kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۶۹۵۴
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۰

بازیگران نومید بازی نافرجام!

 

پژمان کریمی
«تلقین» یکی از راهکارها و شیوه‌های اقناع مخاطب است. با این روش و گاه درکنار سایر روش‌های اقناع، مخاطب ناخودآگاه، حکم بازیگری را می‌یابد که نقش مطلوب منبع و بانی تلقین را ایفا می‌کند. در این مسیر، می‌توان شهرت اهالی هنر و فرهنگ را دستمایه قرار داد و با برچسب نخبگی به عنوان فردی برکشیده و داننده و روشن‌بین، به اذهان معیوب و طبقه فرودست فرهنگی جامعه تحمیل کرد. ‌در این صورت، منبع و بانی برای«‌تلقین» فراهم آمده است. گمان می‌رود این منبع و بانی، آنچه را از طریق آثارش و رسانه‌های مخدوم، تلقین کند، در ذهن و جان مخاطب می‌نشیند و ریشه می‌گیرد.
15 شهریور سال جاری بود که سخنان یک فیلمساز در گفت‌و‌گو با رسانه‌ای غربی منتشر شد. این فیلمساز که با سرمایه اتحادیه اروپا و شاهزاده‌ای قطری فیلم ساخته بود، در بخشی از سخنان غیرمستدل و عوامانه‌اش تاکید می‌کند:
«‌مردم به آینده و تغییر هیچ امیدی ندارند»!
تلقین «اکنون و آینده تیره و تار و نومیدی از رویداد تغییر» در قبال جمهوری اسلامی ایران، رخداد تازه‌ای نیست. این گزاره بیش از چهار دهه قدمت دارد. اما امروزه، به دلیل فراوانی رسانه‌های و خرده رسانه‌ها، با حجم بیشتر بکاربسته می‌شود و واتاب پیدا کرده است.
بی‌شک نمی‌توان چشم بست و وجود برخی نارسایی‌ها و مشکلات را کتمان نمود. منتقد اصلی و صادق وضعیت موجود نیز بی‌گمان؛ مردم متدین و انقلابی هستند. مردم، بر آنند که بخش بزرگ معضلات و موانع، بر آمده از عملکردهای غیر دینی و ضد انقلابی است که- اغلب - منابع و مصادران دشمنان داخلی و خارجی شناخته می‌شوند. اما آیا واقعیت مشکلات، دلیلی بر نومیدی از تغییر است؟
آیا می‌توان در نگاهی ولو غیر تخصصی و با وجود دشمنان بسیار و خباثت‌های فراوان، وضعیت ایران امروز را با دیروزِ پیش از انقلاب اسلامی مقایسه کرد؟ آیا می‌توان از افقی کلان و در همه ساحت‌ها، امروزمان را با یک دهه پیش یکسان بدانیم یا عقب‌تر معنا کنیم؟
پیشرفت‌های پزشکی و هسته‌ای و فضایی و نظامی و صنعتی چنان مشهود است که انکار هر یک، انکار خرد و واقع نگری و انصاف است!
از این رو؛ تلقین «سیاهی و نشر نومیدی و تکذیب روند تغییر در کشور»، برآمده از یک سناریوی حساب شده برای طغیان عمومی علیه انقلاب و نظام دینی است. در این سناریو نیز داخلی‌ها، برخی آگاهانه و بعضی ناآگاهانه نقش‌آفرینی می‌کنند. در این مسیر اینان چنان گام بلند می‌زنند که گویی در مقام «همه چیز دانی»، مصدر همه مشکلات دین و نظام دینی است و لاغیر!
از سوی دیگر باید گفت:
آقای فیلمساز البته باید هم با رسانه‌های اجنبی، نومیدانه درد دل کند و در قاب آینده کشورمان نومیدانه، نشانه‌ای از تغییر و تبدل را منکر شود. زیرا تعریف و مراد او از تغییر، نه ادامه اصلاح وضع موجود است که معیارهای ذهنی‌اش نیز مادی و مادی‌انگارانه است و در مرداب لیبرالیسم دست و پا می‌زند، در تحلیل وضع موجود در‌می‌ماند و تجلی ایران در قامت لیبرالیستی را نومیدانه دور از نگاه خود یافته است.
بی شک اگر «تلقین و پروژه نومیدسازی» در ایران کارگر بود، جدال و خصومت دنیای استکبار با ملت ایران، ماه رفیع انقلاب و مهر نظام دینی را در ماه‌های نخست پس از پیروزی، رنگ نابودی می‌زند!