نگاهی به فیلم «درسهای فارسی»
کلیشه یهودی آواره و نجات با زبان فارسی تقلبی! (هالیوود زیر ذرهبین)
فاطمه قاسمآبادی
ساخت فیلمهایی با موضوع ظلمهای بیحد و اندازه علیه یهودیان، در تاریخ و بهخصوص در جنگ جهانی دوم، دیگر جزو کلیشههای جدانشدنی سینمای غرب و هالیوود شده است.
این ساختهها بهویژه درباره ماجرای هولوکاست و آمار میلیونی قربانیان این ماجرا، تعصب خاصی دارند. البته این تعصب تنها به سینما و تلویزیون غرب ختم نمیشود و در دانشگاههای اروپا، هنوز هم بعد از گذشت سالها، کسی حق مطرح کردن پرسش یا تحقیقات در مورد ادعای هولوکاست را ندارد.
فیلم «درسهای فارسی» ساخته «وادیم پرلمان» کارگردان یهودیالاصل اوکراینیتبار ساکن ایالات متحده آمریکا است که فیلم قبلیاش «خانهای از شن و مه» هم داستان یک خانواده ایرانی مهاجر به آمریکا بود. درسهای فارسی، داستان اسیران یهودی در اردوگاههای کار اجباری نازیها را به تصویر میکشد و مانند فیلم قبلی کارگردانش ارجاعاتی به ایران و زبان فارسی دارد. درسهای فارسی در سال ۲۰۲۰ از سوی بلاروس به عنوان فیلم برگزیده به اسکار فرستاده شد.
داستان ایرانی تقلبی!
داستان فیلم «درسهای فارسی»، در سال 1942 و در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. «ژیل» ، یک جوان یهودی بلژیکی است که در کنار دیگر یهودیان، توسط نیروهای ویژه نازی یا همان اساس دستگیر و به یک اردوگاه کار اجباری در آلمان فرستاده میشود. ژیل در اردوگاه میفهمد که یکی از افسران به دنبال یک ایرانی فارسیزبان در بین اسیران است و از این رو، او با قسم خوردن به نگهبانان که یهودی نیست، بلکه فارس است، به سختی از اعدام و مرگ فرار میکند.
این دروغ موقتاً او را نجات میدهد، اما سپس به ژیل مأموریتی غیرقابل پیشبینی محول میشود: آموزش زبان فارسی به «کوچ»، افسر مسئول آشپزخانه اردوگاه، که آرزو دارد پس از پایان جنگ رستورانی در ایران(تهران) باز کند.
کوچ ادعا دارد که برادری در ایران دارد که به خاطر اطلاعاتی که او از ایران به کوچ داده، این افسر علاقمند به رفتن به ایران است و خودش هم شیفته زندگی در ایران است. در این بین ژیل متوجه میشود که برای زنده ماندن باید کلمه به کلمه زبانی را که نمیداند اختراع کند.
ژیل مجبور میشود تمام کلمات بیسر و تهی را که به عنوان کلمات فارسی میسازد را حفظ کند تا زندگی خودش را نجات بدهد ولی این کار با توجه به زیاد شدن هر روز کلمات سختتر و سختتر میشود....
کلیشه هولوکاست
در فیلم «درسهای فارسی»، مخاطب از همان شروع ماجرا میبیند که بحث بر سر تعداد کشته شدگان در اردوگاههای کار اجباری در آلمان نازی است. با توجه به جدی شدن پرسش درباره تعداد کشتههای یهودیان که بر مبنای آن سالهاست که ادعاهای بسیاری را پیرامون همین تعداد، مطرح کردهاند، ورود داستان درسهای فارسی به این قضیه، از همان ابتدا، قابل تامل است.
گویی کارگردان میخواهد از همان آغاز، به شبههای که در حال حاضر به شدت در فکر مخاطبان بهوجود آمده، پاسخ بدهد و به آنها تاکید کند که اگر هیچ مدرکی در مورد تعدادی که تا بحال ادعا شده نیست، دلیلش سوزاندن تمام این مدارک توسط افسران نازی است!
این ادعا که با توجه به تاکید یهودیان بر تعداد میلیونی کشتگانشان، غلوآمیز است، از همان ابتدای داستان بارها بدون هیچ ظرافتی تکرار میشود و با توجه به داستان خستهکننده فیلم، نمیتواند تاثیری را که قرار بوده، بگذارد.
فداکار و از جان گذشته
در فیلم درسهای فارسی، مانند یک سری فیلمها و سریالهای اخیر هالیوودی، ادعاهای جالبی درباره یهودیان مطرح میشود... در این ساختهها وجه شخصیتی تازهای را به شخصیتهای یهودیان، اضافه کردهاند. فداکاری و از جان گذشتگی برای غیر همکیشان، به تازگی در شخصیتهای یهودی هالیوودی و بهخصوص اسیران اردوگاههای کار اجباری دیده میشود!
تا پیش از این یهودیان در تاریخ به صورت افراد بینوایی که بقیه انسانهای درستکار، وظیفه دارند به آنها کمک کنند و جانشان را نجات بدهند به تصویر کشیده میشدند. برای مثال در فیلم «پیانیست» شخصیت «ولادیسلاو» به هیچوجه حاضر به جنگ با دشمنان نیست و ترجیح میدهد به جای رویارویی با نازیها، مخفی شود و از کمک و فداکاری دیگران برای زنده ماندن بهره ببرد ولی در فیلم درسهای فارسی، شخصیت ژیل، تا پای فدا کردن جان خودش هم برای کسانی که نمیشناسد فداکاری میکند....
این تغییرات شخصیتی با توجه به بیشتر شدن نفرت مردم جهان از یهودیان صهیونیست در سراسر دنیا قابل تامل است.
دشمن احمق
در فیلم «درسهای فارسی»، به ضعیفترین شکل ممکن رابطه بین افسر نازی و ژیل به تصویر کشیده شده است. شخصیت افسر نازی ادعا دارد برادری در ایران و تهران دارد و چون قبل از جنگ سرآشپز ماهری بوده، میخواهد به تهران بیاید و رستورانی با غذاهای آلمانی برای خودش باز کند.
این شخصیت با وجود ادعای علاقمندی به ایران و اشتیاق برای یادگیری زبان فارسی، هیچ چیز از فرهنگ و زبان فارسی نمیداند. بنا بر این مانند یک احمق، تمام حرفهای جوان یهودی را باور میکند و تنها به گرفتن کلمات برای یادگیری زبان فارسی اکتفا میکند و طوری رفتار میکند گویی برای یادگیری یک زبان پیچیده مثل زبان فارسی، هیچ دستور زبانی نیاز نیست و تنها کلمات کافی هستند!
این نوع نگاه سطحی به یک زبان قدیمی و احمق فرض کردن افسران نازی که طبق تاریخ به شدت نسبت به اسیران زیردستشان شکاک و بیرحم بودند، فیلم درسهای فارسی را به اثری بیسر و ته و غیر قابل باور تبدیل میکند.
علاقمند به ایران
وادیم پرلمان، به عنوان کارگردان یهودی فیلم «درسهای فارسی»، مدعی است که به ایران علاقمند است و هر دو اثرش را هم به نوعی به ایران مربوط کرده است.
این کارگردان اوکراینی، در فیلم قبلیاش «خانهای از شن و مه» هم داستان را حول یک خانواده ارتشی ایرانی مهاجر به آمریکا، به خاطر انقلاب ساخته بود و این بار هم با پیش کشیدن یک داستان ضعیف و شخصیتهای ضعیفتر، ارجاعاتی به زبان فارسی و نجات جوان یهودی به واسطه فریب افسر نازی دارد.
درسهای فارسی خط داستانی متفاوتی نسبت به دیگر فیلمهای همردهاش دارد ولی در کل، ماجرای همان یهودی مظلوم و آواره است که تحت ظلم قرار گرفته و این بار، چاشنی فداکاری هم به شخصیتش اضافه شده است.
این فیلم در بین مخاطبین محبوبیتی نداشت و نمرههای متوسطی را از منتقدین کسب کرد و تنها توانست روایت یهودی مظلوم و آواره را تکرار کند.