kayhan.ir

کد خبر: ۷۳۶۹۱
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۱
به بهانه فیلم مستند انگلیس علیه مدافعان حرم

از فاطمیون بخوان مرثیه‌خوان ...


سمیه پارسادوست: شبکه معاند فارسی، مستندی پخش کرد با عنوان «مدافعان اسد؛ لشکر جنگجویان خارجی ایران». مستندی که در آن تلاش شده بود تا به مخاطبان این‌گونه القا شود که حکومت ایران، از پناهجویان افغان به عنوان نیروهای محافظ اسد در سوریه استفاده می‌کند. ادعایی به همین مضحکی و همین اندازه بی‌معنا و غیرمستند و بی‌پایه و اساس ... رسانه اما کارش همین است؛ به ویژه وقتی پای رسانه‌ای در میان باشد که  بنگاه دروغ‌پراکنی و فرافکنی هم هست و از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی و ارزش‌های این آب و خاک و اعتقادات مردم، فروگذار نمی‌کند. در این مستند گفته می‌شود که رزمندگان افغان در سوریه به اجبار و با وعده پول‌های هنگفت از سوی حکومت ایران، به سوریه می‌روند تا در مقابل مخالفان، از بشار اسد محافظت و دفاع کنند. «فاطمیون»ی که این روزها با جانفشانی‌های خود در راه دفاع از حرم ناموس اهل بیت و مبارزه با دشمن تکفیری، آبرو و اعتبار نه فقط به افغانستان که به جهان شیعه، بخشیده‌اند، به همین راحتی توسط یک شبکه تلویزیونی که کاری جز ضدیت با نظام جمهوری اسلامی ندارد، تخطئه شخصیتی و هویتی و اعتقادی می‌شوند و ایثارشان در راه عشق به خدا و عمه سادات با معیارهایی چون وعده پول و جا و مکان، زیر سوال برده می‌شود و در این میان، سوال من این است: رسانه‌های ما در مقابل چه کرده‌اند؟ مسئولان ما برای روشنگری چه اقدامی انجام داده‌اند؟ برای دفاع از آرمان «فاطمیون» از چه کسی باید انتظار داشت؟ از مردمی که در قطعه شهدای مدافع حرم گلزار شهدا، حتی به خود زحمت یک فاتحه خواندن کنار مزار شهدای افغان را هم نمی‌دهند و تو گویی تصور می‌کنند حتی اینجا هم باید در گیر و ‌دار بحث‌های قومیتی بود؟ و مگر «شهید» قوم و قبیله می‌شناسد؟ دلم سوخت وقتی دیدم برای «ستایش» شش ساله، برای دخترک افغان که میهمان ما بود و مظلومانه قربانی شد، چنین جو رسانه‌ای به راه انداخته می‌شود و در هجوم ناگهان این همه دلسوزی و دلرحمی و همنوایی و همدردی با خانواده ستایش، از اتحاد دو ملت سخن گفته می‌شود و از لزوم پیگیری جدی پرونده قتل وحشتناکی که در «خیرآباد» رقم خورد اما انگار «خیر» برخی‌ها در این است که آن جا که پای «فاطمیون» در میان است، سکوت کنند. نمی‌دانم چرا هرچه در فضای مجازی چشم می‌اندازم، نمی‌بینم کسی برای شهدای افغان مدافع حرم، کمپین راه انداخته باشد و یا از هشتگ خبری نیست. چرا هیچ کس برای «فاطمیون» شمع روشن نمی‌کند و با خانواده‌هایشان به همدردی که نه ... حتی به یک احوالپرسی ساده هم نمی‌نشیند؟ چرا مزار شهدای افغان در قطعه شهدای مدافع حرم شهرهایمان این همه خلوت و غریب است؟ چرا مسئولان طاق نصرت را بالای مزار این شهدای غریب، نمی‌زنند و جایگاه و گل و شیرینی برایشان تدارک نمی‌بینند؟ باید از چه کسی انتظار داشت؟ از دولت آقای روحانی که دغدغه اش، رفع حصر و مخالفت با گشت ارشاد نامحسوس است؟ از دولت افغانستان که رئیس جمهورش یک بزرگ شده در آمریکا و دست‌نشانده سران ایالات متحده است؟ از رسانه‌ها که برای ستایش، سوگنامه می‌نویسند ولی قلم غلاف کرده‌اند برای نوشتن از غربت «فاطمیون» ؟ همین چند روز قبل بود که یکی از سرداران نام‌آشنای دوران دفاع مقدس گلایه‌ای مطرح کرد که بسیار قابل تامل بود اما گلایه‌های سردار در میان هجمه اخبار گم شد. ما مشغول چانه‌زنی درباره عهدشکنی یا عهدناشکنی آمریکا و خوشحالی از بازگشت ایرفرانس به ایران و دعوا بر سر دوست بودن یا نبودن روسیه و موضوع مهم(!) ردصلاحیت مینو خالقی بودیم که یک خبرگزاری تیتر زد: «دفن بی‌سر و صدای شهید مدافع حرم در بهشت زهرا». خواندن متن مطلب منتشر شده ذیل این تیتر، دردناک بود. اگر راوی قصه غربت فاطمیون در بهشت زهرا، نامش سردار «سعید قاسمی» نبود، می‌شد یک درصد احتمال اغراق گویی و اشتباه را داد ولی سردار، فرمانده پیشکسوت دوران دفاع مقدس که اشتباه نمی‌گوید. سردار روایت شنیدنی از یک تشییع غریبانه داشت: «دو سه هفته قبل از تحویل سال، شهید مدافع حرم 19 ساله افغانستانی به نام ذوالفقار را غریبانه برای تشییع و تدفین به گلزار شهدای بهشت زهرا آوردند. بنده دیدم که هیچ سخنران و سردار، مداح درجه یک و حتی درجه پنج هم برای تشییع این شهید نیامده است چرا که همه کار دارند. وقتی به مداح سازمان بهشت‌زهرا که برای دفن اموات مداحی می‌کند، گفته بودند که برای این شهید افغانستانی می‌خوانی؟ پرسیده بود: فیش دارد؟» و قصه اینجا تمام نمی‌شود. سردار حرف‌های دیگری هم برای گفتن دارد: «اتفاق ناگواری در بهشت زهرا در حال رخ دادن است که سال گذشته به طور اتفاقی متوجه آن شدیم. سال گذشته یک مرتبه با دفن بیش از یکصد شهید گمنام در بهشت زهرا مواجه شدیم.  ما که تا به حال شهدا را در قالب کاروان‌ها تشییع کرده‌ایم، می‌خواهیم بپرسیم چرا این کار بی‌سر و صدا انجام شد؟ به هریک از دوستان زنگ زدیم، اظهار بی‌اطلاعی کردند. قبل از عید هم حدود  بیست و هشت شهید افغان به عنوان مفقودالاثر و مجهول‌الهویه دفن شدند. مگر حساب و کتاب ندارد و هرکس بخواهد، می‌تواند به سوریه برود؟ این فرد پلاک و خانواده دارد. چرا این شهیدان بدون مراسم دفن شده‌اند؟ بعد هم می‌بینیم که پرسنل شهرداری با لباس رفتگری این شهدا را دفن می‌کنند و فیلم این موضوع هم به دست بچه‌های فاطمیون رسید و آنها هم ناراحت شدند.»  
و من باز از خودم می‌پرسم: چرا بچه‌های فاطمیون ناراحت نشوند؟ حق دارند ناراحت بشوند. ما اینجا برای تک تک شهدایمان، تشییع‌های باشکوه برگزار می‌کنیم که وظیفه‌مان است. تاج سرمان هستند و ‌دار و ندار و آبروی این انقلاب و مملکت و نظام از برکت خون همین شهداست که اگر نبودند و نباشند، ما هم «پناهجویانی» می‌شویم که باید منت «مرکل»ها و «اولاند»ها و... بر سرمان بماند تا ابد. پس چرا اجازه می‌دهیم شهدای فاطمیون را به اسم «پناهجویانی که جنگجوی حکومت ایران شده‌اند» معرفی کنند؟ چرا برای شهدای افغان، مراسم‌های باشکوه نمی‌گیریم و سخنران و مداح درجه یک دعوت نمی‌کنیم؟ چرا این همه غربت بر سر خانواده‌هایی آوار می‌شود که داغ عزیزشان کمرشان را خم نمی‌کند چون به زینب کبری اقتدا کرده‌اند اما این همه بی‌مهری و گاهی تبعیض، دلشان را می‌شکند و مگر نه اینکه اینجا ایران است، کشوری شیعه که صاحبان اصلی آن «علی»(ع) و «فاطمه»(ع) هستند؟ همان فاطمه‌ای که می‌فرمود «الجار ثم الدار»؟
همسایه ما به اندازه کافی مصیبت دیده و کشیده است و حالا مجاهدان افغان در کنار رزمندگان ایرانی، از آبروی شیعه، از ناموس «علی»، از امنیت مرزهای مشترکمان و از خیلی چیزهای دیگر دفاع می‌کنند. در فضای مجازی دیدم که جمعه شب، همزمان با شب وفات عقیله بنی هاشم، حضرت زینب کبری (س)، مراسم وداع با پیکر سه شهید مدافع حرم به میزبانی هیئت رزمندگان فاطمیون مدافع حرم در حرم امام رضا و با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین ماندگاری و مداحی میثم مطیعی برگزار شد. سخنران درجه یک، مداح درجه یک در مکانی بهشت منظر (حرم علی ابن موسی‌الرضا)؛ از «غربت» خبری نبود ولی حاج میثم! لطفا در برگشت از مشهد، سری هم به بهشت زهرای تهران بزنید. آنجا بچه‌های گمنام حضرت زهرا آرام خوابیده‌اند؛ بدون نام و نشان. فاطمیونی که در خون خفتند تا نخل زینبی خم نشود. مادرهای عاشق‌پرور در ایران و افغانستان، دلشان خوش است مرثیه‌خوانی باشد که برایشان بخواند: این گل را به رسم هدیه، تقدیم نگاهت کردیم ...