اخبار ویژه
همشهری: دولت، آمار را حذف کرد مشکل مسکن حل شد(!)
یک روزنامه همسو با اصلاحطلبان میگوید دولت، مشکل مسکن را با حذف آمار حل میکند.
روزنامه همشهری در مطلبی با عنوان «حل مشکل مسکن با حذف آمار؛ مراجع آماری، انتشار اطلاعات مربوط به مسکن را متوقف کردند» نوشت: از یک سال و نیم پیش تاکنون بازار مسکن با رشد 130 درصدی میانگین قیمتها مواجه بوده و روند صعودی قیمتهای این بازار، هرماه در گزارشهای بانک مرکزی و وزارت راه و شهرسازی بازتاب داشته و اعتراض جامعه به بیعملی مسئولان در حوزه مسکن را برانگیخته است؛ اما حالا، در شرایطی که بانک مرکزی قافیه را در نشر اطلاعات، به مرکز آمار ایران باخته و خلأ گزارشدهی اداره آمار این بانک از بازار مسکن به شدت احساس میشود، دفتر برنامهریزی و اقتصاد مسکن وزارت راه و شهرسازی نیز انتشار آمار مقدماتی ماهانه از تحولات بازار مسکن را متوقف کرده تا عملاً هیچ ردی از آشفتگی این بازار برجا نماند و مشکل مسکن زیر تیغ سانسور اطلاعاتی حل شود. به گزارش همشهری، حذف امار از حوزه مسکن، با هر هدفی که باشد فقط میتواند فشار بر متولیان امر را کاهش دهد چرا که با توقف اطلاعرسانی از تحولات بازار مسکن، دیگر رکوردشکنیهای قیمت مسکن در سر خط رسانهها قرار نمیگیرد و جز فعالان حاضر در کف بازار، کسی از وخامت اوضاع گلایه نمیکند و اگر از نگاه متولیان حوزه مسکن به ماجرا نگاه شود، از آنجایی که هیچ اعتراضی در بازار مسکن شنیده نمیشود، پس مشکلی هم وجود ندارد. خبرها حاکی از این است که تداوم تنش قیمتی در بازار مسکن انتقاد برخی از نمایندگان مجلس را نیز برانگیخته تا جایی که اعلام شده است در صورت کوتاهی دولت در رسیدگی به مشکل بازار مسکن و اجاره، مجلس به این حوزه ورود خواهد کرد.
در شرایطی که هیچکدام از متولیان انتشار آمار در کشور، اطلاعاتی از وضعیت بازار مسکن منتشر نمیکنند، یافتههای همشهری از تحولات بازار مسکن در فروردین امسال نشان میدهد در این ماه 3058 مورد قرارداد خریدوفروش مسکن مربوط به شهر تهران در سامانه املاک ومستغلات به ثبت رسیده که نسبت به ماه مشابه سال قبل 50/8 درصد کاهش نشان میدهد. در این ماه، میانگین قیمت هرمتر مربع زیربنای مسکونی همچنان روند صعودی خود را حفظ کرده و از مرز 11هزار و 500 تومان گذشته است که نشان میدهد فرضیه سنگینتر شدن رکود تورمی مسکن در سال 98 تا اینجای کار درست از آب درآمده است.
هشدار بلومبرگ به دولت آمریکا قیمت نفت ممکن است افسار پاره کند
یک شبکه خبری آمریکایی تصریح کرد ممکن است با تحریم نفتی ایران، قیمت نفت! افسار پاره کند.
بلومبرگ نوشت: بزرگترین تهدید برای هدف کوتاهمدت ترامپ یعنی کاهش بهای بنزین، مداخله رو به افزایش او در سیاستهای داخلی اوپک است. واشنگتن قصد دارد ضمن قطع صدور نفت ایران، ثبات عرضه در بازار نفت را نیز حفظ کند و تنها ابزار برای نیل به این هدف، تکیه بر ظرفیت مازاد عربستان، تنها عضو اوپک است. با اینحال به موازات این هدف، مداخلات آمریکا در ونزوئلا و اخیراً لیبی، موجب شده توانایی عربستان در کنترل جریان عرضه نفت در محک آزمون قرار داده شود.
به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: بهای نفت برای نخستین بار در ششماه گذشته به مرز 75 دلار نیز رسیده است. اگر بحرانهای متعدد در کشورهای عرضهکننده نفت موجب مصرف ذخایر نفتی شود، امکان دارد بهای نفت به سطحی برسد که رشد اقتصادی جهان را در معرض خطر قرار میدهد.
نیل بوریج، تحلیلگر بازار نفت در هنگکنگ معتقد است اگرچه عربستان سعودی و سایر اعضای اوپک قادر هستند که کمبود عرضه را پوشش دهند، این امر موجب میشود ظرفیت مازاد به کمترین میزان تاریخی خود برسد. به این ترتیب فضا برای ارتکاب خطا بسیار اندک میشود. نگرانی از کاهش ظرفیت مازاد تولید نفت، با اعلام خبر لغو معافیت خریداران نفت ایران بار دیگر در بازار مطرح شد. این خبر باعث شد فضای حاکم بر بازار نفت که نگران میزان کاهش تولید اوپک به منظور ممانعت از عرضه مازاد در بازار بهخاطر افزایش تولید نفت شیل در آمریکا بود، ناگهان تغییر کند.
هلگه آندره مارتینسن، کارشناس بازار نفت میگوید جبران تولید نفت ایران، موجب کاهش ظرفیت مازاد در بازار میشود و بازار را در برابر بحرانهای ناگهانی و مخاطرات ژئوپولیتیک، آسیبپذیر میکند.
ونزوئلا، عضو دیگر اوپک که با ترامپ دچار اختلاف است، در نتیجه بحران اقتصادی و تحریم نفتی آمریکا شاهد کاهش تولید خود به نازلترین سطح در یکدهه گذشته است. در صورت گسترش منازعه میان مادورو و اپوزیسیون این کشور به سرتاسر کشور، امکان دارد تولید نهصدهزار بشکهای این کشور از این هم کمتر شود.
پال هرسنر، مسئول بخش نفت در شرکت استاندارد چارترد لندن میگوید محتملترین خطر کوتاهمدت برای عرضه نفت در بازار، اوضاع لیبی است. تولید نفت لیبی که در طول دهه گذشته به دلیل بحرانهای داخلی دچار نوسان شدیدی بوده است، هماکنون در معرض خطر هجوم ژنرال حفتر به طرابلس، پایتخت این کشور نیز است.
تولید لیبی اکنون حدود 1/1 میلیون بشکه در روز است اما همین میزان هم در صورت تداوم حمله به پایتخت که گفته میشود با حمایت دولت ترامپ و جان بولتون انجام شده و تبدیلشدن به یک جنگ فراگیر، در معرض خطر قرار خواهد گرفت. سایر تولیدکنندگان نفت از قبیل، نیجریه، الجزایر و سودان نیز امسال با افزایش بیثباتی سیاسی مواجه بودهاند. همچنین توقف عرضه نفت روسیه از طریق خط لوله در اروپای شرقی از روز پنجشنبه نیز نشان میدهد که وقفههای احتمالی بیشتری در جریان عرضه نفت وجود دارد.
اصلاحطلبان میخواهند مسئولیت سوءمدیریت را از سر خود باز کنند
«مدتهاست که دیگر در اظهارات و مواضع اصلاحطلبان آن اعتماد به نفس روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 دیگر به چشم نمیخورد. آنها همچون سربازانی شکست خورده خود را نشان میدهند که دیگر حال و حوصله پشتیبانی از همقطاران خود را ندارند، چه رسد به آنکه نای پاسخگویی به واکنشهای ارسالی از اردوگاه رقیب را داشته باشند.»
سایت نامه نیوز با انتشار این خبر نوشت: تقریبا ماهی نیست که چهرهای اصلاحطلب در قالب گفتگو یا انتشار توئیت به ریزش سرمایه اجتماعی این جناح اعتراف نکند و نیروهای اصلاحطلب حاضر در مجلس، شورای شهر و دولت را بابت این اتفاق به ملامت ننشیند.
شاید نتیجه نگاه ساده و سطحی به این اعترافات، آن باشد که اصلاحطلبان از هم اکنون دستان تسلیم را در برابر رقیب بالا گرفتند و آماده میشوند که از اسفند 98 تا ریاست جمهوری 1400 سنگر به سنگر کرسیهای قدرت را به رقیب سنتی خود تحویل دهند.
اما با توجه به اظهارنظر اخیر سعید حجاریان کنار هم قرار دادن مواضع میتواند از واقعیتی دیگر پرده بردارد و آنکه اینکه اصلاحطلبان تحولات ماههای آتی، عرصه سیاسی را پرالتهاب پیشبینی میکنند بنابراین میخواهند سر خود را پایین بگیرند تا به سلامت از طوفان پیش رو عبور کنند.
در روزهایی که اصولگرایان مشغول پرداختن به مشکلات اقتصادی هستند، اما اصلاحطلبان میخواهند به حوزه اجتماعی ورود کنند و مباحث و دغدغههای این حوزه را زمزمه و سپس بلند بلند تکرار کنند.
اصلاحطلبان گرچه در عرصه سیاسی و اقتصادی نمره قبولی نگرفتند اما میکوشند این باور را در ذهن مردم جامعه نهادینه کنند که «گرچه ما در عرصه سیاست شکست خوردیم و انتظارات عمومی را برآورده نکردیم اما فقط ما هستیم که به مشکلات اجتماعی مردم آگاهیم و برای رفع این مشکلات دغدغه داریم.»
به نظر میرسد تغییر فاز اصلاحطلبان از کنشگری در عرصه سیاسی به کنشگری در عرصه اجتماعی پروژهای در حال اجراست تا ضمن پاک کردن دامن اصلاحات از آثار و تبعات تصمیمات و عملکرد دولت، معضلات اقتصادی را نیز دور بزنند. به همین دلیل هم هست که آنها میگویند دیگر بازار سیاست برایشان چندان مهم نیست و حتی شاید بخواهند در انتخابات حضور نداشته باشند.
منتجبنیا: نیازی به شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نیست
یک فعال اصلاحطلب گفت: اغلب اعضای لیست امید پای سوگندنامه خود نایستادند.
رسول منتجبنیا درگفتوگو با نامهنیوز ضمن انتقاد از شورای هماهنگی اصلاحطلبان اظهار داشت: هیچ شورای فرادستی نمیتواند جای احزاب را بگیرد. اما متاسفانه چون نقش احزاب کمرنگ شده و شوراهای فرادستی جای احزاب را گرفتهاند، افرادی انتخاب میشوند که هیچ تعهد حزبی ندارند و هیچ حزبی پاسخگوی عملکرد آنها نیست.
وی تصریح کرد: در انتخابات سال 94 اعضای لیست امید سوگندنامه امضا کردند ولی اغلب آنها پای امضای خود نایستاده و راه دیگری رفتند و چون احزاب آنها را انتخاب نکرده بودند، آنها هم تعهد حزبی نداشتند. در حالی که اگر احزاب لیست انتخاباتی تهیه کرده بودند، این افراد پاسخگوی عملکرد خود بودند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا اصلاحطلبان هنوز به صورت جدی وارد انتخابات نشدهاند گفت: برخی تصور میکنند با شرط گذاشتن یا تردید کردن میتوانند رقیب را قانع یا تسلیم کنند این در حالی است که من همیشه گفتهام اگر ما در انتخابات شرکت نکنیم برای ما فرش قرمز پهن نمیکنند و چه بسا جناح رقیب هم از شرکت نکردن ما خوشحال شود. به ما التماس نخواهند کرد که در انتخابات شرکت کنیم و ما هستیم که ضرر میکنیم.
منتجبنیا در پایان شوراهای فرادستی در جریان اصلاحات را عامل دیگری برای فعال نبودن احزاب دانست و گفت: مدتهاست که بحث میشود شورای عالی سیاستگذاری کار خود را ادامه دهد یا نه. آیا پارلمان اصلاحات تشکیل شود و جایگزین شورای عالی شود. همه اینها تلف کردن وقت است چون به این شوراها، نیازی نیست و احزاب باید خودشان فعالیت کنند و در ایام تبلیغات انتخابات با همفکران خود ائتلاف کنند. اکنون با این مباحث مطرح شده فرصتها از دست میرود و شاید همین وقت تلف کردن موجب شود که نیروهای حداقلی برای انتخابات معرفی شوند.
فارین پالیسی: فشار تحریمی ممکن است علیه سلطه مالی آمریکا عمل کند
نشریه معتبر آمریکا در حوزه سیاست خارجی هشدار داد که احتمال اقدام ضدایرانی ترامپ، برای خود آمریکا موجب دردسر شود.
فارین پالیسی درباره تحریمهای ضدنفتی آمریکا و فشار بر کشورهای خریدار نفت ایران نوشت: فشار تحریمی جدید آمریکا میتواند پیامدهای نامطلوبی برای بازار نفت داشته باشد اما مسلما پیامدهای بزرگتری برای قدرت آمریکا خواهد داشت. تکروهای دولت ترامپ با حمایت برخی اعضای کنگره و همراهی لابیهای مخالف ایران مانند بنیاد دفاع از دموکراسیها، تصور میکنند از رژیم تحریمها میتوانند بهعنوان ابزاری برای تغییر حکومت در ایران استفاده کنند. این تصور اشتباه است. بیشتر محتمل است که افزایش فشارهای آمریکا بر ایران نتیجهای معکوس بهبار بیاورد و با دشوارکردن فیصله مسأله ایران، متحدان و رقبای آمریکا را به دورشدن از نظام مالی جهانی تحت سیطره آمریکا ترغیب کند.
تکروهای دولت ترامپ مرتکب یک اشتباه اساسی درباره ماهیت سلطه مالی آمریکا بر جهان شدهاند. این سلطه از قدرت نظامی یا حتی اقتصاد بزرگ داخلی آمریکا ریشه نمیگیرد بلکه دستاورد ساختار بیهمتای جهانیسازی است یعنی سامانهای از شبکههای بههم پیوسته که امکان نقل و انتقالهای مالی و تجاری را برقرار میکند.
ایالات متحده موقعیت مناسبی برای کنترل عناصر کلیدی این شبکهها دارد مانند سامانه تبادل دلاری و سامانه پیامرسان مالی سوییفت. این امر به نوبه خود آمریکا را قادر ساخته که از شرکتها و موسسات مالی خارجی بهعنوان ابزارهای اعمال قدرت خود بهرهبرداری کند.
شبکههای مالی بینالمللی قدرت آمریکا را چندبرابر کرده و این کشور با کمترین هزینه میتواند از اهرمهای فشار در سطح بینالمللی استفاده کند.
بیش از یک دهه است که آمریکا راهی برای برقراری یک هژمون مالی جهانی پیدا کرده و هزینه آن را نیز به موسسات مالی و شرکتهای تجاری بینالمللی تحمیل کرده است. اکنون ایالات متحده در پی آن است که این فرایند را در محدودهای وسیعتر پیادهسازی کند.
اما مشکل اینجاست که این راهکارها برای زمان محدودی مثمرثمر هستند. دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد آمریکا بیش از حد از اختیارات خود استفاده کرده است. استفاده موسسات تجاری از نظام مالی بینالمللی تحت سیطره آمریکا، یک امر مقدس نیست. با افزودهشدن بر مخاطرات سیاسی استفاده از این شبکههای مالی، جذابیت آنها نیز به سرعت کاهش مییابند. گورستان تاریخ اقتصاد جهان، مملو از اینگونه تدابیر مالی بینالمللی است.
معلوم نیست که آمریکا قدرت جامه عمل پوشاندن به این تهدیدات را داشته باشد. از میان کشورهای معاف از تحریم نفتی ایران، چین بود که نسبت به سایر اقتصادهای بزرگ جهان، پیوستگی کمتری با نظام مالی بینالمللی دارد. بههمین دلیل آسیبپذیری کمتری در برابر تحریمها داشته و مایل است واکنش شدیدتری نسبت به اقدامات اثرگذار بر تجارت خود نشان دهد. ایالات متحده تازه از منازعه تجاری با چین در مورد فعالیتهای غول مخابراتی چین ZTE فارغ شده و خود را درگیر فعالیتهای غول چینی دیگری یعنی شرکت هواوی کرده است. اقدامات وسیع علیه شرکتهای واردکننده نفت چین و بانکهایی که با آنها همکاری میکنند، میتواند به افزایش تنشها میان دو کشور و واکنش شدید چین منجر شود.
هرگونه تلاش برای تحریم بانکهای اروپایی که معاملات شرکتهای چینی را تسهیل میکنند، مخاطرهآمیز خواهد بود. حتی پیش از تنشهای اخیر، کشورهای اروپایی به دنبال راههایی برای دوری از سلطه اقتصادی آمریکا رفتند. اخیراً چاوشاوغلو وزیر امور خارجه ترکیه نیز اعلام کرد این کشور قصد دارد سازوکاری برای تجارت با ایران تأسیس کند.
آمریکا تنها متحدانش را از خود نمیراند بلکه انگیزههای بازیگران خصوصی را نیز تغییر میدهد.