kayhan.ir

کد خبر: ۱۴۷۰۴۹
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۶

دنیا، هدف یا وسیله؟

امام حسن عسکری(ع) فرمود: لو عقل اهل‌الدنیا خربت - چنانچه مردم عقل خود را به کار می‌بستند دنیا ویران می‌گشت. (منتهی‌الامال، ص 629 ج 2)


  محمدمهدی رشادتی

از امام حسین(ع) نیز سخنی شبیه به همین معنا نقل شده است: لو عقل‌الناس و تصوروا الموت بصورته لخربت‌الدنیا - اگر مردم خوب اندیشه می‌کردند و آنچنان که شایسته است درخصوص مرگ تصور صحیحی داشتند قطعا دنیا خراب می‌شد. (فرهنگ سخنان امام حسین(ع) ص 327)
ظاهرا فرمایش امام به دو نکته اشاره دارد: (خدا قوه تشخیص حق از باطل و خوب از بد را به انسان عطا کرده که همان عقل است. 2) وقتی دنیا با همه زیبایی‌ها و دلربایی‌هایش زودگذر و فانی است، چرا انسان عاقل باید تمام همتش را برای آبادی آن مصروف کند.
نقل می‌کنند: عزرائیل(ع) برای گرفتن جان نوح(ع) نبی آمد. نوح(ع) گفت: آیا اجازه دارم از نور آفتاب به زیر سایه بروم؟ گفت: بله. سپس به ملک‌الموت گفت: هرآنچه در دنیا بر من گذشت، فقط به اندازه زمان برگشتنم از زیر آفتاب به سایه بود. امام باقر(ع) فرمود: دنیا را چون منزلی بدان که در آن فرود آمده‌ای و سپس از آن کوچ می‌کنی یا مانند مالی بدان که در عالم خواب یافته‌ای و وقتی بیدار شوی خبری از آن نیست. زیرا دنیا درنظر خردمندان و خداشناسان همانند جابه‌جا شدن سایه‌هاست. (فرهنگ سخنان پیامبران الهی ص 471 و میزان‌الحکمه ج 1ص 375)
علی(ع) فرمود: مثال دنیا مثال ماری است که ظاهر آن نرم بوده اما زهر کشنده در درونش هست. انسان فریب خورده و نادان، به سویش علاقمند می‌شود ولی انسان زیرک عاقل از آن دوری می‌کند. (غررالحکم ج 1 ص 403)
دنیا؛ بد یا خوب؟
در اینجا یک سوال مهم مطرح می‌شود که چرا خداوند در قرآن سوره هود آیه 61 به انسان دستور آباد کردن زمین را صادر کرده است؟
در پاسخ می‌گوییم: «از دیدگاه قرآن، علاقه به مال و فرزند و سایر شئون زندگی اشکال ندارد بلکه آنچه که مورد تایید نمی‌باشد و به شدت نیز با آن مقابله می‌شود عبارت از: دل‌خوش و راضی بودن به زندگی دنیا - رضوا بالحیوه الدنیا - و اعتماد و اطمینان داشتن به آن (یونس، 7) و غفلت کردن از خدا و آخرت و نهایتا دنیا را هدف نهایی پنداشتن است. (نجم، 29؛ بیست گفتار ص 244) بطورکلی از منظر تعالیم اسلامی، هدف نهایی و کمال مطلوب انسان خود خداوند است - قل‌الله ثم ذرهم (انعام، 91) و غیر از او هرچه هست، همه به منزله وسیله است برای رسیدن به خدا. حتی امور معنوی مانند انبیاء و اولیاء الهی، کتب آسمانی، عبادات و ... تماما بدون استثناء در حکم نردبانی محسوب می‌شوند که با آن قرب‌الی‌الله حاصل می‌شود. در دعای توسل می‌خوانیم «فانکم وسیلتی الی‌الله» شما وسیله من هستید به سوی خدا. بنابراین انسان هوشیار و عاقل نباید دچار اشتباه محاسباتی شده و هدف و وسیله را جابه‌جا درک کند. متاسفانه اکثریت مردم به علت غرق شدن در متن زندگی و برخورداری از سطح نازل معرفت دینی، در این تشخیص راه خطا می‌روند و استعداد و ثروت بی‌نهایت خود را به بهای اندک دنیا می‌فروشند. و لبئس المتجر ان تری‌الدنیا لنفسک ثمنا - بد معامله‌ای است که خود را به دنیا بفروشی (نهج‌البلاغه خطبه 32) ما هم که خود را مسلمان و مومن قلمداد می‌کنیم خدا را درنهایت به خاطر ترس از جهنم و طمع کسب لذتهای بهشتی عبادت می‌کنیم و یا دوست داریم، لذا برای ما نیز خداوند حکم همان وسیله را دارد، منتهی وسیله‌ای برای رسیدن به لذت‌های همیشگی. (چهل حدیث س 72-73)
در قرآن می‌خوانیم: از ثروتی که خدا در دنیا به تو داده است، خانه آخرت را آباد کن. (قصص، 77) یعنی مال خویش را در راه خدا و رضای او مصرف کن. به عبارت دیگر: نصیب انسان از مال دنیا همان مقداری است که می‌خورد و می‌آشامد و می‌پوشد، بقیه آن زیادی است که برای وارث می‌ماند، پس باید به اندازه کفاف مصرف کرده و باقی را احسان نمود. (المیزان ج 16 ص 111). از همین روست که همه رهبران الهی به استثناء چند نفر از لحاظ سازوبرگ زندگی اکتفا به حداقل‌ها می‌کردند. نکته مهم اینجاست که همین‌ها با داشتن کمترین برخورداری از امکانات مادی، بر قدرت‌های بزرگ عصر خود پیروز شده‌اند و با دست‌های خالی نظام نوینی را دربرابر نظام‌های ظالم و قدرتمند برپا کرده‌اند.
حضرت سلیمان نبی(ع) ازجمله انبیاء الهی است که صاحب ملک و ملک فراوان بود، اما درعین حال همه آنها را به هیچ می‌شمارد. نقل می‌کنند: عابدی به سلیمان(ع) گفت: خدا به تو سلطنت عظیمی مرحمت کرده است. حضرت فرمود: یک سبحان‌الله گفتن در نامه عمل مومن، بهتر از تمام این سلطنت است. زیرا آنچه به من داده‌اند ازبین می‌رود اما یک سبحان الله باقی می‌ماند. (مجموعه ورام ج 1ص 252)
با توجه به مطالب فوق اینکه خدا مسئولیت آبادانی زمین را به انسان سپرده است، این وظیفه با فرمایش امام عسکری(ع) منافات ندارد. یعنی اگر هدف نهایی انسان، دنیا شد، قطعا با مرگش همه چیز از دستش می‌رود و برای چنین فردی خسارتی جبران‌ناپذیر تلقی می‌شود. ولی چنانچه دنیا را وسیله کمال دانست، در آن صورت به اندازه لازم به آبادانی زمین می‌پردازد و با مرگ خویش چیزی از دست نخواهد داد. برای اینکه دنیا را اصلا چیزی نمی‌دانست و قدری برای آن قائل نبود که حالا آن را از کف داده باشد. از همین روست که دستور تجهیز مومنان به قوی‌ترین نیروها ازباب ضرورت مقابله با دشمن و ایجاد رعب در دل محسوب می‌شود. (انفال، 60)