زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری
دعا و استغفار
در سیره اميرالمؤمنين(ع)
يكى از خصوصيات اميرالمؤمنين(ع)، استغفار آن بزرگوار است.دعا و توبه و انابه و استغفار اميرالمؤمنين خيلى مهم است. شخصيّتى كه جنگ و مبارزه مىكند، ميدانهاى جنگ را مىآرايد، ميدانهاى سياست را مىآرايد، نزديك به پنج سال بر بزرگترين كشورهاى آن روز دنيا حكومت مىكند، اگر امروز قلمرو حكومت اميرالمؤمنين را نگاه كنيد، مثلاً شايد ده كشور يا چيزى در اين حدود باشد؛ در چنين قلمرو وسيعى با آن همه كار و با آن همه تلاش، اميرالمؤمنين يك سياستمدار كامل و بزرگ است و دنيايى را در واقع اداره مىكند؛ آن ميدان سياستش، آن ميدان جنگش، آن ميدان اداره امور اجتماعياش، آن قضاوتش در بين مردم و حفظ حقوق انسانها در اين جامعه. اينها كارهاى خيلى بزرگى است، خيلى اشتغال و اهتمام مىطلبد و همه وقت انسان را به خودش مشغول مىكند. در اين طور جاها، آدمهاى يك بُعدى مىگويند، دعا و عبادت ما همين است ديگر. ما در راه خدا كار مىكنيم و كارمان براى خداست. امّا اميرالمؤمنين اين طور نمىفرمايد. آن كارها را دارد، عبادت هم دارد. در بعضى از روايات دارد ـ البتّه من خيلى دنبال اين قضيه تحقيق نكردم، تا ببينم روايات قابل اعتماد است يا نه ـ كه اميرالمؤمنين(ع) در شبانهروز، گاهى هزار ركعت نماز مىخواند!
اين دعاهايى كه مشاهده مىكنيد، دعاهاى معمول اميرالمؤمنين است. دعا و تضرّع و انابه اميرالمؤمنين، از دوران جوانياش بود. آن روزها هم اميرالمؤمنين مشغول بود. زمان پيامبر هم يك جوان انقلابىِ در ميدانِ همه كاره اين طورى بود. او هميشه مشغول بود و وقت خالى نداشت؛ امّا همان روز هم وقتى نشستند و گفتند در بين اصحاب پيامبر، عبادت چه كسى از همه بيشتر است؟ ابودرداء گفت: على. گفتند چطور؟ نمونه و مثال آورد و همه را قانع كرد كه على از همه بيشتر عبادت مىكند. زمان جوانى، بيست و چند سالش بود؛ بعد از آن هم كه معلوم است. زمان خلافت نيز همينطور بود.
داستانهاى گوناگونى ـ مثل داستان نوف بكالى ـ از عبادتهاى اميرالمؤمنين وجود دارد. اين صحيفه علويّه كه بزرگان جمع كردهاند، ادعيه مأثوره از اميرالمؤمنين است كه يك نمونهاش همين دعاى كميل است كه شما شبهاى جمعه مىخوانيد. من يك وقت از امام راحل بزرگوارمان پرسيدم: در بين دعاهايى كه هست، شما كدام دعا را بيشتر از همه مىپسنديد و بزرگ مىشماريد؟ ايشان تأمّلى كردند و گفتند: دو دعا؛ يكى دعاى كميل، يكى هم مناجات شعبانيّه. احتمالاً مناجات شعبانيه هم از اميرالمؤمنين است؛ چون در روايت دارد كه همه ائمّه مناجات شعبانيّه را مىخواندند. من حدس قوى مىزنم كه آن هم از اميرالمؤمنين باشد. كلمات و مضامينش هم شبيه به همين كلمات و مضامين دعاى كميل است. دعاى كميل هم دعاى عجيبى است. شروع دعا با استغفار است و خدا را به ده چيز قسم مىدهد: اللّهمّ انّي اسئلك برحمتك التى وسعت كل شىء(الصحيفة العلوية و التحفة المرتضويه، ترجمه رسولي، ص 691). خدا را به رحمتش، خدا را به قدرتش، خدا را به جبروتش ـ به ده صفت از صفات بزرگ پروردگار ـ قسم مىدهد. بعد كه خدا را به اين ده صفت قسم مىدهد، مىفرمايد: اللّهمّ اغفرلى الذنوب التى تهتك العصم، اللّهمّ اغفرلى الذنوب التى تنزّل النقم، اللّهمّ اغفرلى الذنوب التى تحبس الدعاء.(اقبال الاعمال (ط القديمه)، ج 2، ص 707) پنج نوع گناه را هم در آنجا به پروردگار عرض مىكند: گناهانى كه جلوِ دعا را مىگيرند؛ گناهانى كه عذاب نازل مىكنند و....يعنى از اوّل دعا، استغفار است؛ تا آخر دعا هم باز همين استغفار است. عمده مضمون دعاى كميل، طلب مغفرت و آمرزش است. مناجاتى سوزناك و آتشين در طلب آمرزش از پروردگار است. اين، اميرالمؤمنين است. استغفار، اين است.
زنگارزدایی استغفار
انسان در عاليترين شكل و متكاملترين نوع زندگى، آن انسانى است كه بتواند در راه خدا حركت كند و خدا را از خود راضى نمايد و شهوات، او را اسير خود نسازد. انسانِ درست و كامل، اين است. انسان مادّى كه اسير شهوت و غضب و هواهاى نفسانى و خواستهها و احساسات خود است، انسان حقيرى است؛ هر چند هم به ظاهر بزرگ باشد و مقام داشته باشد. رئيس جمهورِ بزرگترين كشورهاى دنيا و دارنده بزرگترين ثروتهاى جهان كه نمىتواند با خواهشهاى نفسانى خود مقابله و مبارزه كند و اسير خواهشهاى نفس خود است، انسان كوچكى است. امّا انسان فقيرى كه مىتواند بر خواستههاى خود فائق آيد و راه درست را ـ كه راه كمال انسان و راه خداست ـ بپيمايد، انسان بزرگى است.
استغفار، شما را از آن حقارت نجات مىدهد. استغفار، ما را از آن بند و زنجيرها و غُلها نجات مىدهد. استغفار، زنگارهاى دل نورانيتان را كه خداى متعال به شما داده است، از بين مىبرد و پاك مىكند. دل، يعنى جان، يعنى روح، يعنى آن هويّت واقعى انسان. اين، چيز خيلى نورانىاى است. هر انسانى، نورانى است. حتّى انسانى كه با خدا رابطه و آشنايى ندارد، در جوهر و ذات خود نورانيّت دارد؛ منتها بر اثر بىمعرفتى و گناه و شهوترانى، آن را دچار زنگار كرده است. استغفار، اين زنگار را از بين مىبرد و نورانيّت مىبخشد.
ضرورت آمادگی برای نشئه آخرت
ماه رمضان، وقت استغفار و دعا و انابه است. از اوّل شب بيست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهى ـ سلام هى حتّى مطلع الفجر(سوره قدر، آيه 5)ـ شروع مىشود، تا وقتى كه اذان صبح آغاز مىگردد. اين چند ساعتِ اين وسط، سلامِ الهى و امن الهى و خيمه رحمت خداست كه بر سراسر آفرينش زده شده است. آن شب، شب عجيبى است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ خيرٌ من ألف شهر(سوره قدر، آيه 3). هزار ماه زندگى انسان، چقدر مىتواند بركات به وجود آورد و جلب رحمت و خير كند! اين يك شب، بهتر از هزار ماه است. اين، خيلى اهميّت دارد. اين شب را قدر بدانيد و آن را به دعا و توجّه و تفكّر و تأمّل در آيات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه كه خداى متعال از انسان خواسته است و بىاعتبارى اين زندگى مادّى و اينکه همه اين چيزهايى كه مىبينيد، مقدّمه آن عالمى است كه لحظه جان دادن، دروازه آن عالم است، بگذرانيد.
لحظه جان دادن، ما وارد عالم ديگرى مىشويم. براى آن روز، خودمان را بايد آماده كنيم. همه اين دنيا، همه اين ثروتها، همه اين انرژيهايى كه خداى متعال در وجود شما در اين عالم به وديعه گذاشته است، همه آنچه كه خدا براى بشر خواسته است ـ حكومت عادلانه، زندگى مرفّه، چه و چه و چه ـ براى اين است كه انسان فرصت پيدا كند تا خود را براى نشئه آن عالم آماده نمايد. خود را آماده كنيد، با خدا اُنس بگيريد، با خداوند مناجات كنيد، ذكر بگوييد و استغفار كنيد. آن وقت انسانهايى كه اين طور رو به خدا مىآورند و دل خود را تطهير مىكنند و از گناه رو برمىگردانند و تصميم بر عمل خير مىگيرند، موجودات عظيمى هستند كه در رويارويى با مشكلات اين عالم، مىتوانند مقابله كنند. يك نمونهاش، امام بزرگوار ماست؛ نمونههاى ديگرش، مؤمنين جامعه خود ما هستند؛ اين جوانان مؤمن و نستوه، اين زنان و مردان، آنهايى كه شهيد شدند، آنهايى كه جانباز شدند، آنهايى كه زندانهاى سختِ دوران اسارت را تحمّل كردند، آنهايى كه فراق عزيزان را تحمّل كردند، آنهايى كه سختيهاى ميدان جنگ را تحمّل كردند،هر يك از اينها، يك نمونه ممتاز و عالى هستند كه جا دارد هر ملتى يك نفر از اين شهدا را داشته باشد، او را تجليل كند؛ او را بزرگ بدارد و الگو قرار دهد.
بیانات در خطبههاي نماز جمعه تهران ـ 12/11/1375