کد خبر: ۲۳۲۷۷۶
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۲
ولنگاری در شبکه نمایش خانگی چگونه برطرف می‌شود؟ - گروه گزارش

ضرورت باز شدن گره کور نظارت بر«وی‌اودی»‌ها

 

از سال 89 که ساخت سریال و برنامه خارج از چارچوب صداوسیما کلید خورد این آثار هیچ گاه کیفیت ساختاری و محتوایی استاندارد و مناسبی نداشته‌اند. حتی آن محصولاتی هم که در جذب مشتری و فروش بالا موفق ارزیابی می‌شوند هم به لحاظ کارکرد فرهنگی، حرف چندانی برای گفتن ندارند و به لودگی و آلودگی اخلاقی مبتلا هستند. گسترش نگران‌کننده ابتذال و ولنگاری فرهنگی از یک طرف و ورود پول‌های آلوده این فضا را نگران‌کننده کرده بود.
اما طی دو سه سال اخیر دو اتفاق افتاد که برنامه‌ها و سریال‌های نمایش خانگی را اهمیت بخشید؛ اول راه‌اندازی پلتفرم‌ها و نمایش این آثار از مجرای وی‌اودی‌هاست؛ چون این محصولات قبلا فقط از طریق دی‌وی‌دی و قبل‌ترها از طریق سی دی
به دست مردم می‌رسید، اما طی سال‌های اخیر، عرضه مجازی آثار باعث افزایش گستره مخاطب آنها هم شد.
اتفاق دوم، شیوع ویروس کرونا و توقف فعالیت مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها و اجبار بیشتر به خانه ماندن برای مردم بود که درنتیجه طبیعتا سر و کار مردم و به ویژه کودکان و نوجوانان به ابزارهای سرگرم‌کننده مجازی بیشتر و بیشتر شد.
اما گسترش مخاطب و همزمان سقوط کیفیت و محتوا، مدیریت و نظارت این عرصه را تغییر داد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی با توجه به این نگرانی‌ها و دغدغه‌های فرهنگی و تربیتی خانواده‌های ایرانی در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۹ مصوب کردند که وظیفه نظارت بر تولید و انتشار آثار نمایشی تنها با سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی است تا از انتشار محتوای نامناسب نظیر صحنه‌های خشونت‌آمیز و غیر اخلاقی جلوگیری شود. طبق این مصوبه ساترا، نهادی که مسئولیت تنظیم‌گری رسانه‌های صوت و تصویر فراگیر در ایران را دارد وظیفه نظارت بر نمایش خانگی را عهده‌دار شد.
تا قبل از این، مدیریت به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. اما بعد از این مصوبه، «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر» که با نام اختصاری «ساترا» شناخته می‌شود، یکی از مراکز زیرمجموعه صداوسیما، مسئولیت سریال‌های شبکه نمایش خانگی را به عهده گرفت.
در بدو امر نیز این تصمیم، ایده خوبی به نظر می‌رسید. چون در هشت سال دولت حسن روحانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی –متولی اصلی نهادهای مختلف فرهنگی کشور، ازجمله شبکه نمایش خانگی- دچار عملکرد منفعلی در زمینه نظارت بر پلتفرم‌های نمایشی بود و به طور کلی حساسیت لازم را در این زمینه نداشت. از طرفی هم صداوسیما حداقل خط قرمزهای شرعی و قانونی و عرف جامعه را در سریال‌هایش رعایت می‌کرد. تصور این بود که با تغییر متولی شبکه نمایش خانگی از وزارت ارشاد به صداوسیما، می‌توان انتظار داشت تا خیلی از اتفاقات مخرب از این حوزه رخت بربندد. اما با تغییر متولی، تغییر محسوسی به وجود نیامد و همچنان شاهد روند رو به افول این عرصه هستیم.
در این شرایط، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بار دیگر مدعی به عهده گیری عرصه پلتفرم‌ها و شبکه نمایش خانگی شده است.
سیدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یکی از اولین اظهار نظرهایش در بدو به عهده گرفتن این وزارتخانه، درباره مدیریت
وی او دی‌ها تصریح کرده بود: «مجوز‌ها را باید سازمان سینمایی صادر کند.»
همچنین محمد خزاعی، رئیس‌سازمان سینمایی نیز اظهار کرد که «صفر تا صد جریان وی اوی دی‌ها باید به ارشاد برگردد.»
اما از آن طرف هم پیمان جبلی، رئیس‌سازمان صداوسیما در آغاز به عهده گرفتن این مسئولیت گفته بود: «هر کار نمایشی خارج از صداوسیما حتما باید تحت حاکمیت صداوسیما باشد.»
بنابر این جای سؤال است که برای حل معمای مدیریت و نظارت بر شبکه نمایش خانگی و به طور کلی عرصه وی او دی، چه باید کرد؟ چالش میان صداوسیما و وزارت ارشاد بر سر این عرصه چگونه پایان می‌یابد؟ در این گزارش، با همراهی تعدادی از کارشناسان و فعالان عرصه رسانه، به جست وجوی پاسخ‌های این پرسش‌ها پرداختیم.
یک عرصه و دو متولی!
آیا تغییر در وزارت ارشاد می‌تواند بار دیگر این نهاد را شایسته متولی‌گری وی او دی‌ها کند؟ دراین صورت، با تعویض وزیر ارشاد و تغییر سیاست‌ها و خط مشی این وزارتخانه، چه باید کرد؟
محمدتقی فهیم، کارشناس فرهنگی و منتقد سینما در این باره به گزارشگر کیهان می‌گوید: «واگذاری مسئولیت نظارت بر وی او دی‌ها به صداوسیما در شرایطی صورت گرفت که در دولت قبلی سازمان سینمایی منفعل بود و چندان اعتماد به نفس برای مدیریت و اداره امور را نداشت؛ این وزارتخانه نه در تعامل با تولید کنندگان و نه در جنبه‌های نظارتی فعال نبود و اصلا در بسیاری موارد واداده بود. حتی اغلب این مدیران، سینمایی نبودند. اما الان یک تیم سینمایی کار را به عهده‌دارند و گروهی در سازمان سینمایی روی کار هستند که در جهت اهداف دولت آقای رئیسی تعهداتی دارند.»
وی می‌افزاید: «به نظر می‌رسد که تولید کنندگان، نگاه مثبتی به شرایط نظارتی کنونی ندارند و ناظران، شبکه نمایش خانگی را رقیب خود می‌دانند و این عرصه از پیش شکست خورده است. بنابراین حل این مسئله در شرایطی اتفاق خواهد افتاد که در عین اینکه متولی این عرصه وزارت ارشاد باشد، مدیران صداوسیما هم در هسته اصلی اداره‌کننده شبکه نمایش خانگی حضور داشته باشند. به نظر می‌رسد که تعامل و اشتراک در فعالیت سازمانی می‌تواند مشکل را حل کند؛ هم شائبه‌ها علیه سازمان ساترا را بر طرف کند و هم شبکه نمایش خانگی به جای اصلی خودش برگردد. چون این فضا فقط به سریال‌ها محدود نیست بلکه وی او دی‌ها و پلتفرم‌ها هم شامل می‌شوند که بیشتر در حوزه مأموریت وزارت ارشاد قابل تعریف هستند.
بنابراین، پیشنهاد من این است که به لحاظ قانونی، مدیریت شبکه نمایش خانگی و وی او دی‌ها به وزارت ارشاد برگردد و از آن طرف هم برای اینکه با تغییر دولت، باز هم نظارت دچار نوسان نشود، باید مدیران صداوسیما هم در این حوزه حضور داشته باشند.»
مسئله جای دیگری است!
یک کارشناس معتقد است که بدون اصلاح ساختار در تولیدات نمایش خانگی و فعالیت
وی او دی‌ها، حتی با تغییر مدیریت، هیچ اتفاق نخواهد افتاد.
سیدمهدی فخر نبی، منتقد سینما و کارشناس رسانه به گزارشگر کیهان می‌گوید: «حقیقت این است که با روی کار آمدن دولت یازدهم زمینه برای حیات یافتن شبکه نمایش خانگی فراهم شد. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که حیات طبیعی یا غیر طبیعی؟ دولت یازدهم و به خصوص شخص رئیس‌آن دولت (حسن روحانی)، جزو منتقدین جدی صدا و سیما بودند. از همین جهت تمام تلاش خود را کردند تا در جهتِ تضعیف صدا و سیما، علاوه‌بر کاهش بودجه‌ این سازمان، یک آلترناتیو ایجاد کنند. طولی نکشید که این وی او دی‌ها به پشتوانه‌ یک اقتصاد سیاسی، بال و پر گرفته و رشد یافتند.
در واقع می‌توان اذعان کرد که حیات این وی او دی‌ها
بر خلافِ نمونه‌های خارجی خود که سال‌ها به طول انجامید، غیرطبیعی و رانتی بوده است. برای نمونه نتفلیکس یک بازه زمانی 20 ساله را پشت سر گذاشت تا بتواند به نقطه‌ کنونی برسد و حالا هم از طریق تبلیغات درآمدزایی می‌کند. اما اغلب وی او دی‌های
ایرانی طی چند سال با حمایت‌های مطلق دولت یازدهم و دوازدهم به طور جهشی پرورش یافتند. با این همه این وی او دی‌ها به دلیل نداشتن صرفه اقتصادی دنباله رو سینمایی شدند که هشتش گرو نه‌اش است. برای همین سریال‌های تولیدی این پلتفرم‌ها عمدتاً سلبریتی‌محور هستند. یعنی برای جذبِ یک مخاطبِ حداقلی از یک قشر خاص، از بازیگران و حتی خوانندگانی بهره می‌برند که در ازای بازی، حقوق نجومی دریافت می‌کنند. برای همین دخل و خرج‌شان با یکدیگر هم خوانی ندارد. از طرف دیگر برای جبران این هزینه‌ها هر ماه مجبور به بالا بردن هزینه‌های اشتراک برای مخاطبانشان هستند. درواقع یک سیکل غیر منطقی برای حفظ حیاتِ خودشان دارند که البته بعید است این حیات دوام داشته باشد.»
وی همچنین درباره مناقشه به وجود آمده میان وزارت ارشاد و صداوسیما بر سر مدیریت این حوزه هم بیان می‌کند:«به نظر من بحث‌های اتفاق افتاده درباره نظارت در این موضوع خیلی منطقی به نظر نمی‌رسد. اول اینکه صدا و سیما ناظر رقیب خودش است. از همین رو هر روز از چند صنف سینمایی داد و فریاد نمایشی بلند می‌شود که ممیزی‌های عجیبی رخ داده، در صورتی که واقعیت این چنین نیست. برای نمونه سریال «زخم کاری» که مجوزش را از ساترا دریافت کرد، جزو سریال‌هایی بود که خیلی از خطوط نامتعارف را رد کرد. نمونه‌ دیگر سریال شکست خورده‌ «قبله عالم» بود که چند بار به بهانه‌ی سانسورهای ساترا پخش قسمت‌هایش را به تعویق‌انداخت اما در نهایت روشن شد که این سریال به لحاظ بازخوردهای منفی از جانب مخاطبان، با شکست مواجه شده است و سانسورهای صدا و سیمایی بهانه بود. در طرف دیگر وزارت ارشاد است. این وزارت هم به دلیل رفت و آمد دولت‌های مختلف نمی‌تواند همیشه نسبت به صدا و سیما مستقل باشد. همان‌طور که در دوران دولت نهم و دهم شاهدش بودیم. مضاف بر اینکه ارشاد خودش هنوز ‌اندر خم مجوزهای سینمایی‌اش مانده است.»
فخر نبی تصریح می‌کند: «اما اینکه این گره چگونه باز می‌شود؛ همان‌طور که گفتم این
وی او دی‌ها به طور غیر طبیعی، به کمک یک اقتصاد کاملا سیاسی به وجود آمده‌اند. برای همین نمی‌توان روی ماندگاری آنها حساب باز کرد.لکن بحث نظارت زمانی می‌تواند موضوعیت و معنا پیدا کند که با یک فرآیند سالم و منطقی در پیدایش و گسترش یک پلتفرم روبه رو باشیم.»
نظارت توسط نهادی فراتر
از صداوسیما و وزارت ارشاد
اما می‌توان با ایجاد شرایطی، این گره را برای همیشه باز کرد.
محمدرضا شاه حسینی، کارشناس رسانه و منتقد سینما به گزارشگر کیهان می‌گوید: «تجربه عملکرد وزارت ارشاد در شبکه نمایش خانگی، از ابتدا تا الان، عملکرد قابل قبولی نبوده، حتی خود مدیران وقت هم وقتی از عرصه مدیریت کنار می‌روند، از عملکرد شبکه آثار غیر سینمایی حتی در زمان مدیریت خودشان دفاع نمی‌کنند. از این طرف نیز صداوسیما اگر می‌توانست، مشکل کم نظارتی در برخی برنامه‌ها و سریال‌های خودش را برطرف می‌کرد. »
وی توضیح می‌دهد: «به نظر می‌رسد که باید در ساختارهای حکمرانی فضای مجازی کشور، یک تجدید نظر صورت بگیرد. یعنی اینکه یک مجموعه مستقلی از نهادهای اجرایی کشور، به طور مثال شورای عالی فضای مجازی که می‌تواند چنین نقشی را ایفا کند عهده‌دار وی او دی‌ها شود، اگر چه الان بر این شورا ساختار تکنیکی غلبه کرده و ساختار محتوایی ندارد، اما می‌توان برای آن بازوی محتوایی تعیین کرد، مثلا همین سازمان ساترا زیرمجموعه شورای عالی فضای مجازی شود. در آن شورا باید ساختارهای منظمی درنظر گرفته شود. به طور مثال، سازکارهای لازم برای تولید سریال‌ها و نظارت بر آنها
تعیین گردد. چون الان برای سریال‌های شبکه نمایش خانگی قاعده مشخصی نداریم و مشخص نیست که یک سریال در چند قسمت قرار است ادامه داشته باشد و این اشتباه است. باید برای فرایند تولید یک سریال، بعد از تعیین قسمت‌ها، ابتدا نگارش فیلمنامه به اتمام برسد و سپس مجوز آن صادر شود و بعد برای هر قسمت هم مجوز نمایش برای آن داده شود.
اما الان تولید برنامه و سریال در شبکه نمایش خانگی ول شده است و این منجر به ورود یک سری آثار به سفره رسانه‌ای مردم می‌شود که بعضا مخرب هستند. حتی بحث‌های مالی سریال‌ها نیز مهم است.»
شاه حسینی در پایان می‌گوید: «در آن مجموعه مستقل که قرار است زیر نظر شورای عالی فضای مجازی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی ایجاد شود، به عنوان یک نهاد خارج از قوه مجریه باید شوراهای تخصصی شکل بگیرد. این هم که چه افرادی عضو این شوراهای تخصصی می‌شود و هر شورا چه رویکردی باید داشته باشد، لازم است که ساماندهی شود. هر شورا باید تخصصی، حرفه ای، فراجناحی و فراتر از افراد دخیل در امر سریال‌سازی باشد.
این یک موضوع مهم است که مدیریت و نظارت بر این عرصه باید توسط افرادی صورت بگیرد که خودشان ذی‌نفع نباشند و هیچ وابستگی به فضای این تولیدات را نداشه باشند و از حریت لازم برخوردار باشند که در این صورت می‌توانند بدون ملاحظه، نظر انتقادی و کارشناسانه بدهند.»