بازخوانی دیدگاههای مرحوم حسن شایانفر درباره نفوذ فرهنگی
نفوذ فرهنگی و استحاله نظام به روایت عناصر ضدانقلاب
براساس اين الزامات جديد، دكترعلي اميني(۱) - نخست وزيرسابق و عامل شناخته شده آمریکا - تئوري خط بازگشت، نفوذ و استحاله را مطرح مي سازد و از آن به عنوان عملي ترين راه براي به زانو درآوردن جمهوري اسلامي ايران ياد مي كند. اميني سركرده جبهه نجات ملي در يك مصاحبه مطبوعاتي در توجيه اين تئوري مي گويد:
«ايرانيان مي توانند با بازگشت به وطن، اوضاع را متحول كنند. . . تحول را بايد در داخل كشور به وجود آورد. . . مسئله بازگشت ايرانيان به ايران، از نظر من به مفهوم همكاري ايرانيان با هاشمي رفسنجاني [رييس جمهور وقت] يا هركس ديگري كه در راس حكومت اسلامي باشد، نيست. . . با خارج نشستن و تظاهرات كردن و اعلاميه دادن كاري از پيش نمي رود. . . از اول هم من گفتهام كه هركاري براي تغيير اوضاع بايد بشود، بايد درداخل مملكت صورت بگيرد. حتي اگر از خارج هم عمل مي كنيم بايد در داخل كشور پايگاه عمده داشته باشيم. مقصود من پيوستن ايرانيان به حكومت اسلامي و در خدمت رژيم درآمدن نيست، ولي بدون مراجعت به ايران و ايجاد پايگاه در داخل كشور، مبارزه با رژيم به سادگي به نتيجه نخواهد رسيد و اگر ايرانيان بازگردند و براي مبارزه با رژيم مبارزه آرام و بدون جناح هسته هاي لازم را به وجود بياورند، بتدريج رژيم حاكم را در خود هضم خواهند كرد و اوضاع به سوي يك حكومت جانشين و قابل قبول به پيش خواهدرفت. . . »(۲)
منوچهر گنجي وزيرآموزش و پرورش كابينه اميرعباس هويدا كه پس از دكترعلي اميني توسط سازمان «سيا» به سرپرستي «جبهه نجات ايران» گماشته شد، (۳) درجزوه اي كه پس از يك سلسله ملاقات با مامورين اطلاعاتي «سيا» و «موساد» با عنوان «استراتژي مبارزه مردمي» انتشار داد، به تاييد نظريه نفوذ واستحاله مي پردازد و نفوذ در محافل و مراكز داخل كشور را از مهم ترين وظايف روشنفكران وابسته قلمداد مي نمايد و با لحني صريح مي نويسد:
«كساني كه امروز معتقد به مبارزه مسلحانه هستند بهتر است در شرايط ايران و تاريخ 11 ساله گذشته و الزامات غيرقابل انكار مبارزه مسلحانه بنگرند. از اسباب مبارزه مسلحانه هنوز نه بسيج مردمي آن صورت گرفته است، نه يك پشتيبان خارجي كه براي چنين عملياتي لازم است. مبارزان بايد در همه جا هواداران و همپيمانان خود را داشته باشند. رخنه در سازمان هاي اداري و نظامي و نهادهاي گوناگون اهميت دارد.
مبارزه امروزه با رژيم يا دست كم بخش اصلي و اكثريت آن با مكتبي ها و حزب اللهي هايي است كه به ادامه راه (امام) خميني اصرار دارند. دراين مبارزه رژيم خود را نيازمند همكاري درس خواندها و كارشناسان مي بيند، ضرورت بازسازي كشور و اداره امور به شيوه امروزي و مطابق جهان پيشرفته و سرانجام خود را برحكومت تحميل كرده است...
ايرانيان مقيم خارج وظيفه دارند تا آنجا كه مي توانند به ايران بازگردند و در هرجا كفه عناصر مخالف با حكومت اسلامي را سنگين تر سازند. نفس حضور عناصر ملي و درس خوانده دردستگاههاي جمهوري اسلامي به مبارزه براي تغيير شكل و جهت دادن نظام حاكم و سرنگوني آن كمك مي كند»(۴)
غلامحسين ميرزا صالح - يكي از روشنفكران فراري و از اعضاي «جبهه نجات ايران» مرتبط با منوچهر گنجي ، به تسهيلات و امكاناتي كه توسط آمريكا براي پيشبرد پروژه استحاله فراهم آمده است، اشاره مي كند و مي گويد:
«كمك هايي كه به ما مي شود براي اينكه اين نقش جديد را ايفا بكنيم، موكول است به تحقق اين برنامه و پروژه، و در نتيجه ما در نظر داريم با نفوذ در دانشگاهها، با نفوذ درمراكز فرهنگي، با نشرمقالات، با نشركتب اين خواسته را و اين چيزي را كه به ما گفته شده است انجام بدهيم و دراين مورد هرنوع كمكي كه لازم باشد، دست ما باز است و مي توانيم حتي تا مرحله تاسيس چاپخانه، تاسيس مجله و تهيه هرنوع فيلم. . . و هرنوع تشكيلات و سازمان و عملكردي كه منجر به اجراي اين سياست خاص دولت آمریکا و بخصوص كنگره آمریکا شود، بكنيم. . . »(۵)
اولين هشدارهاي رهبري درباره خط استحاله
به دنبال «چراغ سبز» آمریکا، احمد انواري (۶) مديرنشريه ضدانقلابي «جبهه مليون ايران» در خارج كشور كه سركردگي بخشي از بقاياي جبهه ملي را در اروپا برعهده داشت، در دفاع از تئوري نفوذ و استحاله ميگويد:
«بنده معتقدم در مملكتي كه بمب و جنگ ايران وعراق و جناياتي كه در حقش كردند، نتوانست خللي در اركانش به وجود آورد، نميتوان با اينگونه بازيها و ترفندها (نظير خط مشي مسلحانه و جنگ چريكي) ضربه اي براو زد...بنابراين بايد در صدد باشيم كه مشكلات را قدم به قدم از جلوي پا برداريم و با رعايت دقايق، موجبات استحاله رژيم را از سخت گيري به تساهل فراهم
سازيم...»(۷)
او در جايي ديگر ميگويد:
«... ما به اين رژيم در شكل و شمايل موجود اعتقادي نداريم. اما چون راه براندازي را مفيد و كارساز نديديم، چاره اي نداريم كه با داخل كشور هماهنگ شويم و به يك مبارزه طولاني دست بزنيم تا امكان حاكميت ملي فراهم آيد...»(۸)
انواري در ادامه همين دفاعيه كه در نشريه جبهه مليون ايران چاپ لندن درج شد، ميافزايد:
« ... اگر ناگزير شده ايم كه به «استحاله دروني رژيم» گردن بگذاريم، بايد... به منظور ايجاد محيط مساعد براي مبارزه سياسي، از مقابله با هر جريان مسالمتجوي داخلي احتراز نماييم...»(۹)
شايان ذكر است كه انواري پس از انتصاب آقاي منتظري به جانشيني مقام رهبري، وي را رهبر يك جريان مسالمت جو، ارزيابي ميكند و اين انتصاب را مقدمه و گامي بزرگ در راه جداشدن جمهوري اسلامي از آرمانهاي انقلابي حضرت امام خميني(ره) معرفي مي نمايد و از همفكران خود مي خواهد تا براي نزديكي هرچه بيشتر به وي تلاش كنند. او همگامي و همكاري با بيت آقاي منتظري را نوعي «دستور كار» تلقي كرده و همفكران خود در جبهه ملي را به همراهي با وي فرا ميخواند؛ (۱۰) آرزويي كه به سرانجام نرسيد و با جانشيني حضرت آيتالله خامنهاي نقش برآب شد.
۱- براي شناخت بيشتر «علي اميني» رجوع كنيد به پاورقي «نيمه پنهان»1مندرج در روزنامه كيهان مورخه ۲۱/۱۲/۱۳۷۰ مراجعه فرماييد.
۲ -اميني، علي، هفته نامه كيهان چاپ لندن، شماره 274، مورخه ۴/۸/۱۳۶۸.
۳- براي شناخت بيشتر منوچهر گنجي، 1 به جلد دوم كتاب«نيمه پنهان»، 1 تاليف دفترپژوهشهاي كيهان رجوع نماييد.
۴- به نقل از جزوه راهنماي پيكار، چاپ فرانسه، ناشر، سازمان درفش كاوياني، 1 آبان 1368 صص 20-19-15.
۵- ميرزا صالح، غلامحسين، كتاب هويت، چاپ پنجم، ص195.
۶- احمدانواري از اعضاي قديمي جبهه ملي واز روزنامه نگاران وابسته به اين تشكيلات بود. او مديريت و سردبيري روزنامه «پرخاش» را برعهده داشت و اين نشريه را از ابتداي تاسيس جبهه ملي در اواخر دهه 1320 تا مقطع كودتاي 28 مرداد 1332 در خدمت دكتر مصدق و جبهه ملي قرارداده بود. وي پس از كودتاي 28 مرداد تغيير موضع داد و به خدمت رژيم پهلوي درآمد و در حوزه مسايل دانشگاه و دانشجويي فعال شد و با حمايت همان رژيم به مديريت يكي ازمدارس عالي اصفهان منصوب گرديد. انواري در آستانه انقلاب مجدداً به جبهه ملي روي آورد و با انتشار دوباره روزنامه پرخاش، به تبليغ در اطراف مواضع آن تشكيلات و تلاش براي منحرف كردن انقلاب و تضعيف خصلتهاي اسلامي آن مشغول شد. اما مردم كه از رفتار و روابط وي در ايام پس از 28 مرداد راضي نبودند، از او و نشريه اش استقبال نكردند. انواري مدتي پس از پيروزي انقلاب به انگلستان رفت و با كمك مالي سازمان «سيا» كه از طريق احمدمدني به او ميرسيد، نشريه «جبهه مليون ايران» را به عنوان ارگان بقاياي جبهه ملي و به اصطلاح اپوزيسيون فراري انتشار داد. احمد انواري از هواداران و مبلغان «تئوري استحاله و خط بازگشت» بود. او اندكي پس از پذيرش قطعنامه و پايان گرفتن جنگ تحميلي به ايران آمد و از رهگذر چند مصاحبه مطبوعاتي از جمله با روزنامه اطلاعات، به تشريح فعاليتهاي خود پرداخت. وي پس از مدتي دوباره به انگلستان بازگشت و در همانجا به خاك رفت. براي اطلاع بيشتر درباره شرح حال و عملكرد احمدانواري به مجموعه «نيمه پنهان»، جلد پنجم مراجعه فرماييد.
۷- روزنامه اطلاعات، مورخه 1372/9/22
۸ -انواري، احمد، نشريه جبهه مليون ايران، چاپ لندن، شماره 87، آذرماه1364.
۹- همان.
۱۰ -انواري، احمد، نشريه جبهه مليون ايران، چاپ لندن، شماره 87، آذرماه1364.