با حضور انبوه مردم در مشهد برگزار شد
تشییع حماسی شهید غیرت مردم خواستار برخورد قاطع با حامیان شرارت شدند
پیکر شهید غیرت؛ «حمیدرضا الداغی» در مشهد با حضور حماسی مردم تشییع شد. آحاد شرکت کنندگان در این مراسم خواستار آن شدند که سرپنجههای سنگین و قاطع «برخورد سخت» با عناصر شرور و بر هم زننده امنیت و حامیان آنها بر سر آنان فرود آید.
آیین پرشکوه تشییع شهید امر به معروف «حمیدرضا الداغی» با حضور حماسی مردم و مسئولان از مهدیه مشهد آغاز شد و تا حرم مطهر رضوی ادامه یافت.
به گزارش ایرنا، مردم برخی از شهرستانها و روستاهای خراسان رضوی، به خصوص اهالی شهرستان سبزوار، زادگاه این شهید والامقام نیز در این مراسم حضوری چشمگیر داشتند.
تشییع کنندگان با فریادهای «حیدر حیدر» و «شهید باغیرت، شهادتت مبارک» ضمن ابراز انزجار از مهاجمان به نوامیس جامعه، خواهان برخورد قاطعانه با عوامل ضد امنیت جامعه و حامیان آنها شدند.
مرگ بر آمریکا، هیهات منا الذله و لبیک یا حسین(ع) از دیگر شعارهای تشییع کنندگان بود.
در این مراسم حاج احمد واعظی اشعاری در وصف غیرت و شجاعت شهید حمیدرضا الداغی قرائت کرد؛
ز بیشه زار شرافت دلاور آمده است
شهید غیرت و ناموس کشور آمده است
برای اخذ مدال از حریم سبز رضا
ز سبزوار گلی سرخ و پرپر آمده است
«شهید حمیدرضا الداغی» جمعه شب، هنگامی که ۲ شرور در یکی از خیابانهای سبزوار برای ۲ دختر جوان ایجاد مزاحمت کرده و قصد داشتند یکی از آنها را با خود ببرند، به دفاع از آنان برخاست و در درگیری با اراذل شرور، از ناحیه سینه و پشت مورد ضربات متعدد چاقو قرار گرفته و به شهادت رسید.
شهید الداغی، متولد سال ۱۳۵۶ در سبزوار و دارای مدرک کارشناسی معماری بود که در حوزه طراحی و نقشهکشی ساختمان فعالیت داشت. از آن شهید غیرتمند یک فرزند دختر ۹ساله به یادگار مانده است.
مردم قدرشناس سبزوار ظهر یکشنبه به احترام این شهید والامقامِ امر به معروف و نهی از منکر محل شهادتش را گلباران کردند. مردم سبزوار یکشنبه شب نیز در محل شهادت شهید الداغی حاضر شدند.
برادر شهید: خط قرمز حمیدرضا
حفظ حرمت ناموس مردم بود
برادر کوچکتر شهید «حمیدرضا الداغی» در گفتوگو با فارس در سبزوار در حالی که بغضش را نگه میدارد، درباره شجاعت این شهید امر به معروف میگوید: شهید الداغی همیشه از دعوا و نزاع، دوری میکرد اما چیزهایی مثل ظلم و حفظ حرمت ناموس مردم، خط قرمزش
بود.
احسان الداغی با این که هنوز هم از این اتفاق شوکه است، میگوید: من حدود دوسال از حمیدرضا کوچکتر هستم و به خاطر شرایط کاری در مشهد زندگی میکنم. در چندسال اخیر، همیشه پشتم گرم بود که مادرم در سبزوار تنها نیست و حمیدرضا مثل شیر، مراقب خانواده ماست.
خاطراتی از شجاعت شهید آمر به معروف
او در حالی که دقایقی قبل از این گفتوگو، پیکر برادرش را در پزشکی قانونی دیده از روحیات حمیدرضا الداغی میگوید: شهید الداغی به حفظ حرمت ناموس مردم حساس بود. مثلا مدتی پیش در خیابان، راه میرفتیم و دو کودک، یک متکدی بیمار را اذیت میکردند. برادرم ناراحت شد و به بچهها تذکر داد که نباید او را اذیت کنند. چند ماه پیش هم دوستانم تعریف میکردند که عدهای مزاحم ناموس مردم شده بودند و برادرم با این که با پنج نفر روبهرو شده بود اما از زخمی شدن و مصدومیت، ترسی نداشت. او ورزشکار و هندبالیست بود و با اراذل و اوباش برخورد کرده بود.
اگر جای شهید الداغی
یکی از آن دو شرور کشته شده بود
شهادت مظلومانه «شهید حمیدرضا الداغی» با واکنشهای بسیار در فضای مجازی مواجه شد.
عبدالله گنجی، فعال رسانهای در صفحه شخصی خود نوشت: «اگر در همین صحنه سبزوار به جای شهید الداغی یکی از اون دو نفر کشته شده بود، امروز تجمعات دانشجویی داشتیم، بزرگان حوزوی یک جریان بیانیه میدادند، اتحاديه اروپا بیانیه حقوق بشری میداد. بایدن کنار ملت! میایستاد، حکومت مسئول مستقیم قتل بود و مقتول عکس یک رسانههای خود مستقل پندار میشد.»
بچه خوشتیپ دانشگاه شهید شد؛
منِ بچه مذهبیِ پرادّعا هیچ!
به گزارش مهر، مهدی عرفاتی، فعال رسانهای نیز در صفحه شخصی خود خاطرنشان کرد: «شهید حمیدرضا الداغی همدانشگاهی من بود. اواخر دهه هفتاد. من ارتباطات میخوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن... زیر مشت و لگد و فحاشیها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو مینوازه...
تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوشهامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوشبریدهها...
شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰ هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰ هزار تومن، حقوق چند ماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش...
این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه.
پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ...»
سکوت خودفروختگان آلوده به هوا و هوس
در این میان، سکوت خاتمی، عبدالحمید، مجمع روحانیون، مجمع مدرسین، مدعیان اصلاحات، رسانههای زنجیرهای و سلبریتیها، بار دیگر جای تردید باقی نمیگذارد که اینها خودفروختگان آلوده به هوا و هوس و هرزگان سیاسیاند که نور حقیقت را میبینند اما برده تباهی و تاریکی و مبتلا به انکار حق شدهاند. سکوت آمیخته به تأیید این طیف نسبت به جنایات اخیر و به شهادت رساندن «شهید حمیدرضا الداغی» تداوم همدستی آنها با شبکه پلید معاند خارج از کشور است که در گزارش تیتر یک روز یکشنبه کیهان و گزارشهای متعدد دیگر به تفصیل آمده است. در این شرایط که طیف آلوده، خط سیاه دشمنان قسم خورده نظام اسلامی را در داخل دنبال و پشتیبانی میکند، به طرز فوری لازم است دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و قضایی نسبت به محو و متلاشی ساختن این شبکه وطنفروش و خائن اقدام کنند.