شهید «محمدحسین فهمیده» اسطوره 13 سالهای که افسانه نبود
امروز سالروز شهادت نوجوان بسیجی 13 ساله، شهید «محمدحسین فهمیده» است که بهعنوان روز نوجوان و بسیج دانشآموزی نام گرفته است. روزی که یادآور یکی از حقیقیترین افسانههای این سرزمین است.
هشتم آبانماه، مصادف است با سالروز شهادت نوجوان بسیجی «حسین فهمیده» که در سن ۱۳ سالگی با انجام عملیات استشهادی در مواجهه با تانکهای مهاجم عراقی به خرمشهر در سال ۱۳۵۹ به شهادت رسید؛ همان کسی که امام خمینی(ره) درباره او فرمودند: «رهبر ما آن طفل 13 سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»
نوجوانی فعال و باایمان
محمدحسین فهمیده در ۱۳۴۶ در قم به دنیا آمد و در محیطی مذهبی و خانوادهای متدین پرورش یافت.
وی در دوره نوجوانی شجاع، فعال، کوشا و خوش برخورد بود و به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود آنکه به سن تکلیف نرسیده بود، نماز میخواند و همچنین برای والدین خود احترام خاصی قائل بود.
حسین فهمیده در ۱۳۵۲ در «دبستان روحانی» قم مشغول به تحصیل شد و کلاس اول تا چهارم ابتدائی را در محضر معلمی روحانی گذراند. سال پنجم ابتدائی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانوادهاش به کرج در دو مدرسه از این شهر سپری کرد.
مبارزه سیاسی
در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ به پخش اعلامیههای رهبر کبیر انقلاب مبادرت میورزید و حتی چند بار از طرف نیروهای رژیم پهلوی کتک خورد تا دست از این کارها بر دارد اما او منصرف نشده بود. در زمستان سال ۱۳۵۷ نیز در تظاهرات انقلاب اسلامی شرکت کرد.
حضور در کردستان
شهید فهمیده ۱۲ ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. او که عاشق امام(ره) و انقلاب اسلامی بود، خود را به کردستان رساند اما به دلیل کمی سن و کوتاهی قد او را بازگرداندند.
به گزارش ایرنا، خواهر حسین فهمیده درخصوص همین ماجرا میگوید: زمان درگیری کردستان او یک هفته به خانه نیامده بود و روزی نیروهای کمیته کردستان او را به منزل آوردند و خواستند از مادرم تعهد بگیرند که دیگر اجازه ندهد، محمدحسین با این سن کم به کردستان برود، ولی او در جوابشان گفت: «مادرم سواد ندارد، برگه تعهد امضا کند. من خودم برگه را امضاء میکنم با این شرط که هر کجا که امام دستور بدهند، من میروم.»
خط مقدم جبهه و زخمی شدن
در همان روزهای نخست حضور در جبهههای جنگ با وجود سن و سال کم به فرماندهان ثابت میکند که لیاقت و شهامت حضور در جبهه را دارد. او در همان مدت کوتاه رشادتهای فراوانی از خود نشان داد. مدتی بعد او و دوستش محمدرضا شمس زخمی شدند و آنها را به بیمارستان ماهشهر بردند. حسین و محمدرضا تا حالشان خوب شد، دوباره به جبهه برگشتند اما این بار فرمانده اجازه نمیداد، حسین به «خط مقدم» برود اما چند روز بعد به دلیلی لیاقتی که از خود نشان داد، نظر فرمانده را جلب کرد؛ ماجرا از این قرار بود که حسین با مقدار زیادی لباس و اسلحه عراقیها پیش فرماندهشان آمد. فرمانده با کمال تعجب فهمید که او اینها را با دست خالی از عراقیها غنیمت گرفته است. همین شد که به حسین اجازه داد تا دوباره به خط مقدم برگردد.
شهادت
روز هشتم آبان ۱۳۵۹، شهید حسین فهمیده به اتفاق دوست شهیدش محمدرضا شمس که در یک سنگر بودند در هجوم عراقیها، محاصره میشوند. محمدرضا شمس، زخمی میشود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط میرساند، وقتی به سنگر بر میگردد، میبیند که پنج تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره و قتل عام آنها هستند. حسین در حالیکه تعدادی نارنجک به کمر خود بسته بود به طرف تانکها حرکت میکند. تیری به پای او میخورد اما در اراده پولادین او خللی وارد نمیشود و در همان حال موفق میشود که خود را به تانک پیش رو برساند و خود را به زیرتانک میاندازد و تانک منفجر میشود. دشمنان متجاوز در این حال تصور میکنند که حملهای صورت گرفته و با سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و پس از مدتی نیروهای کمکی میرسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاکسازی میکنند.
صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که نوجوانی ۱۳ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. پس از شهادت بقایای پیکر شهید حسین فهمیده در بهشت زهرا، قطعه ۲۴، ردیف ۴۴، شماره ۱۱ به خاک سپرده شد.
افسانهای که حقیقت داشت
رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه تهران در هشتم آبان ماه سال 1377 در خصوص شهید فهمیده فرمودند: «امروز «روز جوان و نوجوان» است و مناسبت آن هم شهادت یک نوجوان بسیجی -شهید حسین فهمیده- است. این از آن مواردی است که شخصیتهای حقیقی، به نماد و به حقایق اسطورهگون تبدیل میشوند. ما در تاریخ خود از این موارد بسیار داریم.ای بسا حوادثی که امروز وقتی گفته شود، از بس عجیب است همه تصور کنند که اسطوره و افسانه است؛ اما حقیقت است. نمونههای آن را ما در زمان خودمان بارها و بارها دیدهایم و شنیدهایم و از جمله زیباترین آنها، شهادت این نوجوان بسیجی است. او 13 ساله بود؛ اما با رشد، با شعور، با اراده و مصمم، که کشور خود را میشناخت، امام خود را میشناخت، دشمن خود را میشناخت، اهمیت وجود و فعالیت خود را هم میشناخت و رفت این سرمایه را تقدیم عزت کشور و آینده انقلاب و منافع و مصالح مردم کرد. جسم او رفت؛ اما روحش زنده ماند، یادش ابدی شد و خاطرهاش بهصورت اسطوره درآمد. این الگوست.
جوانان و نوجوانان عزیز من! همه شما میتوانید در کشورتان نقش پیدا کنید. یک روز نقش، نقش «حسین فهمیده» بود؛ یک روز نقشهای دیگر است. در زمینه مسائل دینی، مسائل فرهنگی، مسائل سیاسی، مسائل اخلاقی، آیندهنگری، امیدبخشی، نشاط دادن به محیط پیرامون خود و تعبد و تقید و پایبندی به شریعت اسلامی -که سرمایه سربلندی فرد و جامعه است- میتوان مجاهدت کرد. البته در آنها، دادنِ جان مطرح نیست؛ اما همت و اراده و تصمیم لازم دارد. همه میتوانید در مدارس، در دانشگاهها، در محیطهای کار و غیره، نقش ایفا کنید. جوانِ زنده و بانشاط و پُرامید و پاکدامن، میتواند یک تاریخ را بیمه کند. به همین جهت است که روی جوانان کشورهای دنیا، صهیونیستها و استعمارگران و کمپانیداران عالَم، سالها کار و تلاش کردند تا شاید بتوانند نسلهای جوان را فاسد کنند؛ اراده و امید را از آنها بگیرند؛ آینده را در چشم آنها تیره و تار کنند؛ آنها را به آینده مأیوس نمایند و دچار مشکلات عصبی و اخلاقی کنند. آنچه در دنیا میبینید، تصادفی نیست.»