کد خبر: ۳۲۱۲۹۶
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۰

اخبار ویژه

ظریف با 12 سال تأخیر
 به اشتباه خود پی برد
محمد جواد ظریف، 12 سال پس از آن که ادعا کرده بود آمریکا با یک بمب می‌تواند تمام دفاعی ایران را نابود کند، اذعان کرد: یک قدرت هسته‌ای با سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار هزینه نظامی، نتوانست ایران با۱۰ میلیارد دلار هزینه نظامی را تحقیر کند.
وی در همایش مطالعات ایران معاصر گفت: یک ابرقدرت، یک قدرت هسته‌ای که سالانه ۸۰۰ میلیارد دلار برای ماشین جنگی خود هزینه می‌کند، نتوانست کشوری را که کمتر از ۱۰ میلیارد دلار برای دفاع هزینه می‌کند، تحقیر کند. در واقع، آمریکا تمام نیروهایش را از پایگاه‌های اطراف ایران تخلیه کرد. این تحقیر ایران نیست؛ بلکه تحقیر بزرگ‌ترین قدرت هسته‌ای جهان است که چنین وضعیتی را می‌پذیرد.
پس دو نتیجه‌ روشن وجود دارد: نخست، فناوری هسته‌ای ایران قابل نابودی نیست، باید با آن کنار آمد، باید درباره‌اش به تفاهم رسید، و باید راه‌حلی مذاکره‌محور برای آن یافت. دوم، ایران توان و اراده‌ حمله به ایالات متحده و اسرائیل را دارد. ظریف افزود رهبر انقلاب فرمودند: «دوران بزن دررو تمام شده است.». ایران نشان داده است که حتی اگر آمریکا حمله کند، باید آماده‌ پاسخ باشد و هزینه را بپردازد.
وی همچنین گفته است: روشن است که با وجود دشواری‌هایی که مردم ایران در نتیجه‌ تجاوز توجیه‌ناپذیر اسرائیل، با حمایت ایالات متحده، متحمل شدند، ایران همچنان استوار ایستاده است. نه اسرائیل و نه آمریکا نتوانستند به اهداف نهائی خود دست یابند. اسرائیل، که قدرت هسته‌ای غیرقانونی و نامشروعی است، نتوانست از تجاوز غیرقابل توجیه خود به نتیجه‌ای برسد. درحالی‌که ایران در میانه‌ گفت‌وگوها و مذاکراتی با آمریکا بود، اسرائیل، حتی با حمایت بزرگ‌ترین قدرت‌ نظامی و هسته‌ای جهان، نیز نتواست به اهدافش دست پیدا کند. در نهایت، این طرف مقابل بود که پیشنهاد آتش‌بس را مطرح کرد، نه ایران.
ظریف اظهار کرد: درسی که آمریکا و جهان باید از دوازده روز تجاوز و مقاومت مقدس مردم ایران بیاموزند این است که ایران هرگز به زانو درنمی‌آید.
وی همچنین گفت: در گذشته با روسیه اختلاف داشتیم، اما روسیه همسایه‌ای مهم است. هرگونه «فوبیا» نسبت به شرق یا غرب خطرناک است. «روسیه‌هراسی» همان‌قدر خطرناک‌ است که «غرب‌هراسی» خطرناک است و در مقابل، شیفتگی نسبت به هر دو هم خطرناک است. ما ایرانی هستیم- نه شرق‌گرا، نه غرب‌گرا- بلکه طرفدار ایران هستیم. باید روابط‌مان با همسایگان، آینده‌نگر باشد، نباید اسیر گذشته بمانیم.
یادآور می‌شود طی هفته‌های گذشته و همزمان با تأکید روسیه بر غیرقانونی خواندن به فعال‌سازی مکانیسم علیه ایران، ظریف ادعا کرده بود که مکانیسم ماشه، خواسته روسیه بوده است!
نگرانی مقام سابق اسرائیل
از نفوذ جهانی رسانه‌های ایرانی
 رئیس اسبق میز ایران در اطلاعات ارتش اسرائیل با اذعان به گسترش نفوذ رسانه‌ای ایران در جهان تاکید کرد ایران با ایجاد شبکه‌هایی به بیش از ۳۰ زبان زنده دنیا، توانسته روایت فرهنگی و سیاسی خود را در سطح جهانی گسترش دهد.
دنی سیترینوویچ، که اکنون به عنوان استاد دانشگاه رایشمن و پژوهشگر ارشد در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل فعالیت می‌کند، در یادداشتی تحلیلی درباره گستره، عمق و اثرگذاری جهانی شبکه رسانه‌ای ایران نوشت: شبکه‌های برون‌مرزی صداوسیما یکی از اصلی‌ترین مؤلفه‌های قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. سه شبکه پرس‌تی‌وی؛ با تأثیرگذاری بر افکار عمومی اروپا، هیسپان‌تی‌وی فعال در آمریکای‌لاتین، و هوسا‌تی‌وی با اثرگذاری در آفریقا، هم‌سنگ رسانه‌های جهانی چون «آرتی» روسی و «CGTN» چینی فعالیت می‌کنند. ایرانف همانند قدرت‌های بزرگ از رسانه برای بازتعریف نظم اطلاعاتی جهان بهره می‌گیرد و روایت‌های جایگزین در برابر جریان مسلط غرب ارائه می‌کند.
در یادداشت سیتیرینوویچ آمده است: گزارش‌های اخیر از انگلیس و ایتالیا درباره نقش شبکه تلویزیونی PressTV در عملیات تأثیرگذاری پیچیده در این کشورها، سندی بر تلاش مداوم شبکه تبلیغاتی ایران است که زیر نظر سازمان صداوسیما(IRIB) برای تضعیف روایت کشورهای غربی و گسترش روایت ایرانی اداره می‌شود. توانایی مهار نفوذ جهانی ایران تا حد زیادی به ظرفیت مختل کردن این سامانه پیچیده بستگی دارد که ایران با دقت پرورانده تا رویکرد خود را در سطح جهانی گسترش دهد.
حمله هوائی نیروی هوائی اسرائیل به مقر سازمان صداوسیما، در اصل با هدف لطمه زدن به توان ایران برای برقراری ارتباط با مردم خود انجام شد تا ثبات را متزلزل کند. همزمان، این حمله نقش مهم دیگر سازمان صداوسیما در تهران را نیز آشکار کرد: گسترش تبلیغات و پیام‌های ایران در سراسر جهان. صداوسیما‌، ده‌ها شبکه تلویزیونی و رادیویی را در بیش از ۳۰ زبان مختلف از جمله انگلیسی، اسپانیایی، عربی، زبان‌های آفریقایی و آذری اداره می‌کند. این شبکه‌ها که بخشی از سامانه «قدرت نرم» ایران به‌شمار می‌روند؛ همچنین شامل «عملیات نفوذ» از طریق رسانه‌های اجتماعی، سازمان‌ها و نهادهای مذهبی، مؤسسات دانشگاهی، سازمان‌های غیردولتی و نیز بدنه دیپلماسی ایران است. تمامی این اجزا به‌صورت هماهنگ عمل می‌کنند تا نفوذ ایران را گسترش دهند. 
نمونه‌ای از هم‌افزایی میان اجزای مختلف قدرت نرم ایران آن است که برخی از مفسران برجسته در شبکه‌های تلویزیونی ایران، مانند HispanTV، همان امامان جماعتی هستند که مراکز دینی بزرگ در آمریکای‌لاتین را اداره می‌کنند. این افراد در مؤسساتی تحصیل کرده‌اند که به شبکه دانشگاهی‌- ‌مذهبی ایران به‌ویژه دانشگاه المصطفی وابسته‌اند. ده‌ها هزار دانشجو از سراسر جهان در این دانشگاه مشغول تحصیل‌ هستند.
با وجود این تصور رایج که اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، اهمیت تلویزیون را کاهش داده‌، گزارش‌های تازه از انگلیس و ایتالیا نشان می‌دهد که ایران همچنان با موفقیت از ساختار پخش رسانه‌ای خود برای پیشبرد اهداف راهبردی در این کشورها استفاده می‌کند. مقامات بریتانیایی و ایتالیایی ایران را متهم کرده‌اند که از PressTV برای انجام عملیات نفوذ هدفمند بهره می‌برد. نمونه‌هایی از این اقدامات شامل ترویج استقلال اسکاتلند است. این تلاش‌ها در کنار کوشش‌ برای تأثیرگذاری بر انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا قرار می‌گیرند که نشان می‌دهد تهران چگونه از بستر رسانه‌ای برای تضعیف کشورهای تهدید‌کننده استفاده می‌کند. اما PressTV تنها ابزار ایران نیست. شبکه خواهر آن، HispanTV که به زبان اسپانیایی پخش می‌کند، نقش محوری در گسترش نفوذ ایران در آمریکای‌لاتین دارد و به تهران امکانی می‌دهد تا دولت‌هایی را که با اسرائیل روابط دارند مورد انتقاد یا بی‌اعتبارسازی قرار دهد.
ایران همچنین سرمایه‌گذاری گسترده‌ای در افزایش نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود در قاره آفریقا انجام داده است. در این زمینه، شبکه HausaTV که در نیجریه پخش می‌شود، نقش برجسته‌ای دارد. این شبکه اساساً از فعالیت‌های شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر «جنبش اسلامی نیجریه»، حمایت می‌کند. زکزاکی به‌عنوان نماینده رهبر ایران در آفریقا شناخته می‌شود. برای ایجاد پوشش و جلوگیری از تعطیلی یا اختلال در پخش، این شبکه‌ها در بسترهای گوناگون و شبکه‌های اجتماعی، از جمله تلگرام و یوتیوب، فعالیت می‌کنند.
این اقدام واکنشی است به اقدامات محدودکننده دولت آمریکا که با هدف مهار گسترش رسانه‌های ایرانی، از جمله تحریم صداوسیما و وابستگان آن، صورت گرفته است. با این حال، اکثر این شبکه‌ها همچنان با شدت بیشتری به کار خود ادامه می‌دهند. در برابر چالش‌های قابل توجه این شبکه‌ها، لازم است راهبردی هماهنگ تدوین شود که بتواند توانایی انتشار پیام‌ها در سطح جهانی را مختل کند. از جمله؛ اقدام دیپلماتیک برای آگاهی کشورها از خطر این شبکه‌ها، بستن یا مسدودسازی این کانال‌ها در پلتفرم‌های بین‌المللی، به‌ویژه شبکه‌هایی مانند یوتیوب، و لغو مجوز رسانه‌ای یا توقیف تجهیزات روزنامه‌نگارانی که با این شبکه‌ها همکاری می‌کنند.
برای محدود کردن نفوذ جهانی آن، باید یک کمپین ترکیبی تشکیل شود که بتواند پخش شبکه‌های ایران را تضعیف و یا متوقف کند. این باید همراه با اقدامات علیه دیگر اجزای سامانه قدرت نرم ایران، به‌ویژه کنترل مراکز دینی و شبکه‌های علمی جهانی باشد تا دامنه نفوذ جهانی ایران را کاهش دهد.
ژنرال صهیونیست: تسلیم ایران توهم است
ایرانیان هرگز سر فرود نمی‌آورند
رئیس مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل (INSS) گفت: ایرانی‌ها در برابر فشار خارجی هرگز تسلیم نمی‌شوند و سر فرود نمی‌آورند. آنها خود را بازیگر جهانی مشروعی می‌دانند با تاریخی طولانی و وارث یک امپراتوری‌ بزرگ می‌دانند که بر اثر مداخلات غرب، شکوه گذشته‌شان ربوده شده است. ایرانیان در پی احیای نقش رهبری جهانی خود هستند.
ژنرال تامیر‌ هایمن (رئیس سابق اداره اطلاعات نظامی ارتش- امان) در میزگرد بررسی فعالیت‌های ایران در آفریقا گفت: در میان همهٔ رویدادهای مهم پرداختن به آفریقا، برای INSS ارزش افزوده دارد، یعنی تلاش برای فراتر رفتن از رخدادهای روزمره و دیدن تهدیدها و روندهای بلندمدت که بر ژئوپولیتیک منطقه‌ و جهان اثر می‌گذارند. ما معمولاً ایران را از منظر بسیارِ بسیارِ باریکی، از دیدگاه اسرائیل می‌بینیم؛ و این دیدگاه معمولاً تصویر می‌کند که ایران همهٔ توجهش معطوف به اسرائیل است که البته تا اندازه‌ای درست است؛ اما ایران، داستانی پیچیده‌تر و متفاوت‌تر است. ایران خود را یک بازیگر جهانی مشروع می‌داند؛ کشوری با تاریخ طولانی و وارثِ یک امپراتوری‌ که باید شکوه سابقش را بازپس گیرد؛ شکوهی که بر اثر مداخلات خارجی غربی از آنها ربوده شده بود و دولتی دست‌نشانده و پادشاهی گذاشته شده بود.
اکنون دورهٔ تازه‌ای از احیای ایران است: احیای نقش جهانی و بازپس‌گیری رهبری، نه فقط در جهان عرب و خاورمیانه، بلکه در سطح جهانی. اگر به این تصویر بیندیشید، ایران، جهان را به چهارربع تقسیم می‌کند: بخشی از کشورهای هند- اقیانوسیه، بخشی در آفریقا، بخشی در آمریکای لاتین و الباقی در اروپا و آمریکای شمالی. بنابراین اگر شما رهبری «جهان جنوب» را به‌دست بگیرید و نفوذتان را در هند- اقیانوسیه، آفریقا و آمریکای لاتین گسترش دهید، عملاً قادر خواهید بود در مجمع عمومی سازمان ملل جایگاه فشارآورنده را کسب کنید و هر آنچه را که بخواهید، ازجمله روایت‌هایی علیه اسرائیل و غربِ امپریالیستِ فاسد، ترویج کنید تا جایگاه سوابق گذشته‌تان را به‌عنوان رهبری جهانی بازپس گیرید.
ایران اکنون ناشی از دو سال جنگ، با یک بازنگری‌ در سیاست امنیت ملی‌ روبه‌رو است. تا آنجا که من اطلاع دارم، ایرانی‌ها هرگز تسلیم نمی‌شوند، در برابر فشار خارجی سرِ فرود نمی‌آورند؛ اینکه کنار بکشند و رها ‌کنند را ندیده‌ام. مدام خود را بازآفرینی می‌کنند و ستون‌های پیشین امنیت ملی‌ را بازتعریف و شکل می‌دهند. اگر یکی از ستون‌های پیشین، یعنی ظرفیت هسته‌ای از بین برود یا تضعیف شود، آنها راهی برای رسیدن به ظرفیت‌سازی هسته‌ایِ جایگزین پیدا خواهند کرد. 
اگر شبکهٔ نیابتی و گسترش حضور جهانی‌شان دچار چالش شود، در آنجا هم خود را بازآفرینی خواهند کرد. در این چارچوب، آفریقا حیاتی است. آفریقا در سال‌های ۲۰۱۱-۲۰۱۲ مجرای اصلی پشتیبانی از غزه برای انتقال سلاح بوده است. آفریقا راهِ پشتی برای رسیدن به غزه، به اسرائیل و به شبه‌جزیرهٔ سینا است. آفریقا مهم است چون در مجمع عمومی سازمان ملل ۵۰ کشور مهم را دارد و جمعیت‌های شیعه‌ هم هستند؛ اینجا محل تصادف منافع و دخالت‌های متعددِ روسیه و اروپا و غیره است؛ یک دیگ همیشه جوشنده که ایرانی‌ها در آن بهترین بهره‌برداری را می‌کنند. آفریقا عملاً «جهان جنوب» است، و اگر شما ادعای رهبری جهان جنوب را دارید، طبیعتاً آفریقا اهمیت پیدا می‌کند.
سوم این‌که آنها برای بازسازی توان موشکی و سایر قابلیت‌ها به راه‌هایی برای دورزدن تحریم‌ها نیاز دارند؛ آفریقا، جهان جنوب و حوزهٔ هند- اقیانوسیه بهترین حوزه‌ها برای این کارند. پس، ایران خود را بازیگری جهانی می‌بیند، نه صرفاً بازیگری منطقه‌ای متمرکز بر اسرائیل. ایران می‌خواهد رهبری جهان جنوب را به‌دست بیاورد و به همین خاطر آمریکای لاتین، آفریقا و هند- اقیانوسیه، تمرکزهای آینده‌اش هستند. آفریقا می‌تواند به بازسازی ستون‌های کلیدی سیاست امنیت ملی ایران کمک کند.
در همین میزگرد، رَز زیمت کارشناس صهیونیست امور ایران گفت: نمی‌توان امنیت ملی ایران را فهمید، بدون آن‌که بدانیم ایران فقط در سوریه یا لبنان چه می‌کند؛ باید بدانیم در قفقاز و آمریکای لاتین چه می‌کند، و حتی حزب‌الله در آمریکای لاتین چه فعالیت‌هایی دارد. من می‌خواهم درباره‌ برداشت اشتباهی حرف بزنم که متأسفانه زیاد تکرار می‌شود: اینکه ایران و محور شیعی تضعیف شده‌اند. وقتی می‌گوییم «تضعیف»، بعضی‌ها برداشت می‌کنند که دیگر از کارافتاده‌اند. این، اشتباه و خطرناک است. ایران و محور مقاومت از پا نیفتاده‌اند. در کنار فشارها و محدودیت‌ها، ایران همچنان فرصت‌های فراوانی دارد. به‌عنوان مثال، در کشورهای خلیج‌فارس و حتی در آفریقا، اکنون ترس فزاینده‌ای از اسرائیل و نه ایران وجود دارد. این برای ایران، ابزار کار و امکان مانور ایجاد می‌کند. کسی گفته بود تفاوت میان ایران و اسرائیل این است که ایران هر تهدیدی را به فرصت تبدیل می‌کند، و اسرائیل هر فرصت را به تهدید.
موضوع دوم ایدئولوژی است. هرکس با انقلاب اسلامی ایران آشنا باشد، می‌داند که آن فقط اسلام نبود. اگر آثار علی شریعتی را بخوانیم (یکی از نظریه‌پردازان انقلاب ایران) می‌بینیم که او از ستایشگران فرانتس فانون و گفتمان ضد‌استعماری و ضد‌امپریالیستی بود. این تفکر، بخش جدایی‌ناپذیر از جهان‌بینی انقلابی ایران است. بنابراین، تعجبی ندارد که در دوره‌ رؤسای‌جمهور «انقلابی‌تر» و «رادیکال‌تر» مانند احمدی‌نژاد یا رئیسی، شاهد افزایش گفتارهایی درباره‌ هم‌پیمانی ایران با آفریقا و جهان جنوب بودیم، چیزی که پیش‌تر «جهان سوم» نامیده می‌شد.
برداشت سوم، قدرت نرم ایران است که دیگر مثل گذشته نیست. دیگر فقط در قالب روحانیونی که در نیجریه قرآن پخش می‌کردند یا شاگردانی که در دانشگاه «مصطفی» قم درس می‌خواندند، خلاصه نمی‌شود. امروز رسانه ملی ایران به زبان سواحیلی فعالیت می‌کند، سازمان «جهاد سازندگی» ایران در پروژه‌های توسعه کشاورزی در آفریقا فعال است، و فعالیت گسترده تبلیغاتی ایران در شبکه‌های اجتماعی جریان دارد. قدرت نرم ایران امروز به دیپلماسی فرهنگی، آموزشی و تکنولوژیک گسترش یافته است، نه صرفاً آموزش زبان فارسی. در ذهن تصمیم‌گیران ایران، مرز میان «قدرت نرم» و «قدرت سخت» در حال از بین رفتن است. در حال حاضر، در تهران به‌طور فزاینده‌ای از استراتژی هیبریدی سخن گفته می‌شود، ترکیب ابزارهای نرم و سخت در یک راهبرد 
واحد.