آینده تلخ مناطق شمالی کشور
چند سال قبل بنا بر دعوت یکی از بستگان فرصتی پیش آمد تا سفری به روستای با صفای لاویج در 18 کیلومتری جنوب چمستان در شمال کشور داشته باشم، این روستای زیبا در میان دره نسبتاً وسیعی واقع شده که اطراف آن را ارتفاعات سر به فلک کشیده با انبوه درختان جنگلی احاطه کرده است، اما متأسفانه در بدو ورود بیش از هرچیز، خانههای ویلایی خوش آب و رنگ موجود در محیط روستا نظر گردشگران را جلب میکند، اماکنی که با ذبح و قربانی کردن درختان منطقه، همچون قارچهای سمی در حاشیه روستا و بعضاً در لابهلای درختان جنگلی جا خوش کرده بودند.
امسال وقتی برای بار دوم و در همان ایام به این منطقه سفر کردم، از آنچه دیدم بسیار متعجب شدم، جنگل با سرعت شگفتآوری از روستا فاصله گرفته بود و به شکل محسوسی از خنکای هوای منطقه نیز کاسته شده بود، ظاهراً هنوز قانون نتوانسته بر زیادهخواهی افراد فرصتطلب و بعضاً خوشگذرانِ بیدردی که با تخریب محیطزیست، مصالح مردم و منافع جامعه و کشور را فدای لذتجویی و منافع شخصی خود میکنند فائق آید و جنگلخواری همچنان به مانند یک اپیدمی فراگیر، در حال تیشه زدن به ریشه محیطزیست کشور است.
صدای گاه و بیگاه ارههای برقی که همچون آفتی ویرانگر و مخرب به جان جنگل افتادهاند، روح انسان را آزرده ساخته و همانند خوره، ارتفاعات سالخورده منطقه را گرفتار طاسی ناخواسته و زودهنگام کرده است، ردپای این آفت خطرناک را میتوان تا اعماق جنگل و حتی در بالاترین نقاط ارتفاعات جستوجو کرد، اکنون قارچهای رنگارنگ و سمی(خانههای ویلایی) با سرعت در حال اشغال جای درختان هستند و بیم آن میرود که اگر گسترش آنها متوقف نشود و همچنان به پیشروی خود ادامه دهند، تا یکی دو سال آینده، دیگر اطلاق روستای جنگلی به لاویج و بسیاری از دیگر نقاط شمال کشور ممکن نباشد.
این معضل فقط مشکل مردم لاویج نیست، بلکه سایر نقاط جنگلی شمال ایران و چهبسا سایر نقاط خوش آب و هوای کشور نیز با آن دست بهگریبانند، البته باز این ناهنجاری تنها به تخریب مناطق جنگلی محدود نمیشود، بلکه آبزیان و پرندگان مهاجر و غیر مهاجر نیز از شر انسانهای بیفکر و فرصتطلبی که منافع کوتاهمدت خویش را به منافع بلندمدت خود و فرزندانشان ترجیح میدهند، در امان نماندهاند، برای اثبات این مدعا کافیست در فصولی که صید ماهی و پرندگان ممنوع است به بازار روز یا بازار ماهی فروشان در شهرهای شمالی سری بزنید و حاضر شوید ماهی یا شکار موردنظرتان را با چند برابر قیمت تهیهنمایید.
بررسی این وضعیت نشان میدهد که متأسفانه هنوز برخی از افراد جامعه به آن حد از بلوغ فکری و عقلی نرسیدهاند که بفهمند با اقدامات جاهلانه و غیر قانونی خود چه خطراتی را برای خود، خانواده و نسلهای آینده به ارمغان میآورند، تأسف انسان وقتی بیشتر میشود که میبیند، مرفهین بیدرد و سودجویان محلی در یک تبانی آشکار، چگونه با سوءاستفاده از این اوضاع و احوال نابسامان و با مشتی پول بیارزش، آسایش، رفاه، سلامت و امنیت آینده مردم محلی و در یک کلام، روح و جان انسانها را به بازی گرفتهاند.
بیشک تغییر شرایط جوی، افزایش دمای هوا و بروز سیلهای ویرانگر و فرسایش خاک و کاهش قابلیت باروری زمین، اولین نتایج این بیتوجهی است، مشکلی که صدها معضل دیگر مانند بیکاری، مهاجرت و سایر زیانهای اقتصادی و اجتماعی را برای ساکنین و به تبع آن، برای مردم کل کشور به همراه خواهد داشت، معضلاتی که آثار شوم آن بهتدریج در حال آشکار شدن است، آسیبهایی که جلوگیری از گسترش آن، تنها با کمک خود اهالی و هوشیاری ارکانی مانند سازمان محیطزیست، وزارت جهاد کشاورزی، نظام آموزشی کشور، رسانههای محلی و سراسری از جمله صدا و سیما و بهخصوص مردم محلی و شوراهای اسلامی شهر و روستا قابل کنترل است.
ذکر این نکته ضروریاست که استفاده از هوای پاک و محیط باطراوت و زیبای شمال حق همه شهروندان ایرانی است، اما این حق نباید با زیرپاگذاشتن حقوق دیگران و به شکل غیرقانونی کسب شود، چراکه در غیر اینصورت نتایج کار متخلفین و زمینخوران به مثابه آتشی خواهد بود که دودش به چشم همه مردم کشور، علیالخصوص هموطنان خطه شمال کشور خواهد رفت.
در پایان این سؤالات نیز به ذهن متبادر میشود که بروز این وضعیت حاصل کمکاری کدام یک از دستگاههای مورد اشاره است؟ سهم هر کدام از ارکان فوق در پیدایش این نابسامانی چقدر است؟ علت تجاوز افراد غیربومی به طبیعت بکر منطقه نامشخص نیست، اما علت نامهربانی مردم محلی منطقه نسبت به محیطزیست خودشان چیست؟ چرا شاهد بروز واکنشهای پیشگیرانه جدی و قاطع از سوی هیچیک از نهادهای مذکور و به ویژه مردم فهیم و آیندهنگر این خطه برای حفاظت از محیط زیستشان نیستیم؟ و سؤال آخر اینکه چه کسانی، چگونه و بر اساس کدام قانون و ضابطهای خدمات شهری مانند شبکه آب، برق، تلفن و حتی لولههای پرخطر گاز را در مناطق صعبالعبور و پردرخت جنگلی به درب این منازل رساندهاند؟
احمدرضا هدایتی