کد خبر: ۲۳۲۷۷۴
تاریخ انتشار : ۰۱ دی ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۲

رؤیت خدا با چشم دل نه با چشم سر(حکایت خوبان)

 

مردی به نام «ذعلب» از امام علی(ع) پرسید: ای امیرمؤمنان! آیا خدایت را دیده‌اید؟! حضرت به او فرمود: وای برتو ذعلب! من خدایی را که ندیده باشم نمی‌پرستم، ذعلب پرسید: چگونه او را دیده‌ای برای ما بگو؟ امام فرمود: وای بر تو! چشم‌های ظاهر او را نمی‌بینند، این دلها هستند که با حقایق ایمان، خدا را مشاهده می‌کنند. وای بر تو ذعلب! خدای من را نمی‌توان به بعد، حرکت، سکون، قیام، رفتن و آمدن وصف کرد، او لطیف است، اما به لطافت وصف نمی‌شود، عظمت دارد، اما به عظمت (آنسان که میان انسان‌ها متداول است) وصف نمی‌شود. دارای کبریایی است، اما به کبر وصف نمی‌شود.
ذعلب (با شنیدن این سخنان) روی زمین افتاد و غش کرد، بعد از آنکه به هوش آمد اظهار داشت: به خدا سوگند، هرگز چنین جوابی نشنیده بودم. به خدا! از این به بعد هیچ‌گاه چنین سؤال‌هایی از او نخواهم کرد!! (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج 10، ص 117