kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۴۴
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۷

ملاک‌های توزیع ثروت (پرسش و پاسخ)

پرسش: براساس آموزه‌های وحیانی چه ملاک‌هایی برای توزیع عادلانه ثروت در جامعه اسلامی تعریف شده تا فقیر و نیازمندی باقی نماند و خط فقر از بین رود؟

پاسخ:
از منظر آیات و روایات مهم‌ترین دغدغه نظام اسلامی، توزیع عادلانه ثروت است. ثروت هر جامعه باید همچون خونی سالم در رگ‌های اجتماع جریان یابد و همه اقشار و اندام اجتماع را از حیات اقتصادی برخوردار کند. قرآن کریم در سوره حشر آیه 7 توصیه می‌کند که برنامه‌ریزی اقتصادی جامعه به سمتی حرکت کند تا ثروت دربین عده اندکی از افراد جامعه که همان ثروتمندان و اغنیاء هستند محدود نشود، بلکه باید بین همه افراد اجتماع از جمله اقشار محروم جامعه دست به دست چرخش کند:«آنچه را خداوند از اهل این آبادی‌ها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد، اما سؤال اساسی آن است که براساس چه ملاک‌هایی ثروت جامعه به افراد تعلق می‌گیرد و براساس چه معیاری، افراد شایستگی دریافت ثروت‌های ملی را می‌یابند. در اینجا به عمده‌ترین ملاک‌های توزیع عادلانه ثروت اشاره می‌کنیم:
1-کار
به وسیله کاری که یکایک افراد اجتماع انجام می‌دهند، مواد اولیه کالاها از ذخائر و معادن استخراج می‌شود، تغییر شکل می‌دهد و در قالب کالاهای قابل استفاده و موردنیاز به دست مصرف‌کنندگان می‌رسد. به وسیله کار است که جریان تولید شکل می‌گیرد و خدمات موردنیاز اجتماع ارائه می‌شود. بدین لحاظ «کار» عنصر اصلی و اساسی «تولید کالا» و «ارائه خدمات» می‌باشد. بنابراین عامل اصلی استحقاق ثروت اجتماعی «کار و تلاش» آحاد اجتماع است و هرکس به میزان کار و تلاش خود و تاثیرگذاری بر جریان تولید یا خدمات اجتماعی، شایستگی دریافت پول و ثروت را می‌یابد. کار علاوه بر ارزش اقتصادی، دارای ارزش عبادی و معنوی نیز هست. چنانچه امام صادق(ع) می‌فرماید: «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل‌الله، کسی که خود را برای روزی خانواده‌اش به زحمت می‌اندازد و کار می‌کند مانند رزمنده است که در راه خدا می‌جنگد (کافی، ج5، ص 88). در اینجا سؤالی که مطرح می‌شود این است که اگر تنها عامل استحقاق ثروت را کار بدانیم، تبعا افرادی که به دلیل از کار افتادگی، نقص عضو و فقدان سرمایه و ابزار کار و... از انجام کار ناتوانند، هیچ سهمی از ثروت جامعه نخواهند داشت و فقر و نداری حق طبیعی آنها خواهد بود. آموزه‌های اسلام از آنجا که حق حیات و زندگی را حق مسلم هر انسانی می‌داند، سهم این گونه افراد را از ثروت جامعه نادیده نگرفته است و با درنظر گرفتن عامل دیگری به عنوان «احتیاج» راهکارهایی را برای برخورداری افراد ناتوان و معذور از کار، از ثروت جامعه پیش‌بینی نموده است.
2-احتیاج
در پرتو آموزه‌های وحیانی کسانی که از قدرت فکری یا جسمی کافی برای انجام کار و برآوردن نیازهای خود برخوردار نیستند، صرفا به دلیل انسان بودن و احتیاج خود، حق برخورداری از ثروت‌های اجتماع را دارند. اهتمام اسلام به این موضوع به حدی است که حتی اگر فردی غیرمسلمان از انجام کار و تامین درآمد خود ناتوان باشد، حکومت اسلامی را موظف ساخته است که با استفاده از اموال در اختیار -بیت‌المال- نیاز زندگی او را برطرف کند. به عنوان مثال هنگامی که علی(ع) مشاهده کردند پیرمردی مسیحی به گدایی مشغول است پس از ابراز ناراحتی خود براینکه تا این فرد جوان بود از توان او استفاده می‌شد ولی هم‌اکنون که توان کار ندارد به حال خود رها شده است. آن حضرت دستور دادند که هزینه زندگی او از بیت‌المال پرداخت شود. بنابراین توصیه اسلام بر توجه به حال محرومان، در راه ماندگان و... براساس عامل احتیاج قابل توجیه است.
قرآن کریم در سوره معارج آیه 23 در توصیف مومنان، از اینکه در مال و ثروت آنان سهمی ویژه برای سائلان و محرومان وجود دارد، نام برده است. «و آنها که در اموالشان حق معلومی است، برای تقاضا کننده و محروم».