لزوم رعایت اصل شایسته سالاری در ورزش(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
فراخوان مردان کاربلد و با تجربه به عرصه اجرایی ورزش و تفویض امور به آنها، یکی از رموز پیشرفت و از اقداماتی است که باید از سوی مدیران و تصمیمگیرندگان در حوزه ورزش- و هر جای دیگر- باید در دستور کار و جزو اهدافی باشد که دنبال میکنند. این همان چیزی است که از آن به عنوان اصل شایستهسالاری یاد میکنیم و همه با آنها آشنا هستیم و بدون هیچ توضیحی معنای آن را میدانیم. یکی از نشانههای درایت و کاردانی هر مدیری نه فقط در ورزش بلکه در هر حوزه و عرصه دیگری، جذب افراد توانمند و لایق و خدمتگزار و دفع افراد فرصتطلب و بیشخصیت و آویزان است که بزرگترین هنرشان چاپلوسی و چربزبانی و... است.
مدیری که در انتخاب و انتصاب همکاران، بیش از اینکه به دنبال مصلحت خودش و منافع پیدا و پنهان سیاسی و اقتصادی و... خودش باشد یا به فکر تامین رضایت کسانی که از حیث خطی و جناحی به آنان گرایش دارد و در واقع به نوعی به آنها بدهکار است، باشد، اصل «شایستهسالاری» را در نظر دارد و بیش از هر چیز به مصلحت اموراجتماعی و تامین خواسته و جلب رضایت مردم است، بدون تردید در کار خود موفق و در تحقق اهداف مجموعه و تشکیلات متبوع موفق عمل خواهد کرد. این مدیر، به معنی واقعی امانتدار است و دنبال انجام خالصانه وظیفه است.
از امام صادق(ع)، روایت شده است: «... به خویشتن خویش بنگرید. سوگند به خدا، کسی که گله گوسفندی دارد و در این گله چوپانی، چنانچه فردی را بیابد که از این چوپان به گوسفند او دانا باشد، این چوپان را بیرون میراند و آنکه از این چوپان به گوسفندان او داناتر است، میآورد.»
این فرمایش حضرت آنقدر روشن و صریح است که نیازی به تفسیر و تبیین ندارد. همانطور که افراد درباره اموال و ثروت و منافع خویش حساس هستند و آن را به هر کسی نمیسپارند درباره اموال عمومی و منافع اجتماعی و امور مردمی باید به مراتب بیشتر دغدغه داشته و حساستر باشند. همین امام بزرگوار است که این جمله معروف را دارد که: «از نظر من فرق نمیکند که کار را به ناشی(غیرمتخصص) واگذار کنیم یا به خائن چون نتیجه هر دو یکی است: خرابی امور و ضربه زدن به منافع اجتماعی»!
سوال ما این است که ما در مناصب مدیریتی و اجرایی و آنجا که با امور مردم سروکار داریم، ما که در کشورمان به نام این بزرگواران و با هدف تحقق آرمانها و آموزههای آنان، انقلاب کردهایم و برای پیروزی این انقلاب و برداشتن موانع ریز و درشت بر سر راه تلاشها کرده و رنجها کشیده و مصیبتها و داغها تحمل کردهایم، چقدر به این توصیهها و سفارشهای راهگشا و در عین حال حساس و موثر توجه داشتهایم؟!
چقدر فقط آنها را به عنوان محفوظات ذهنی اینجا و آنجا بر زبان میآوریم و برای مردم اظهار فضل و دانش میکنیم و چقدر آنها را در وادی عمل به کار میگیریم؟ در این ورزش ما تا چه اندازه اصل شایستهسالاری رعایت شده و میشود؟ انتخاب همکاران از جانب مدیران چقدر بر اساس و با ملاک رعایت مصلحت مردم و جامعه صورت میگیرد، چقدر بر اساس گرایش باندی و فامیلی و قبیلهای و رنگی و...؟!
ما در ورزش خود بسیار مردان کاربلد، آدمهای استخوان خرد کرده، مدیران موفق و امتحان پس داده، داریم، اما متاسفانه برخلاف عقل و منطق و تجربه بشری و توصیه مکتبی و... آنها را به حال خود رها کردهایم تا در گوشه انزوا روزگار بگذرانند. همانطور که گفته شد فراخوان این گونه افراد که کم و بیش همه با نام و سوابق و مشخصات آنها آشنا هستیم و ذکر نام یکیک آنها مثل حسن حبیبی، بهمن صالحنیا و... در فوتبال، محمدرضا طالقانی و... در کشتی، حاجآقا یزدانیخرم و... در عرصه مدیریتی از حوصله این مقال خارج است، یکی از اصلیترین وظایفی است که مدیران امروزی و سکانداران حال حاضر ورزش باید برای خود قائل باشند و جذب این افراد را جزو برنامههای اصلی خود بدانند.
چندی قبل مطلبی به همین مضمون نوشتیم و بهانه نگارش آن مطلب هم فراخوان یکی از چهرههای شناخته شده ورزش ایران در عرصه مدیریتی از سوی رئیس کمیته ملی المپیک بود. این حرکت را به فال نیک میگیریم امیدواریم فقط به این یک مورد و یک مدیر بسنده و اکتفا نشود و شروعی و نشانهای باشد از این واقعیت که مدیران امروز ورزش ما خوب میدانند که ورزش ارث پدری کسی نیست، ملک طلق و حریم خصوصی هیچ باند و حزب و جناحی نیست، اهالی ورزش به دیارالبشری بدهکار نیستند و بر این اساس آنها فراتر از باند و جناح و قبیله و... تصمیم دارند با نگرش عقلانی، ملی و انقلابی، از سرمایههای فکری و مدیریتی ورزش در جهت تحقق اهداف بلند و به فعلیت درآوردن توان بالقوه ورزش ایران و... ارائه بهترین خدمات آنگونه که در شأن و لیاقت ملت بزرگ و سرفراز ایران اسلامی بیشترین استفاده و بهره را ببرند.