هزینهای را برای قرار گرفتن در این رتبهبندی بپردازند. اخذ چنین مبالغی با توجه به رسالتی که این سازمان برای رتبهبندی، شناسایی و ارزیابی شرکتها و بنگاههای اقتصادی به عهده دارد، در تضاد است، از این رو ضروری است سازمان مدیریت صنعتی، ابهامات را رفع و شفافسازی کند.
رئیس خانه صنعت و معدن در گفتوگو با «جوان» درخصوص ابهامات رتبهبندی شرکتها در سازمان مدیریت صنعتی میگوید: گزارشی درخصوص اخذ وجه در این سازمان دریافت نکردهایم، اما برخی رویدادها از این دست وجود دارد که ابتدا به شرکتکنندگان اعلام میشود. اگر رتبه آوردند، باید در هزینههای برگزاری همایش مشارکت کنند. در این مواقع شرکتها و بنگاهها با اختیار خود شرکت میکنند. از آنجا که شرکت مدیریت صنعتی دولتی است، اگر برای این رویداد وجهی اخذ شده باشد، باید بازرسی و حراست وزارت صمت به موضوع ورود کند و مراتب تخلف گزارش شود.