به بهانه خودکشی 2 دختر نوجوان اصفهانی
این سگ هار چند قربانی دیگر باید بگیرد تا قلادهاش آماده شود؟!
دو دختر نوجوان در اصفهان خودکشی کردند! این همان خبر تلخی است که اگر هر انسان غیرتمند و آزادهای از غصه آن دق کند، شاید جای ملامت نداشته باشد.خبری که باردیگر زنگها را در یادآوری خطرات پنهان و خاموش آسیبهای اجتماعی و آسیبهای فضای مجازی به صدا درآورد.
پلیس و مقامات قانونی اصفهان اعلام کردند بر اساس آثار بهجا مانده و آخرین تماسهای دو نوجوانی که اقدام به خودکشی کردند،آنها تحت تاثیر بازی«نهنگ آبی» برای این صحنه شوم آماده شدند و به استقبال مرگ رفتند. این نخستین بار نیست که فضای مجازی قربانی میگیرد. همیشه همین بوده که هیاهویی میشود، یکی دو روزی آسیبشناسی و فلسفهبافی و بعد... همه چیز تمام میشود!
به راستی مسئولیت کسانی که در این عرصهها سمتهای مهم و قانونی را به دست آوردهاند چیست!؟ پدرها و مادرهای بیخبر از همه چیز چه باید بکنند و مدیران ارشدی که بر مناصب تکیه زدهاند چه مسئولیتی دارند!؟
چند سال قبل، در یکی از شهربازیهای کشور، چرخوفلک بزرگ پارک سقوط کرد و چند نفر جان دادند. مسئولان بلافاصله پارک را برای مدت مدیدی بستند و همه اسباب بازیهای دیگر آن را توقیف کردند! آنها استدلالشان این بود که پارک باید مجددا بررسی استاندارد بشود. استدلال درستی که ماهها طول کشید.
مدتی قبلتر، در یکی از بزرگراههای تازه افتتاح شده، تصادفهای پیدرپی رخ داد و دادستان محل، با هدف پیشگیری از رخدادهایی از آن دست،دستور جلوگیری از تردد خودروها در آن بزرگراه تا رفع معایب و نصب کامل تابلوهای هشدار را صادر کرد. اقدام به موقعی که جان عدهای را نجات داد.
آیا فضای مجازی،آسیبی کمتر از یک چرخوفلک میزند!؟
آیا آنچه دراین محیط بیدرو پیکر و بیمتولی میگذرد،کم خطرتر از آن است که در آن بزرگراه کذایی میگذشت!؟
ساعاتی پس از انتشار خبر تلخ خودکشی آن دو نوجوان، وزير جوان ارتباطات واکنش نشان داد و نوشت: «خبر خودکشی ۲ دختر نوجوان به دلیل پیروی از رفتارهای شیطانگونه در فضای مجازی برای شنوندگان بهتآور بود. بپذیریم که در کنار منافع بسیار، آفات جدی هم در فضای مجازی وجود دارد. بهعنوان یک پدر، فرزندانم را به عضویت در شبکههای اجتماعی تشویق نکردهام و آنها نیز تاکنون عضویتی نداشتهاند»
کاش وزیر میگفت فرزندانش در چه سن و سالی هستند که در برابر اصرارشان به ورود به شبکههای اجتماعی ،با مانعی بنام پدر روبهرو میشوند!؟ و کاش از راههای جلوگیری از ورود فرزندانش هم میگفت! به نظر میرسد این دست مغالطات،نمایشهایی برای آرام کردن فضای اجتماعی و بیان مسئولیتپذیری است تا راهکاری واقعی. وگرنه آیا واقعا این میزان دغدغه برای مسئولیت وزارت کفایت میکند!؟
رهبر معظم انقلاب در بحث آسیبهای اجتماعی، مسئولان و متولیان مربوطه را مخاطب قرار داده و فرمودهاند: فکر کنید اینها بچههای خودتان هستند،برای آنها چه میکنید!؟(نقل به مضمون)
انتظار زیادی نیست اگر از وزیر جوان ارتباطات بخواهیم یک لحظه چشم خود را ببندد و تصور کند که خدای ناکرده، به جای ستایش قریشی کودک خردسال افغانستانی، فرزند وی قربانی شهوت انگیزی جنون آمیز در فضای مجازی شده بود؛ یا فرزند وی ، جان خود را پای بازی نهنگ آبی گذاشته بود. آیا بازهم همین پاسخهای کلیشهای داده میشد؟! آیا بازهم به همین تعارفات بسنده میشد!؟
موضوع آسیبهای ناشی از فضای اجتماعی برای همگان قابل درک است و فقط دو گروه از درک درباره آن بیتفاوتند؛یا کسانی که از ادراک بشری عاجز و ناتوانند و به اصطلاح جزء جماعت «مهجورین»هستند یا کسانی که از رخداد صحنههای دردناک برای فرزندان بیگناه این مملکت خوشحال میشوند! فرض سومی نمیتوان متصور بود. یعنی با هیچ منطقی نمیتوان به کسانی رسید که انسانند و از عواطف خدادادی بهره برده اند،اما خونسرد و بیتفاوت،تماشاگر ذره ذره آب شدن بچههای معصوم و فریب خوردهاند.
ابزار آلودگی همیشه بوده و خواهد بود،مهم تدبیر متناسب و به موقع برای رویارویی با آن ابزار است. مزخرفات سیاسیون و تشنگان رای و قدرت، نباید و نمیتواند مبنای تصمیمگیری عدهای در کشور باشد. نمیتوان سلامت یک نسل را به رای یک نفر پیوند داد. نمیتوان انتظار داشت برای هورا کشیدنهای بیمعنی، هیچ کنترل و نظارتی روی فضای مجازی نباشد. کسی قائل نیست اینترنت و فضای مجازی تعطیل شود،همانطور که هیچکس معتقد نیست تولید و فروش چاقو باید تعطیل شود! این یک تهمت ناروا و یک حقهبازی کثیف با افکار عمومی است که مخصوص روزهای انتخابات بود!
اکنون با واقعیاتی عینی مواجه شدهایم، واقعیاتی که بیش از درک سیاست زدگان و قدرتطلبان، تاثیر خود را روی بیپناهترین قشر جامعه یعنی نوجانان و جوانان گذاشته است. هیچ مسئولی و هیچ جناحی حق ندارد این را بازیچه اهداف خود کند چرا که موضوع اساسا سیاسی نیست! موضوع بیش از آنکه سیاسی و امنیتی باشد، انسانی و عاطفی است.
رهبر انقلاب این موضوع را دقیقا از همین منظر مورد توجه قرار دادهاند و با زبانی با مسئولان صحبت کردهاند که اگر کمترین نقطه ابهامی در دلشان بوده، پس از آن، هیچ حجتی بین آنها و خدا باقی نمانده است. ایشان درباره آسیبهای اجتماعی فرمودند: «به مسئله آسیبهای اجتماعی در سطح کشور جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانواده خود ما بود، آن جور نگاه میکردیم. اگر بنده یک بچه معتاد داشته باشم چه حالی دارم؟ اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانه دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم ولو طبیعتاً نداشته باشیم...ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم مثل اهتماممان به داخل خانواده خودمان باشد.» این موضوع روشن نیست!؟ و آیا حقیقتا نگاه مسئولان به موضوع از همین جنس است!؟
همین موضوع فضای مجازی هم در کلامرهبری به صراحت مورد توجه بوده و راهکار برای آن نشان داده شده است. برخلاف ادعای دروغزنانی که هر صدایی برای ساماندهی فضای مجازی را، گامی برای بستن و تعطیل این فضا معرفی میکنند، رهبری از اینترنت با عنوان خاص«نعمت بزرگ الهی» یاد میکنند. حقیقتا هیچ یک از مدعیان، چنین نگاهی دارند!؟ اما ایشان برای همین نعمت، ضوابطی در نظر دارند و میفرمایند: «اینترنت یکی از نعم بزرگ الهی است، اما در عین حال یک نقمت بزرگ هم هست؛ یعنی یک چاقوی دو دم و خطرناک...اینترنت الان مثل یک جریان افسارگسیخته است... این مثل آن است که کسی یک سگ وحشی را بیاورد، بگویند قلادهاش کو؟ بگویند سفارش کردهایم آهنگر قلاده را بسازد»!
تولید انبوه جرم با ژست «روشنفکری و احترام به آزادی و حریم خصوصی» و سپس، رفتار سمبلیک و تجویز مُسکّن برای «قربانیان» که «آسیبدیده» نامیده میشوند، بیصداقتی محض و جفا در حق مردم است. زندگی فرد یا خانوادهای از هم میپاشد؛ چگونه میتوان این مصیبت را آسیب خواند و با مُسکّن و اعانه جبران کرد؟
نمیشود اجازه داد سم به بدن فرد وارد شود و این روند ارتزاق مسموم ادامه پیدا کند و پزشک بگوید من فقط مسئول تزریق سرم غذا هستم و به سرمی که مواد مسموم به بدن بیمار وارد میکند، کاری ندارم! حقیقتا مسئولان در علاج این معضل عظیم نباید شب و روز بشناسند.
میدانیم که وقتی دادستان یا فلان امام جمعه یا فلان انسان با شرافت، از سوءاستفاده تروریستها یا آدم کشها یا بچهدزدها از فضای مجازی گلایه کردهاند و خواستار کنترل و نظارت بر آن شدهاند، عدهای نشستهاند به جوکسازی و یاوهگویی که مثلا تلفن را هم ببندید، چاقو را هم زندانی کنید و... اینها جماعتی هستند که ماموریتی جز تخریب یک ملت و باورها و ارزشهای آن ندارند.اما آیا کار یک ملت بزرگ را باید چند مزدور طراحی کنند!؟ آیا مدیران و برنامهریزان کشور، نمایندگان مجلس و... چشمشان به دهن چند زیادهگوی بیمسئولیت باشد!؟ آیا آنها اصلا به کسی برای هر اتفاقی جواب میدهند!؟ مردم ما از جنایت داعشیها در تهران خشمگین شدند، حق هم داشتند. اما آیا در مقیاسهای بزرگتر سیاسی و فرهنگی با همین نفوذ و شستوشوی ذهنی که به تغییر باور و خلع شرافت و وطنفروشی یا بیتفاوتی افراد نسبت به کمین و شبیخون دشمن منتهی شود، مواجه نیستیم؟ از عوام تا خواص، چقدر در رنج و نگرانی یا بیتفاوت هستیم که مثلا هر روز در فضای بی در و پیکر و بیمحافظ رها شده مجازی یا تلگرامی، چند ده برابر شهدای عملیات تروریستی داعش، قربانی جنگ نرم و بیسروصدای فرهنگی میشوند؟ باید چند خانواده دیگر از هم بپاشد و چند جوان دیگر از بین بروند تا احساس خطر کنیم؟
آیا مسئولان اینها را نمیبینند!؟
فرض کنیم امشب، سوگ خودکشی در خانه رئیسجمهور بود (آرزو میکنیم هرگز چنین اتفاقی نیفتد) او رئیسجمهور است، رئیسشورای عالی انقلاب فرهنگی است، رئیسشورای عالی امنیت ملی است، رئیسشورای عالی فضای مجازی است و... آیا این مسئولیتها کافی نیست!؟ آیا با این مسئولیتها نمیتوانست جلوی داغدار شدن خانوادهاش را بگیرد!؟ واقعا اگر چنین امری در عالم واقع برای ایشان رخ میداد، آماج شماتت و سرزنش به حق دیگر اعضا خانوادهاش قرار نمیگرفت که «تو با این همه مسئولیت و اختیار، چرا هیچ کاری برای ساماندهی این حوزه نکردی» و میدانیم که اگر ارادهای باشد، همه این کارها ممکن و متصور است بدون آنکه کوچکترین خدشهای به دسترسی مردم به فضای مجازی وارد شود.
مسئولان در برابر خدا مسئولند و اگر آن پدر و مادار داغدار اصفهانی نتوانند گریبان آنها را بگیرند، اگر پدر و مادر دو دختری که سال قبل دست در دست هم و متاثر از یک برنامه دیگر مجازیدر تهران خودکشی کردند، دستشان به مسئولین نرسد، روز واپسینی در کار است و از کوچکترین غفلت یا خیانتی سؤال میشود.