مطالبه بزرگ مردم
آنچه امروز بیش از هر چیز از زبان مردم در کوچه و بازار، و این شهر و آن شهر و در سراسر ایران بهعنوان اصلیترین مطالبه از دولتمردان و کارگزاران حکومتی شنیده میشود، مبارزه بیامان و قاطع با تهاجم اقتصادی دشمن است. مطالبهای که هم جنبه ایجابی و سازنده دارد و هم جنبه سلبی و کوبنده. مبنای این مطالبه مردمی این است که اولا آنچه تاکنون در این باره از سوی مسئولان، انجام شده، کافی نیست و برای مقابله با جنگ اقتصادی که دشمن به راه انداخته و از بیرون با حربه تحریم و تهدید اقتصادی در این باره چنگ و دندان نشان میدهد و از درون مفسدان اقتصادی، متکاثران و مترفان و محتکران آن را کامل و فشار را بر مردم مضاعف میسازند، خیلی بیشتر از این باید فعالیت کرد و فراتر از حرف زدن و وعده دادن، «اقدام و عمل» محسوس و تاثیرگذار انجام داد. درست است دولت مثلا رئیس بانک مرکزی را عوض کرد، سخنگو را تغییر داد، از بسته جدید ارزی رونمایی کرد، قوه قضاییه هر روز از شناسایی و دستگیری و بازداشت بعضی اخلالگران اقتصادی، خبر میدهد، مجلس در نامههایی که به امضای اکثریت قاطع نمایندگان رسیده، از دولت تمرکز بیشتر و اقدام سریعتر و فعالیتهای موثرتری در اصلاح وضع اقتصادی کشور و تغییر و ترمیم حداکثری کابینه را خواستار شده و از قوه قضاییه خواسته با مفسدان اقتصادی برخوردی قاطع و بیمماشات و ملاحظه داشته باشد و ... درست، اینها شده، اما به نظر مردم و بسیاری نخبگان و کارشناسان اصلا کافی نیست و باید خیلی خیلی بیشتر و کارآمدتر از اینها صورت بگیرد.
و ثانیا ماهیت و جهتگیری مطالبه امروز مردم از حاکمان به معنای این است که آنها باور دارند، ریشه حل مشکلات اقتصادی و همچنین حربه خنثی کردن ترفند تازه و شکست تاکتیک اقتصادی دشمن، در «درون» است. اگر مسئولان به وظیفه خود عمل کنند و جنگ اقتصادی بدخواهان را در جبهه درون و بیرون جدی بگیرند و برای مقابله با آن بسیجی و جهادگونه، قیام کنند و با فکر و تدبیر و برنامه، سازوکارهای لازم را فراهم آورند، دشمن و سرآمد همه آنها «آمریکا»، اینجا و در این میدان هم هیچ غلطی نمیتواند بکند. این باور مردم است. درست برخلاف باور و نظر دشمنی که حالا گستاختر از همیشه راه حل مشکلات اقتصادی و غیراقتصادی ما را به کوتاه آمدن و دست شستن از عزت ملی و پشت پا زدن به آرمانهای ملی منطبق بر منافع ملی از جانب «ایران» میداند. دشمنی که (البته با گرایی که از داخل به او میدهند) سخت به حربه تحریم و نبرد اقتصادی دلخوش کرده و امیدوار است اگر از روشهای دیگر در مقابله با اراده این ملت کاری از پیش نبرده است و مهمتر از همه با سلاح آتشین و «زور» نتوانسته این کشور را وادار به «تسلیم» کند، این بار شانس خود را با سلاح اقتصادی آزمایش میکند. او در خیال خود میخواهد با این سلاح و حمله به نان و سفره مردم، اول رفتار ما را «تغییر» دهد، بعد راه «تسلیم» را هموار نماید. هیچ ابایی هم ندارد که در این باره صریحا حرف خود را بگوید و خواسته خود را جار بزند. چند روز پیش و متعاقب پیشنهاد مضحک رئیسجمهور متوهم آمریکا درباره اینکه «تصور میکنم آنان [ایرانیها] خواستار ملاقات با من هستند(!)، من هم آمادهام...»، مایک پمپئو، شرط مذاکره را «تغییر رفتار ایران» دانست. جالب است خودشان پیشنهاد مذاکره میدهند وخودشان هم شرط میگذارند. اما شرح مطرح شده از سوی وزیر امور خارجه آمریکا؛ «ملاقات سران دو کشور آمریکا و ایران تنها درصورتی روی خواهد داد که رهبران جمهوری اسلامی ایران نشان بدهند که حاضر به تغییرات اساسی رفتارشان با مردم ایران، در اقدامهای مخربشان در خاورمیانه هستند و آمادهاند یک توافق جدید اتمی را بپذیرند که حقیقتا از تکثیر سلاحهای اتمی توسط این کشور، جلوگیری کند.»
اینها چنان حرف میزنند که گویی تاکنون مذاکرهای صورت نگرفته و توافقی انجام نشده، و دنیا نیز در کمال شگفتی ندید که چگونه رئیسجمهورشان با فیگور خاص و سینه ستبر کرده یکشبه زیر توافق مورد تایید مجامع بینالمللی زد و مذاکره و دیپلماسی را به تمسخر گرفت و به ریش هرچه مذاکرهکننده و دیپلمات خندید! آری، باور مردم ما چیز دیگری است. درست برخلاف باور و رای کسانی که از داخل و درجهت خواسته و تحقق هدف دشمن نابکار یکسر و بیوقفه بر طبق مذاکره و «تسلیم شدن» میکوبند و سعی دارند با قلم و سخن خود به مردم و جامعه این نظر غلط را القا نمایند که تنها و تنها راه رونق اقتصادی و گریز از تنگناهای معیشتی کنار آمدن با آمریکا و راضی کردن خاطر مبارک شیطان بزرگ است تا بلکه دلش به رحم بیاید و تحریمها را بردارد و رحمی به این ملک و ملت بکند! جماعتی که یا نمیفهمند چه میگویند و چه میکنند، و یا اینکه خوب میدانند در زمین چه کسی بازی میکنند و... درهر صورتی که باشد، گویا نمیدانند ملت ما حافظه تاریخی قوی دارد و باورهای خود را هم بر این حافظه و تجربیات انکارناشدنی استوار ساخته است. تاریخی که میگوید سالها پیش اسلاف و پدران مقدس این جماعت مثل ملکم خان و تقیزاده تنها و تنها راه نجات این ملک و ملت را از گرداب عقبماندگی مفرط ناشی از حکومت حاکمان منحط قاجاری و حرکت در مسیر قافله تمدن بشری، «تسلیم مطلق و بلاشرط در برابر غرب» و به تعبیری «اخذ تمدن فرنگی بدون تصرف ایرانی» میدانستند. بنابراین آنچه امروز بعضیها سادهلوحانه و یا مغرضانه درباره «تسلیم به غرب» بهعنوان یک نظریه بدیع و راه حل مبتکرانه مطرح میکنند، بیش از صد سال پیش تجربه شد. تجربهای تلخ که طی آن نقیض این وعدهها ثابت شده است. تسلیم حاکمان مسلط بر این آب وخاک (از قاجار گرفته تا پهلوی) در برابر بیگانه از هر نوعش (انگلیسی و روسی و آمریکایی) جز فلاکت و عقبماندگی و وابستگی هرچه بیشتر به اجانب حاصلی برای این سرزمین بزرگ و تاریخی دربر نداشت، چه اگر داشت، شاید برپایی انقلاب عظیم اسلامی که در پی احیای استقلال و عزت و هویت فرهنگی این مردم و سرزمین بود، حداقل به این زودی ضرورت پیدا نمیکرد! تا از تاریخ خارج نشدهایم، بگذارید برای تکمیل ثبت این درس تاریخ «این دانا گواه چند و چون دیده»! را یادآور شدیم که در هیچ روزگاری چه قدیم و چه جدید، و در هیچ نقطه و مکانی چه در شرق و چه در غرب، هیچ قوم و ملتی به بزرگی و شوکت و افتخار نرسیده و هیچ قدرت و تمدنی پا نگرفته و به عظمت نرسیده مگر آن که مردم آن با خودباوری و اعتماد به نفس و نفی خودباختگی و پرداخت هزینههای حتمی و ضروری، خود را از بند وابستگی و سلطه دیگران رهانیده و روی پای خود ایستاده و حاکم به سرنوشت خویش شده است. نتیجه وابستگی و عدم استقلال برای همه و هر کس، در همه جا و همه وقت یکی بوده است و جز عقبماندگی و انحطاط نتیجهای نداشته است. تاریخ با کسی شوخی ندارد. به هیچ اسم و رسمی و قومیت و شناسنامه و حتی مکتب و آئینی بدهکاری ندارد. بر تاریخ «قانون» یا همان که قرآن «سنتهای الهی» مینامد حاکم است. از حوصله خواننده خارج است و الا در حد وسع خود با تکیه بر مستندات غیر قابل انکار تاریخی مینوشتیم که چرا امروز اروپا، وارث تمدن و امپراطوری بزرگ روم، به این روز افتاده و این خطه که روزگاری خود را صاحب اختیار دنیا میدانست، چگونه بعد از ویران شدن در جنگ دوم جهانی، برای ترمیم خرابیها به دلار آمریکا و برای محافظت خود از تهدید اتحاد جماهیر شوروی، به قدرت اتمی آمریکا پناه برد و... رفته رفته و عملاً و بیتعارف به مستعمره آن تبدیل شد و... تاریخ قانون خودش را دارد. اروپا و غیراروپا نمیشناسد.
مردم فهیم و بصیر ایران که صاحب تشخیص بودن خود را در طول تاریخ و در بزنگاههای حساس ثابت کردهاند، هم بازی دشمن را بلدند و هم معنای دلسوزی دستگاههای تبلیغاتی او را که یکسره برای ایجاد ناآرامی و آشوب سمپاشی میکنند، میدانند، حربه آنها برای به زانو درآوردن این مردم آگاه کارآمد نیست، این است که مردمی که با دهها مشکل معیشتی و اقتصادی و... دست و پنجه نرم میکنند و فشاری سخت را بر شانه خود احساس میکنند، از دولتمردان خود، قوه قضائیه و نمایندگان و هرکس که ردای مسئولیت بر تن کرده و همین مردم او را بر صدر صندلی مسئولیت نشانده، برای حل مشکلات و رفع تنگناهای اقتصادی مطالبه جدی و بیتعارف دارند. مشکلاتی که به گواه و نظر کارشناسان آگاه و متخصصان متعهد، درصد عمده آن ریشه در داخل و اخلالگری مفسدانی دارد که علناً و همراه و همگام دشمن بینقاب، تیغ زهرآگین علیه این مردم کشیده و به قیمت آسیب زدن به معیشت مردم، آخور خود را آباد و علناً وارد محاربه با این سرزمین مقاوم شدهاند. سخن آخر هم اینکه مردم میدانند حربههایی که به زعم آمریکا و معماران و تئوریسینهای تحریم برای کشور تحریمشونده آنقدر «دردآور» است که استقامت او را درهم میشکند، برای حکومتهایی که «خوشباشی و عیاشی» را سرلوحه زندگی پست و نکبتی خود کردهاند، به راستی دردآور و کشنده است، نه برای ملتی که حکومت خود را بر مبنای «قیام لله» برپا کرده است تا به وسیله آن آرمانهای بزرگ تاریخی و اعتقادی خود را تحقق بخشد، و برای حفظ ماهیت آن قیام برخلاف نسخههای خودفروختگان و شرط و پیش شرطهای دشمن -«جان خود را در طبق اخلاص نهاده است». و به فرمایش حضرت امام خمینی(ره) همین نشانه
«لله بودن» آن است!
همین چند روز پیش بود که مردم غیور و قهرمان مازندران در شهر فریدونکنار، پیکر پاک شیرزنی قهرمان را بر شانه خود تشییع کردند که همسر و دختران و پسران خود را در جریان انقلاب و دوران دفاع مقدس برای به ثمر نشستن و تثبیت «قیام لله» تقدیم کرده بود. و از این مادران و همسران و فرزندان این مملکت پهناور هنوز بسیار بسیار دارد، مردم چهل سال است پای «قیام» و آرمانهای خود ایستاده و مقاومت میکنند و از مسئولان خود نیز میخواهند، مسئولانه، چابک، شجاع وارد میدان شوند و در برابر دشمن گستاخ، مقتدر و مومنانه و انقلابی عمل کنند و به فرموده مولا امیر مؤمنان(ع)، «شمشیر عدالت» را از نیام میکشند و بر فرق زشتیها و زشتکاران فرود آورند. مردمی که «قیام لله» کردهاند از مسئولانی غیر از این بیزار و رویگردانند و آنان را از خود نمیدانند.
سیدمحمدسعید مدنی