اصرار بر فریب و دروغ(نگاه)
پژمان کریمی
سال 1376 سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد.
مدت زمان زیادی نگذشت که؛ ناگهان طیفی سیاسی که بعدها عنوان «اصلاحات و اصلاحطلب» را بر خود پسندید و خود را بدان خواند، خاتمی را محصول و پرچمدار اندیشه «اصلاحات و اصلاحطلبی» توصیف کرد.
اما «اصلاحات» و «اصلاحطلبی» چه بود، چیست و آرمان و غایت آن ناظر بر کدام بسترها و معیارها تعریف شده است؟
آوردهاند که روزگاری؛ جریانهای چپ، از علمی سوسیالیسم خودداری میکردند و دلیل آن چیزی نبود جز؛ حفظ ظرفیت تعبیرپذیری هر رفتار دلخواه به عنوان مصداق سوسیالیسم!
طیف - موسوم به - اصلاحطلب نیز از سال 76 تا به امروز، هیچگاه بهطور علمی و روشن، به تعریف اصلاحات و اصلاحطلب روی نیاورد و رغبت نشان نداد. مدعیان اصلاحات میخواستند و همچنان راسخاند که ظرفیت تعبیرپذیری اصلاحات و اصلاحطلبی را حفظ کنند. البته آنها یک دلیل دیگر هم برای مبهم رها کردن نام و مشی ادعایی خود دارند!
طیف اصلاحات، رنگارنگ است.
روزی «محمدرضا تاجیک «مشاور سیاسی سیدمحمد خاتمی در دولت به اصطلاح «اصلاحات»، در گفتوگویی با روزنامه زنجیرهای «شرق» - ارگان نزدیک به کارگزاران - تاکید کرد:
«تصور من این است که در این جریان اصلاحطلبی ما 72 ملت داریم. به لحاظ تشکیلاتی هم یک نوع تشکیلات ولنگاری بر فضای اصلاحطلبی حاکم است و تشکیلات منسجمی با کادر مشخص و قوه آمره و اتاق فکر مشخص و استراتژیستهای مشخص که استراتژیها را در سطوح مختلف به اجرا دربیاورند وجود ندارد. چه اتفاقی میافتد؟ در این شرایط در ساحت اصلاحطلبی یک مجمعالجزایر اصلاحطلبی داریم که در این فضاها، هر کسی به نوعی تاکتیک خاصی اتخاذ میکند برای اینکه اهداف مرحلهای خود را پوشش دهد... »! *
با این وصف؛ در واقع مدعیان اصلاحات اگر بخواهند نیز نمیتوانند به تعریف یکسان و جامع و هدف اجماع برسند زیرا، رنگارنگی ماهیت و اندیشه آنها اجازه اجماع نمیدهد!
روزنامه زنجیرهای «آفتاب یزد» که - مجتبی واحدی - سردبیر آن به لندن پناهنده شده و هماکنون نقش پادوی بیبیسی را بازی میکند؛ در صفحه نخست شماره روز شنبه اول اسفند، جملهای از عضو مرکزیت حزب منحله و سکولار مشارکت درج کرد.
«ع.ش» که هم اینک عضو مرکزیت حزب شماره دوی مشارکت است تاکید نموده است:
-«اصلاحطلبی را پایهگذاری کردیم تا انقلاب، گرفتار انقلاب دیگری نشود»!
باید از این عنصر سکولار پرسید:
اولا؛ منظورشان از اصلاحات و اصلاحطلبی چیست؟
چرا یک بار هم که شده، درصدد تعریف و تبیین آن برنیامدهاید که چنین - به خیال خود - به تحمیق افکار عمومی ادامه دهید؟
شما «هیچ» بنا کردهاید و به «هیچ» تقدس دادهاید و هر کسی را که جز به «هیچ» مطلوبتان بیندیشد، تکفیر میکنید!
عضو مرکزیت حزب مشارکت با کودک فرض کردن مخاطب، تلاش کرده است که خود و همپالگیهایش را انقلابی و علاقهمند به انقلاب اسلامی جا بزند و درآستانه انتخابات مجلس یازدهم، راهی به دل مردم باز کنند.
مگر کارنامه مدعیان اصلاحات، به سادگی فراموش میشود؟
مگر این کارنامه سیاه، جز خسارتها و لطمات کلان به ساحت انقلاب وشجره نظام دینی برآمده از آن و نیز به حریم مردم بزرگ ایران، برگهای دیگری دارد؟
همین حضرات مدعی اصلاحات و علاقهمند به انقلاب و ایران و ایرانی، در مجلس ششم، نظام انقلابی و مردم ایران را در مقابل دشمنان فرامرزی دروغگو خطاب کردند و از تریبون مجلس رسوای ششم، فریاد زدند ما درباره فعالیت هستهای، 19 سال به دنیا دروغ گفتیم.
آیا این پروندهسازی برای انقلاب و مملکت و نظام سیاسی آن، همسویی با بیگانگان و بدخواهان تصور نمیشود؟
آیا مستند کردن ادعاهای دشمن، دفاع از انقلاب است؟
همین حضرات مدعی علاقهمندی به انقلاب، در اوایل دهه 80 خواستار حضور ناظران خارجی در زمینه برگزاری انتخابات در کشور شدند.
این در حالی است که؛ یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب، کوتاه کردن دستهای نجس خارجی از کشور و سد کردن دخالتهای نامشروع و غیرقانونی، اجنبی بود!
حالا؛ چگونه میتوان؛ ایجاد بستر دخالت خارجی در کشور را حمایت از انقلاب اسلامی جلوه داد؟
افراد مدعی، همانانی هستندکه در سال83 در اعتراض به رد صلاحیت مفسدان اقتصادی و معارضان با دین الهی اسلام، کار مجلس را تعطیل کردند، دست به تحصن زدند، استعفانامه دادند و علیه شورای نگهبان هیاهو کردند.
اصلاحطلبان بودند که در دهه هشتاد، روزی گفتند باید با «صدام حسین عفلقی» و گروهک متحجر و سلفی طالبان، در برابر آمریکا همپیمان شویم و بجنگیم. این درخواست، دقیقا نه از روی حس ضد امپریالیستی و عدالتخواهانه، بلکه در جهت بسترسازی برای تهاجم «کدخدا» به ایران و سرنگون کردن میوه انقلاب یعنی «جمهوری اسلامی» اعلام شد.
این یعنی نسبت داشتن با انقلاب اسلامی و فداکاری در راه آن؟
فتنه 88 اوج بیبصیرتی و دشمنخواهانه مدعیان اصلاحات بود.
مدعیان، با شعار عدالت و پاسداری از رای مردم، با شعار اعتراض مدنی و ضرورت اعاده رای ملت، با دروغ «تقلب» اوباش را به خیابانها کشاندند.
مشارکت بزرگ مردم را زیرسؤال بردند و هفت ماه تهران و چند شهرکوچک و بزرگ را با شورش ضد دینی و ضد انقلابی و ضد ایرانی روبرو کردند.
اوباش در تهران، در روز قدس، حرمت روزه را شکستند و شعار «نه غزه - نه لبنان» سر دادند.آنان در نقش وکیل مدافع اسرائیل ظاهر شدند و چندین بسیجی را به شهادت رساندند.
اوباش، در هر شهربحرانزده، اموال عمومی و خصوصی را تخریب کردند، به مقدسات اهانت نمودند.
فتنهگران میدانی و غیرمیدانی، در طول تمام این هفت ماه، درسایه تحریک و حمایت مدعیان اصلاحات قرار داشتند.
لابد فتنهبرانگیزی و اوباش را به جان مردم انداختن، یعنی دفاع از انقلاب و مصداقی برای اصلاحطلبی!
در طول 17 سال گذشته، چه بسیار مدعیان اصلاحات، از ایران فرار کردند و تبدیل به عروسکهای بیخاصیت دشمن شدند و چندین عنصر عضوحزب مشارکت به آغوش سرویسهای جاسوسی غرب و منطقه خزیدند و افتخار مواجببگیری از بیگانه را به کارنامه خود افزودند.
لابد از نقطه نظر امثال «ع.ش» ذلت پناهندگی و خفت جاسوسی برای خارجیها، همه در جهت صیانت از انقلاب اسلامی بوده است؟
کارنامه سیاه و متعفن مدعیان، در خیانت به ساحت انقلاب و نظام دینی و ایرانیان، در این مختصر نمیآید اما بدانیم که پنهان شدن در پشت تاریخ و نقاب به روی کشیدن و بازی با الفاظ جذاب و خود را به نام زیبا آرایش دادن و دروغ پراکنی، شاید موجب فریب عدهای ساده دل شود؛ اما قطعا، برای همیشه تاریخ و رو به همه مردم، کاربردی ندارد! رهوار ادعا و دروغ، سرانجام سوار خود را بیهوا، به زمین سرد میکوبد! این ذات زمانه است!
فراموش نکنیم، انقلاب اسلامی واقعیت مقرر است و آفت تحریف و دگرشدگی بدین کوه سترگ راه ندارد! حوادث و بحرانهای روزگاران 57 تا 94 چنین تاکید دارد.
*کیهان 23آذر94.